۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۰۱۵۰۴
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۵ - ۱۲-۰۹-۱۳۹۸
کد ۷۰۱۵۰۴
انتشار: ۱۱:۰۵ - ۱۲-۰۹-۱۳۹۸

نمایندگی و مطالبه گری

نمایندگی و مطالبه گریبه عقیده صاحب نظران، اهمیت انقلاب شکوهمند اسلامی در این بود که توانست تغییری ریشه ای در مختصات فرهنگ سیاسی ایرانیان پدید آورد. به وجود آوردن نیروها و مراجع سیاسی جدید و تاسیس نظامی که تا پیش از این مسبوق به سابقه نبوده است، باعث شد که بسیاری از معادلات سیاسی و فرهنگی اندیشمندان سیاسی به چالش کشیده شود. تلاش در جهت حفظ و گسترش دستاوردهای این انقلاب، مستلزم داشتن نیرویی انسانی است که هم بر اساس اصول و مبانی نظام سیاسی مورد نظر پرورش یافته باشد و هم بتواند با شناخت منافع آن در جهت تحقق و پیشبرد این منافع گام بردارد.

برخی معتقدند این امر در کشورهایی که دارای پیچیدگی و مسائل چند لایه و عمیق هستند، ضرورت و اهمیت دو چندان پیدا میکند. ایران کشوری است که به دلیل از سرگذراندن یک انقلاب با داعیه های جهانی، موقعیت منطقه ای حساس و شرایط سیاسی-اجتماعی داخلی پیچیده، ضمن فرصت های زیادی برای پیشبرد اهداف و ارتقای جایگاه منطقه ای و بینالمللی خود دارد، چالش ها و بحران های خاص خود را نیز در مقاطع مختلف از سر میگذراند. 

مشکلات و بحران هایی مانند تورم، بیکاری، فقر، فساد، حاشیه نشینی و غیره ممکن است افراد جامعه را دچار انفعال و انزوا کند تا جایی که حتی نتوانند برای خود چشم انداز و برنامه ریزی روشنی داشته باشند. این در حالی است که ممکن است علی رغم بحران های موجود، امکانات متعددی برای عبور از بحران در جامعه وجود داشته باشد اما انفعال افراد مانع از این گردد که تصویر روشنی از این امکانات برای خود ترسیم نمایند. در چنین موقعیتی است که نمایندگان مردم می توانند وظیفه ی سیاسی خود را به بهترین شکل ممکن ایفا نمایند.

اهمیت نمایندگان مجلس در این است که تلاش می کنند برای مردمی که درگیر مشکلات و بحران های متعدد هستند، زبانی فراهم کنند که امکان شکل دادن به هویت و ارادهی سیاسی را فراهم میآورد. در نتیجه مطالبات و خواسته های گروه ها و اقشار مختلف مردم توسط نمایندگان مجلس امکان طرح شدن پیدا می کند چرا که نمایندگان می توانند با اتکا به دانش کارشناسی و نگاه تحلیلی خود، زبانی گویا برای مردم تحت نمایندگی خود باشند.

بدیهی است که مردم مشکلات موجود در زندگی روزمره را با تمام وجود احساس می کنند اما ممکن است نتوانند به درستی این مشکلات و عوامل موثر در شکل گیری آنها را تشخیص دهند و برای حل آن چاره جویی کنند. به عبارت دیگر ضرورت انتخاب نماینده در انتخابات مجلس شورای اسلامی این است که افرادی با تخصص و کارآمدی لازم بتوانند مشکلات مردم را شناسایی و برای آن راه حلی بیابند. لذا تا زمانی که مشکلات و بحران های یک جامعه یا گروهی از مردم در ساحت مستقل امر سیاسی نام گذاری نشود و منجر به شکل گیری هویت ها و گروه های ذینفع نگردد، نمی توان برای رفع و حل آن اقدام نمود.

در نتیجه باید موضع گیری متفاوتی در قبال مفهوم نمایندگی اتخاذ کنیم. شکل گیری تجمعات و هویت های سیاسی مطالبه گر، محصول عمل نمایندگانی نیست که ادعا می کنند مسایل و مشکلات مردم را با امانت داری کامل به مراجع بالاتر منتقل می کنند. نماینده حقیقی کسی است که در پی ایجاد اراده ها و مطالبات جدید باشد. از این منظر اهمیت عمل نمایندگی در خلاقیت فرد نماینده برای ایجاد صورت بندی های هژمونیک جدید است. اهمیت این رویکرد در این است که دیگر نمی توان در تبیین اقبال مردم به یک نماینده جدید و عدم اقبال نسبت به نماینده ی قبلی به سادگی ادعا کرد که مطالبات و خواسته هایی از طرف مردم یا طبقات مختلف جامعه وجود داشته است که چون از سوی نماینده ی مزبور به آن توجه نشده، مردم به نماینده ای دیگر رای داده اند. باید این رابطه را معکوس کرد و گفت به دلیل وجود مشکلاتی که در جامعه وجود داشته است، یک نماینده مسئولیت پذیر کسی است که به شکلی خلاقانه به صورت بندی مطالبات و خواسته های مردم بپردازد به گونه ای که پس از این صورت بندی، مردم به خواسته ها و مطالبات حقیقی خود آگاهی یابند و برای تحقق آن وارد عرصه امور همگانی شوند.

تغییر چشم انداز درباره رابطه ی مردم و نمایندگان، باعث طرح مسائل جدیدی در این زمینه می شود. اگر شکل گیری امر هژمونیک را بر اساس آنچه شرح داده شد بپذیریم، باید چنین نتیجه بگیریم که تثبیت یک برنامه عمل مشخص صرفا به معنای ایجاد اتحاد و همبستگی بین مجموعه ای از افراد نیست. این برنامه ی عمل مجموعه ای از هویت های جدید تولید می کند که قوام و انسجام خود این برنامه ی عمل را تامین می کنند.

یک تصور از نظام مردم سالار این است که در آن نباید تمایزی بین اراده مردم و نمایندگان وجود داشته باشد و وظیفه نماینده بیان احساسات پراکنده ی اعضای جامعه به نحوی بی کم و کاست و با امانتداری کامل است. اما این رویه در تضاد با خود مردم سالاری است. نکته مهم این است که نهادهای مسئول علی رغم ارتباط تنگاتنگ با جامعه و ملت، باید از آن مستقل باشند. چون اگر قدرت دولت کاهش یابد بیش از حد تحت تاثیر افکار عمومی قرار می گیرد و در نتیجه ممکن است استقلال عمل خود را از دست بدهد و فراتر از ساحت افکار عمومی موجودیتی نداشته باشد. یک نظام دموکراتیک واجد دو ویژگی توسعهی وجدان حکومتی و ارتباط نزدیکتر با مردم است. چنانچه یک نظام سیاسی واجد این دو ویژگی باشد، از انعطاف پذیری لازم برای شناخت مسایل مبتلا به جامعه و یافتن راه حل های مناسب بهره مند خواهد بود اما اگر دولت و مجلس وظیفه ی خود را صرف انعکاس خواست جامعه بداند، در عمل امکان هیچ مشارکتی برای حل مسایل جامعه نخواهند داشت. وظیفه دولت و مجلس این است که با تامل و تفکر چیزی به این خواسته ها بیفزاید و با این کار، جامعه را هوشیارتر و آگاه تر کند. بنابراین ارائه یک برنامه ی عمل بدیل برای حل مشکلات جامعه، به شکل گرفتن تصویر متفاوتی از زندگی شهروندی و هویت شهروندان نیز گره خواهد خورد.

سینا کمالخانی

فعال سیاسی – کارشناس ارشد جامعه شناسی

ارسال به دوستان