اکبرمختاری*
برخی تغییرات در عرصه سیاسی پیامدهای مهمی رابا خود بهمراه دارند پیامدهایی که گاه ازباریکه ای میان جنگ و صلح عبورمیکند.
جان بولتون هم به لیست پرتعداد اخراجی های دونالد ترامپ اضافه شد.
رییس جمهوری که بالاترین تغییر و تحولات در کابینه را دردوره اول ریاست جمهوری درایالات متحده داشته است؛ آنهم تغییرات مقاماتی که درعرصه سیاست ایالات متحده بسیار هم راهبردیاند.
تغییر سه مشاور امنیت ملی آنهم طی 3 سال حیرت انگیزست.
مشاور امنیت ملی در ساخت سیاسی ایالات متحده بسیار تاثیرگذارست تا جاییکه میتوان مشاور امنیت ملی رییس جمهور در آمریکا را به عنوان سومین پست تاثیرگذار در امر سیاست خارجی وامنیت ملی پس از رییس جمهور و وزیر امورخارجه دانست.
در دورههایی از تاریخ سیاسی ایالات متحده گاه مشاور امنیت ملی دست بازتری نسبت به وزیر امورخارجه داشته اند چراکه وزیرامورخارجه باید در یک ساختار مشخص اظهار نظرکند و مجموعه وسیعی از نظرات را با ادبیاتی کاملا دیپلماتیک بیان نماید لیکن مشاور امنیت ملی از محدودیت ساختاری کمتری برخوردارست.
عکس آرشیوی/ سی ان ان
جایگاه مشاوران امنیت ملی چون "کاندولیزا رایس" در دولت "جورج دبلیو بوش" و "زبیگنیو برژینسکی" در دولت جیمی کارتر یا "هنری کیسینجر" در دولت اول "ریچارد نیکسون" هرچه بیشتر اهمیت این پست حساس وامنیتی را نمایان میسازد.
اگرچه در ساخت سیاسی ایالات متحده متغیر سیستمی بر دیگر متغیرهای تاثیرگذار غلبه دارد ولی شخصیت اشخاص و چارچوب فکری شان نیز بیتاثیر بر روند برخی تغییر و تحولات در روندهای آتی سیاسی نمیباشد.
همانطور که انتخاب "جان بولتون" در یکماه پیش از خروج نهایی ترامپ از برجام احتمال خروج کامل ترامپ از برجام را جدیتر ساخت همانی که سرانجام رخ داد، در برابر برکناری محترمانه او از سوی ترامپ را نیز نمیتوان بیاهمیت و بدون پیامد قلمداد کرد.
مرور اهداف سیاست خارجی دونالد ترامپ و خواستهای جان بولتون هرچه بیشتر دلایل واگرایی بیشتر او و رییس جمهور کم توجه به مشورتهای کارشناسان را روشن میسازد.
ساکن فعلی کاخ سفید از ابتدا سعی کرده با تحقق وعدههایش پایگاه رایش را در میان حامیان مستحکم سازد و یکی از مهمترین وعدههای ترامپ دوری جستن از جنگهای پرهزینه برای آمریکا و اقتصاد این کشور بوده است.
به تبع این نگاه در چالشهای جدی سیاست خارجی آمریکا در دوران ترامپ از ونزوئلا و کره شمالی گرفته تا سوریه و ایران، دونالد ترامپ از شکل گیری جنگی پرهزینه آنهم با هدف تغییر رژیم امتناع ورزیده است.
در مورد سوریه تنها با دو بار حمله موردی آنهم با ادعای پاسخ به حملات شیمیایی دولت "بشار اسد"، دونالد ترامپ دستور حمله را صادر کرد.
این درحالیست که در همه موارد مورد اشاره بولتون نگاهی تندتر و متفاوتتر داشت.
در مورد ونزوئلا جان بولتون خواستار حمله نظامی به این کشور با هدف تغییر رژیم "نیکولاس مادورو" بود؛ چیزی که مورد موافقت ترامپ قرار نگرفت.
و سیاست فشار حداکثری آمریکا به ونزوئلا نیز نتوانست سببساز تغییرات اساسی سیاسی در این کشور شود.
در مورد پرونده کره شمالی نیز که ترامپ حساب ویژهای را برای به نتیجه رساندن آن باز کرده است، جان بولتون خواستار نابودی کامل زرادخانه هستهای کره شمالی بود تا باب مذاکره بازگردد این درحالی بود که دونالد ترامپ بسیار ذوقزده بدنبال نهایی سازی توافقی بود که بتواند بعنوان دستاورد سیاست خارجی دوران ریاست جمهوری خود از آن یاد کند که تاکنون محقق نشده است.
در مورد چگونگی برخورد با ایران نیز یکی دیگر از اختلاف نظرهای اساسی میان جان بولتون و ترامپ رخ داد.
اگرچه ترامپ و تیم سیاسی امنیتی اش متفق القول حامی سیاست فشار حداکثری علیه ایران بودند ولی بولتون استفاده از کارت حمله نظامی را نیز همیشه در جیب داشت همانی که تاکنون دونالد ترامپ به آن روی خوش نشان نداده است.
در موضوع زدن پهپاد آمریکا ازسوی ایران، گزارشها نشان میدهد که در جلسه خصوصی برخی نمایندگان کنگره و مشاوران ترامپ با وی ،جان بولتون حامی زدن بخشهایی از نیروهای ایران در انتقام زدن پهپاد بوده است که دونالد ترامپ با این نظر مخالفت میکند.
همچنین در مورد ایران از دوران جورج دبلیو بوش تاکنون جان بولتون از زدن مراکز هستهای طی حملهای محدود و برقآسا دفاع کرده است در حالی که دونالد ترامپ و مجموعه وزارت خارجه آمریکا تحریمهای ویران کننده علیه ایران را با هدف کشاندن ایران پای میز مذاکره میدانند.
آخرین اختلاف جان بولتون با دیدگاههای ترامپ در روند گفت و گوها با طالبان رخ داد؛ جایی که بار دیگر بولتون خود را مخالف ادامه روند گفت وگوها در این زمینه دانست.
نگاه به روندهای کاری و سیاسی دونالد ترامپ نشان میدهد که وی علاقه مند به پذیرش نگاههای کارشناسی مستقل نیست بخصوص نگاهها و رویکردهایی که ممکن است باری اقتصادی بر دوش آمریکای ترامپ بگذارد همانی که امروز برگ قدرت احتمالی او در انتخابات ریاست جمهوری 2020 است.
عکس آرشیوی/ خبرگزاری فرانسه
در آخر نگارنده براین باورست که برکناری جان بولتون تنها برکناری یک فرد نیست بلکه بولتون نماد و "برند" یک رویکرد است؛ رویکردی که حاضرست حتی با پرداخت بالاترین هزینه در ابعاد مختلف دولت دشمن از دیدگاه آمریکا را تسلیم نماید.
اگرچه جانشین یا جانشینان احتمالی بولتون ممکن است معتدلتر از او نباشند؛ لیکن نباید از نظر دور داشت که قویترین و مطرحترین بال جنگطلب ترامپ از سوی او کنار گذاشته شده است؛ برکناری که حداقل پیامدش میتواند ضعیفتر شدن گزینه نظامی و قدرت پیداکردن راهبرد مذاکره برای به نتیجه رساندن پروندههای سیاست خارجی روی میز ترامپ باشد.
*مدرس علوم سیاسی