عصر ایران؛ سروش بامداد- سفر ناگهانی محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به جنوب فرانسه برای گفت و گو با رییس جمهوری و وزیر خارجۀ این کشور در حاشیۀ اجلاس گروه 7 (هفت قدرت صنعتی جهان) دربارۀ بستۀ پیشنهادی امانوئل ماکرون ( خط اعتباری 15 میلیارد دلاری و معاف شدن چین و هند از تحریم نفتی) با انتقاد و اعتراض اصولگرایان رادیکال و مشخصا روزنامه کیهان رو به رو شده که این سفر را نابه جا دانسته است.
حال آن که اگر هیچ دستاوردی نداشته باشد -که انشاءالله خواهد داشت- همین که وزیر خارجۀ تحریم شده جلوی چشم ترامپِ تحریم کننده مورد استقبال قرار می گیرد به خودی خود یک دستاورد است و میتوان پرسید اینان که روزشان را با فحش به آمریکا شب می کنند این را نمی دانند یا می دانند و باز می گویند نابه جا بوده است؟
کیهان البته به اشتباه به جای «بیاریتز» نوشته پاریس. حال آن که اجلاس گروه 7 نه در پاریس که در 757 کیلومتری پاریس برگزار شده است. جز این اشتباه که میتواند این گونه توجیه شود که منظور از پاریس، نه یک جغرافیا که حوزۀ سیاسی فرانسه است یا ناشی از سرعت عمل و ممکن نبودن اصلاح خطا در روزنامهنگاری کاغذی پس از چاپ (بر خلاف رایانه) بوده میتوان پرسشی را طرح کرد و به اقتضای آن نکاتی را بازگفت:
مثلا این که آیا نمیدانند کار وزیر خارجه سفر به ممالک خارجه در راستای منافع ملی است؟ اگر وزیر خارجه به سفر خارجه نرود وزیر داخله برود؟ اگر امضا کنندۀ برجام به دنبال برجا ماندن آن نباشد مخالفان برجام دنبال آن باشند؟ این را نمی دانند؟ اتفاقا می دانند!
یا نمیدانند وقتی دونالد ترامپ مخالف بوده و هست، سفر ظریف به باریتز در حاشیۀ نشست گروه هفت نمیتواند «بازی در زمین آمریکا» باشد که آن را این گونه توصیف میکنند و بازی در زمین آمریکا یا افتادن در تله گذاری آمریکا میدانند؟ می دانند! شاید بگویند ترامپ گفته اطلاع داشته ولی قبل از آن گفته بود نداشته است و تازه مگر معیار ما صحبت های اوست و یادشان رفته همین ترامپ، طریف را تحریم کرده بود؟ این را می دانند یا نمی دانند؟ می دانند!
آیا نمی دانند که ظریف در خلال تور اروپایی به ایران برگشته و دوباره بار سفر بسته و این یعنی اجازه های لازم را کسب کرده است؟
شرح عکس: دیدار محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران و ایمانوئل ماکرون رئیس جمهوری فرانسه در حاشیه نشست گروه 7 در گردشگاه باریتز در جنوب فرانسه - توییت ظریف
آیا نمیدانند اصل درآمد ایران با همۀ شعارها از صدور نفت خام است و حداقل یک میلیون بشکه در روز را باید صادر کنیم و مهم ترین هدف سفر تأمین همین و معافیت هند و چین از تحریم بوده و خط اعتباری 15 میلیارد دلاری میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند و تنگناهای اقتصادی منجر به فشار معیشتی میتواند تبعات اجتماعی و امنیتی داشته باشد و باید پیشگیری کنند؟ میدانند!
آیا نمیدانند اگر رییس دستگاه دیپلماسی با این همه تجربه و تخصص و ایران دوستی در دام آمریکا بیفتد و در زمین آمریکا بیفتد دیگران نیز به احتمال زیاد چنین اند؟ می دانند! همه را میدانند.
آیا حال که میدانند و خود را به ندانستن زدهاند، تجاهل یا تغافل میکنند یا داستان چیز دیگری است؟
اصل داستان را می توان از تیتر روز قبل و سخنان آقای حسین شریعتمداری در جمع دانشجویان طرح ولایت در مشهد دریافت که به صراحت و بی لکنت و رودربایستی بیان شده است: «شمارش معکوس خروج جریان غربگرا از مراکز تصمیم ساز آغاز شده است».
منظور از «جریان غربگرا» نه می تواند نهضت آزادی باشد چون سالهاست از حاکمیت و «مراکز تصمیمساز» حذف شدهاند. نه می تواند روشنفکران سکولار باشد چون در مراکز تصمیمساز حضور ندارند. نه اصلاح طلبان است که هر چند از دولت اعتدال گرا حمایت کردهاند اما عملا نقش چندانی در دولت ندارند و معاون اول هم ذیل رییس جمهوری تعریف می شود و نقش نخست وزیر را ایفا نمی کند. اصلاح طلبان مجلس نیز درجه یک نیستند و مجلس هم دیگر مرکز تصمیم ساز نیست.
پس مراد از جریان غربگرا « دولت روحانی» است.
پروژهای که در قالب یک پروسۀ طبیعی دنبال می شود این است:
کاهش تعهدات برجامی در گام سوم عملا به خروج ایران از برجام بینجامد و قیمت دلار بالا برود و دست دولت از درآمد نفت هر روز کمتر شود و با افزایش نارضایتی و کاهش استقبال از انتخابات اسفندماه مجلس، دولت روحانی سقوط کند.
پس، راز مخالفت با سفر ناگهانی ظریف به جنوب فرانسه را در این باید جُست که هر اتفاقی که برجام را برجا نگاه دارد از نظر آنان مردود است. چون شمارش معکوس برای «خروج جریان غربگرا» آغاز شده و منظور از جریان غربگرا هم دولت اعتدالگرا و برجامی است و گرنه باقی نکات گفته شده را میدانند و خوب هم می دانند.