عصرایران؛ احسان محمدی- ایران این روزها به یک کلیدواژه پرمشتری در موتورهای جستجوگر تبدیل شده است. بازگشت ایران به صفحه اول رسانههای دنیا همیشه اتفاق خوبی نیست. تنشآمیز شدن رابطه آمریکا و ایران که بخش بزرگی از آن ریشه در خیرهسری دونالد ترامپ دارد فقط آنهایی را خوش حال کرده که مثل کوسههای تشنه خون منتظر جنگ هستند.
در این میان معتقدم هر کس و تحت هر عنوانی نام ایران را مخدوش کند، تصویری وارونه و ناخوب از کشور به جهانیان ارائه بدهد، حتی اگر نامش را دوستترین دوست این سرزمین بگذارد، یا صبح تا شب خودش را در پرچم سه رنگ ایران بپیچد و شعر «جان من فدای خاک پاک میهنم» را فریاد بزند، دوستدار ایران نیست.
دو روز است عکسهای دلآزار لئوناردو پادوانی مدافع برزیلی سابق استقلال همراه با متنی منتشر میشود که حال هر انسان با وجدانی را بد میکند. پادوانی 35 ساله مدافع میانی استقلال بود. او دقیقه 42 بازی مقابل فولاد خوزستان هنگام پرواز برای زدن توپ روی هوا با بازیکن خودی برخورد کرد و مصدوم شد. همان لحظهای که او را یکراست به بیمارستان بردند خیلیها متوجه شدند که مصدومیتش جدی است اما تصور اینکه وقتی به ورزشگاه آزادی برمیگردد روی ویلچر نشسته باشد و از آنجا برای تماشاگران بغض کرده دست تکان بدهد دور از ذهن بود. مثل درختی شکسته بود. با قد دومتری روی ویلچر و چهرهای معصوم زل زده بود به زمین، به سکوها و به بازی روزگار ...
فوتبال بیش از بوکس مصدومیت به جا میگذارد. این را آمار میگوید اما ماجرای پادوانی وقتی تلختر شد که انگار رهایش کردند. پول و طلبش را ندادند و کاری کردند که او ناگزیر شود بگوید که به پول نیاز دارد و باشگاه حتی جواب تلفنش را نمیدهد و منصفانه نیست برای حقش التماس کند بلکه شرایط او را به جایی رسانده که اگر معالجات به درستی پیش نرود حتی ممکن است به دلیل ورود ادرار به کلیه بمیرد.
یک داستان تلخ از برخورد صدباره ما با خارجیهای فوتبال و از آن بدتر ارائه تصویری زشت از ایران و ایرانی در ذهن مخاطب خارجی که برایش مهم نیست فتحی مدیرعامل استقلال است یا فتح اللهزاده، استقلال آبی میپوشد یا بنفش، ما با چلوکباب از مهمانمان پذیرایی می کنیم یا خرچنگ!
تنها این کلمه ها در ذهن آنها می ماند:«ایران، فوتبال، بازیکن مصدوم و خوشچهرهی رهاشده روی ویلچر، عدم پرداخت حق و حقوق و بدعهدی». واژههایی با بار منفی کنار نام کشوری که مردمش میگویند مهربانترین و با گذشتترین و مهماننوازترین مردم دنیا هستند. بعد مهمانی که در خانهشان فلج شده را با ویلچر بیرون میکنند و حتی وسائلش را به او نمیدهند!
پادوانی البته از مردم تشکر کرده و گفته است که قدردان محبت آنها هست که پیام پرمهر برایش می فرستند اما او طلب دارد. از استقلال، از ایران. و بازخورد این سبک گله و شکایت منفی است، ارائه تصویر ناخوشایند از این کشور است. ظلم در حق مردمی است که نانشان را با غریبه هم قسمت میکنند، با کسانی که برای باقی ماندن نام و پرچم این کشور، خاکستر شدند، کسانی که در این کار دست دارند، دانسته یا ندانسته چنین با عزت و احترام «ایران» بازی میکنند «دوست» نیستند. ما حق نداریم اینطور با آبروی مردم یک کشور، با نام بلند یک سرزمین بازی کنیم.
لئوناردو پادووانی نشسته روی ویلچر هم نشان میدهد که قامت ایستاده برخی چقدر کوتاه است و چه نادوستانی دارد این سرزمین...
«هستن تو این مملکت کسانی که از خدا نمیترسن، اما از رسانه ها میترسن»
امیدوارم این نادوستان از ترس رسانه هم که شده اقدام مناسبی انجام بدن
چرا؟ چون مدیرن!!!
دم شما گرم
خیلی دلم برای مظلومیت وطن و دینم سوخت.
مسئولین ورزشی کشورم خجالت بکشند و کاری کنند. ما برای آبرویمان کم هزینه نکردیم
" خیــــرین آبـــــرو ســـاز"
ـ
نشاید که نامت نهند ادمی
فوتبال و ورزشهای رزمی ترکیبی که در لیگهای مختلف جهانی برگزار میشوند سبک جدید برده داری هستند
برای رفع عطش و شهوت خشونت مردم !
بازیکنها، برده هستند.
فرقی ندارد امروز آقای گل که باشد و فردا توپ طلا از آن کی!
مهم ارضای احساسات عموم در لحظه هست و بس.
مگر از ملی پوش بسکتبالیست مان که عاقبت به دست فروشی و دست و پنجه کردن با بیماری و مرگ رسید، امروز کسی حرفی میزند که حالا برای پادوانی حرفی بزنند؟
تصور کنید این کلمات رو یه امریکای می نوشت چی باید می گفت خوب مشخصه هرکی از زاویه خودش به موضوع نگاه می کنه عجیب و غریب نیست
حق اش رو نگیره؟؟؟؟
یارو ادب داره ما باید ازاش سو استفاده کنیم؟
آقاي محمدي عزيز منتظر گزارشات و تحليلهاي زيست محيطي بيشتر از سويتان هستيم
فقط به پادوانی عزیز میگوییم قلب ما ایرانیها با همه رنگها برای تو میتپد و حساب ایران و ایرانی اصیل را از این چندتا مدیر بی مسئولیت جدا بداند.
پادوانی را بخاطر انسانیت در ک کنید.
اما چه ربطی به رابطه ایران و امریکا دارد.
خسته نشدید از این همه سیاسی بازی و بستن همه چیز به نگرش سیاسی خودتان
راستی شما نبودید که چند روز پیش از اینکه ماجرای نجفی را با سیاست گره زده شده بود گلایه داشتید.
راستی خودتان خندتان نمیگیره با این همه تناقض
دولتی بودن یعنی بودجه دولتی یعنی از جیب مردم ایران
باید مدیرانی در این جاها مدیریت میکردن که میتونستن درآمدزایی داشته باشن نه اینکه از جیب مردم پول تزریق بشه
مثل صدا و سیمای ایران و مثل خیلی جاهای دیگه
اگر خصوصی بودن هیچ وقت اینقدر روشون حساسیت نبود
واقعا خجالت داره بنده خدا تو کشور ما وسط مسابقه مصدوم شده این حقش نیست