عصرایران؛ احسان محمدی- چند ساعت از سوت پایان بازی عراق- ایران گذشته است. ده بار دست به کیبورد شدهام در مورد این بازی بنویسم و دست نگهداشتهام. مثل آدمی که میترسد خشمش یا رنج فردیاش روی قضاوتش تاثیر بگذارد. تقریباً تمام شبکههای اجتماعی به ویژه توئیتر را رصد کردهام تا نظرات را بخوانم و چیزی که دیدم حس سرخوردگی ملی بود. همان ماجرای همیشگی فوتبال در ایران. اینکه بعد از شکست احساس یاس عمومی، اکسیژن هوا را پر میکند.
ما در انتقاد و تخریب همانقدر دست و دلبازیم که در تحسین و تشویقِ اغراقآمیز. تیمملی ایران در یک بازی بد 2-1 مقابل عراق در خاک اردن شکست خورد. عراقی که به دلیل تنشهای داخلی حتی در خاک خودش قادر به میزبانی نبود، در سایه حمایت پرشور هوادارانش در اردن یک نمایش تحسینبرانگیز داشت. آنها پرشور، جنگنده و سرسخت بودند. آنقدر دویدند که بیژن ذوالفقارنسب کارشناس برنامه فوتبال برتر تلویحاً گفت که ممکن است «دوپینگ» کرده باشند.
این دومین شکست پیاپی ویلموتس با تیم ملی ایران است. بعد از ناکامی در بحرین، انتظار میرفت او روی شانههای عراق بایستد اما نه خودش خوب بود، نه بازیکنانش و نه حتی بخت یاری کرد. در ابتدای بازی مهند علی روی اشتباه خط دفاعی در بازگرداندن توپ، گل زد. مسعود شجاعی در میانه میدان توپ لو میداد. احمدنوراللهی دقیقه 25 با یک شوت محکم بازی را به تساوی کشاند. مسعود شجاعی در میانه میدان پاس اشتباه میداد.
بازی از سوی عراقیها با خشونت دنبال می شد و مسعود شجاعی در پی یک انتقامجویی شخصی کارت زرد بسیار بی موردی گرفت و دقیقه 80 با یک بیمبالاتی کارت قرمز گرفت و اخراج. بازیکنی با سابقه 14 سال پوشیدن پیراهن تیمملی و تجربه بیش از 80 بازی، یکی از فاجعهبارترین شبهای زندگیاش - البته تا این لحظه- را پشت سر گذاشت. او این سالها هرچه بیرون از زمین دوستداشتنی بوده، درون زمین و با پیراهن تیمملی، اعصابفرسا به توپ ضربه زده اشت.
هافبکهای عراق مسلط تر نبض بازی را در دست گرفتند، دو مهاجم ما مهدی طارمی و سردار آزمون حتی یک بار موفق به شلیک توپ به سمت دروازه حریف نشدند. انگار تیمملی ایران بعد از کسب خبر تساوی بدون گل بحرین مقابل هنگکنگ به همین تساوی هم راضی بود اما عراقیها با هنرنمایی صفا هادی، طارق همام و بشار رسن تیم برتر بودند و بالاخره در یک ضربه کرنر علا عباس مهاجم تعویضی این تیم بعد از آنکه خود را از کمند محمد نادری رهانید با یک ضربه سر گل دردناکی را به ثمر رساند. عراق 2-1 ایران. خلاص!
یک شکست شوکهکننده که ایران را بر لبه حذف از جامجهانی 2020 و جام ملتهای چین بُرده است. این شکست خیلیها را یاد کارلوس کیروش انداخت. سرمربی پرتغالی سالها به آسیاییها نباخت. حتی وقتی مهر 1391 در ورزشگاه آزادی با اخراج غیرمسئولانه مسعود شجاعی مقابل کره جنوبی ده نفره شد با گل جواد نکونام پیروز از زمین بیرون آمد. حامیان کیروش با انتشار عکسهای او نوشتند که فقدان مدیریت فدراسیون فوتبال باعث شد او برود و اگر بود شکست نمیخوردیم. آنها از این فرصت برای حمله به منتقدان کیروش بهره گرفتند.
در چنین فضایی حافظه تاریخی البته ضعیف میشود. خیلیها از دو صعود «بیدردسر» با کیروش نوشتند. حتی کمتر کسی خواست یادش بیاید که برای صعود به جامجهانی 2014، چند بازی آخر اندازه چندسال پیر شدیم و آنطور که میگوییم همه چیز آسان نبود.
نقدها به فدراسیون تندتر شد. ویلموتس مورد حمله قرار گرفت که چرا به یک توریست تبدیل شده و تنها سه روز قبل از بازی مهمی تا این اندازه تازه به ایران آمده. عملکرد چند بازیکن شدیداً مورد نقد قرار گرفت و حتی ارنج تیم هم پرخطا قلمداد شد.
وقتی تیمی شکست میخورد، مثل معشوقی که از چشم عاشق افتاده باشد، یکییکی عیبهایش آشکار میشود. حالا دوباره برگشتهایم به روزگار اما و اگر و دعا کنید و به ورزشگاه بیایید و دست به دست هم بدهیم و ... تیم ایران در آستانه حذف است. چهار پیروزی متوالی میخواهد. گرچه فوتبال بالا و پائین بسیار دارد و عراق و بحرین هم ممکن است امتیاز از دست بدهند اما ما شانس دیگری نداریم. چهار پیروزی میخواهیم. بدون لغزش.
در شب تلخ آبان ماه 98، ویلموتس حتی در معرض اخراج قرار گرفت. کسی او را دوست ندارد، روی صندلی بزرگ کیروش نشسته و بدون هیچ دستاورد قابل اتکایی، مثل او ژست میگیرد و حقوقش را طلب میکند. قرارداد بستهایم و چارهای نیست. اما هنوز هیچ چیز تمام نشده است. یکی، دو پیروزی امیدبخش دوباره میتواند تیمملی و ویلموتس را به قلب بخشنده مردم برگرداند اما فعلاً همه تلخکام هستند. هیچکس فکرش را هم نمیکرد که در دور مقدماتی اینطور در تله بیفتیم...