از آغاز تاریخ بشری، انسانها همواره به طور گروهی زندگی کردهاند و هر گروه و قوم نیز سنتها و مراسم خاص خود را داشتهاند. اما بعضی از این سنتها بسیار عجیب و غریب و حتی میتوان گفت وحشیانه بودهاند که البته خوشبختانه امروزه بسیاری از آنها نیز از بین رفتهاند.
ﮔیشا ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮔﯿﮕﯽ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﮊﺍﭘﻦ ﺑﻪ ﺯﻧﺎﻧﯽ ﺍﻃﻼﻕ ﻣﯽﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻗﺺ ﻭ ﺁﻭﺍﺯ، ﺳﺮﮔﺮﻣﯽ، ﺣﺎﺿﺮﺟﻮﺍﺑﯽ ﻭ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﻨﺮﻫﺎﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﺎﻣﻞ ﻫﻨﺮﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﮊﺍﭘﻨﯽ مانند رقص و موسیقی کلاسیک ﻣﯽشد. امروزه تعداد گیشاهای واقعی بهشدت کم شده است و سنتهای اصیل گیشاها با سیستم مدرن جایگزین شدهاند. اما در گذشته تعداد زیادی گیشا در ژاپن تربیت میشد.
طبق آماری ارائه شده، گیشاها در سال ۱۹۰۰ در حدود ۲۵ هزار نفر بودهاند و در سال ۱۹۳۰ تعداد آنها حتی تا ۸۰ هزار نفر نیز رسیده است. بیشتر این گیشاها در کیوتو، پایتخت قدیمی ژاپن وجود داشتهاند در حالی که امروزه نزدیک به تنها ۱۰۰ گیشا در این شهر وجود دارند. در گذشته تبدیل شدن به یک گیشا بسیار سختتر از امروزه بوده است و زنان و دختران باید آموزشهای زیاد و سختگیرانهای را میگذراندند. کارهایی مانند رقص سنتی، آواز خواندن، موسیقی و موارد دیگر به گیشاها آموزش داده میشد. متاسفانه امروزه برخی از گیشاها صنعت فحشا را نیز اشاعه میدهند در حالی که در گذشته اینگونه نبوده است.
دوئل ﻧﺒﺮﺩﯼ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺭﻭ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﺗﻦ بوده ﺍﺳﺖ که در بین قرنهای ۱۵ تا ۲۰ میلادی اجرا میشده و ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻼﻓﯽ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﯾﺎ ﺍﻋﺎﺩﻩ ﺣﯿﺜﯿﺖ ﻭ ﺑﺎﺯﭘﺲ ﮔﯿﺮﯼ ﺁﺑﺮﻭﻣﻨﺪﯼ، ﺑﺮ ﭘﺎﯾﻪ ﻣﻘﺮﺭﺍﺕ ﻭ ﺑﺎ ﺳﻼﺡ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﺷﺪﻩ، ﺑﺮﭘﺎ ﻣﯽشده است. ﺩﻭﺋﻞ ﺍﺯ ﺭﺳﻢﻫﺎﯼ ﻋﻤﺪﺗﺎً ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮔﺮ ﭼﻪ انوع مختلفی ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻘﺎﻁ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. معمولاً یک نفر شخص بیطرف نیز برای دستور شروع دوئل حضور داشته است.
_______________________________________________________________________________
بیشتر بخوانید: روشهای عجیب و غریب تدفین مردگان (+عکس)
_______________________________________________________________________________
دوئلها معمولاً برای اعاده حیثیت و توهین به افتخارات طرف مقابل انجام میشدهاند. دوئلها تا قبل از قرن ۱۸ میلادی با سلاحهایی مثل شمشیر و حتی شلاق انجام میشدهاند، اما با اختراع سلاحهای گرم مثل تپانچه، دوئلها رنگی خونبارتر به خود گرفتند. پس از وقوع جرم در گذشته، هر یک از دو طرف میتوانستند برای اثبات بیگناهی یا به کرسی نشاندن حرف خود، طرف دیگر را به دوئل دعوت کنند. خوشبختانه امروزه دوئل در بسیاری از کشورهای دنیا امری غیرقانونی است.
ﺍﺧﺘﻪﺳﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺯﺍﺩ ﻭ ﻭﻟﺪ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﺜﻞ ﺟﺎﻧﺪﺍﺭ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺍﺧﺘﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻭ ﻧﮋﺍﺩ ﺑﮑﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺯ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﺜﻞ ﺁﻥﻫﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺵ ﻣﯽﺷﻮد. ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻬﺮﻩﺑﺮﺩﺍﺭﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﺧﺼﻮﺻﺎً ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﻣﺖ ﺩﺭ ﺣﺮﻣﺴﺮﺍﯼ ﺷﺎﻩ ﯾﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﻄﻊ ﻧﺴﻞ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺷﺎﯾﻊ ﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖ.
از ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺍﺧﺘﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺧﺼﻮﺻﯿﺎﺕ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺵ ﺍﺯ ﺩﯾﺮﺑﺎﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻬﺮﻩﮐﺸﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻭ ﭘﯿﺸﮕﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﻗﺪﺍﻣﺎﺕ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﯽ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﻭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻪﺍﺳﺖ. ﺍﺧﺘﻪ ﺳﺎﺯﯼ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﺷﻮﺭﯾﺎﻥ ﻭ ﺑﺎﺑﻠﯿﺎﻥ ﻭ ﻣﺼﺮﯾﺎﻥ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖ، ﻭ ﯾﻮﻧﺎﻧﯿﺎﻥ و ﺭﻭﻣﯿﺎﻥ ﻭ ﺍﺭﻭﭘﺎﺋﯿﺎﻥ نیز بعضاً از این روش وحشیانه استفاده میکردهاند. البته این کار در چین باستان نیز بهشدت رواج داشته است به طوری که در سلسلهی مینگ نزدیک به ۷۰ هزار نفر بردهی اخته شده وجود داشته است. البته در سال ۱۹۲۰ میلادی افراد اخته در سراسر چین ۴۷۰ نفر اعلام شد.
در این عکس دو مرد را مشاهده میکنید که معشوقههای آنها پشت سر آنها ایستادهاند. در این سنت دختران جوانتر با شخصی که در جامعه از موقعیت اجتماعی بالاتری برخوردار بوده است وارد رابطهای غیر رسمی میشدند. به طور معمول این مرد علاوه بر یک یا چند معشوقه، یک همسر رسمی نیز داشته است و این اتفاق امری پذیرفته شده در جامعه بوده است.
در این سنت، معشوقهها دارای حقوق محدودی در جامعه بودهاند، اما فرزندان آنها، به طور رسمی فرزند مرد شناخته میشدهاند. هرچند که آنها نیز از فرزندان متولد شده از همسر رسمی آن فرد، از جایگاه پایینتری برخوردار بودهاند. شواهد تاریخی اثبات میکند که این معشوقهها داوطلبانه این کار را انجام میدادهاند و هیچ اجباری در این کار نبوده است.
_______________________________________________________________________________
بیشتر بخوانید: يك سنت عجيب در بين قبايل جنوب سودان
_______________________________________________________________________________
زیرا آنها خواستار امنیت اقتصادی خود بودهاند که با انجام این کار، به آن میرسیدهاند. البته باید این موضوع را نیز در ذکر کرد که بیشتر مردم عادی که درآمد متوسطی نیز داشتهاند هرگز دست به چنین کاری نمیزدهاند.
هاراکیری بخش عمدهای از فرهنگ و آداب و رسوم ساموراییها بوده که به آن «بوشیدو» نیز گفته میشده است. جنگجویان سامورایی برای جلوگیری از افتادن در دست دشمنان و کمرنگتر شدن شرم شکست دست به این کار میزدند. ﻧﻮﻉ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﺎﺭﺍﮐﯿﺮﯼ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺭﺥ ﻣﯽﺩاد ﮐﻪ ﯾﮏ ﺳﺎﻣﻮﺭﺍﯾﯽ ﻋﻤﻞ ﺧﻄﺎﯾﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ و مستحق ﻣﺮﮒ بود. ﺩﺭ ﻫﺎﺭﺍﮐﯿﺮﯼ، ﻓﺮﺩ ﻫﺎﺭﺍﮐﯿﺮﯼﮐﻨﻨﺪﻩ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻭﻣﯽبرد ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﭗ ﻭ ﺭﺍﺳﺖ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽﺩاد.
ﻫﺎﺭﺍﮐﯿﺮﯼ ﻗﺮﻥﻫﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺳﺎﻣﻮﺭﺍﯾﯽﻫﺎ ﻣﺮﺳﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺷﺮﻑ ﻭ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۸۷۳، ﻫﺎﺭﺍکیری ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻗﻀﺎﯾﯽ ﺩﺭ کشور ﮊﺍﭘﻦ ﻣﻨﻊ ﺷﺪ، ﻭﻟﯽ ﺣﺘﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻨﻊ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﮔﯿﺮﯼ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ، ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻧﻈﺎﻣﯿﺎﻥ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﮊﺍﭘﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﻤﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ.
ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺷﮑﺴﺖﺧﻮﺭﺩﻩی ﮊﺍﭘﻨﯽ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺩﻭﻡ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺒﮏ ﺯﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ این طریق به ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪﻥ ﮐﺸﻮﺭﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﻨﻨﺪ. شخصی که سپوکو را انجام میداد ابتدا حمام میکرد سپس لباس سفیدی به تن میکرد و همچنین غذای مورد علاقه خود را نیز میل میکرد. سپس در حضور شخصی دیگر هاراکیری را انجام میداد و به این طریق به زندگی خود پایان میداد.
قربانی کردن عملی برای کشتن یک انسان و تقدیم جسم و روح وی به پیشگاه یک الهه یا قدرت مافوق طبیعی دیگری بود که در گذشته و در فرهنگهای باستانی انجام میشده است. این عمل در بین فرهنگهای مختلف، متفاوت بوده است و برخی مانند «مایاها» و «آزتکها» به دلیل شیوهی اجرای این عمل به منظور کارهای مذهبی خود، بدنام بودهاند. ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﺩﺭ ﻋﻘﯿﺪﻩی ﺁﺯﺗﮏﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﺿﺮﻭﺭﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻭ ﺍﯾﺰﺩﺍﻥ ﺑﻮﺩه است.
ﻗﺮﺑﺎﻧﯿﺎﻥ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ پیکی ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺁﺭﻣﺎﻥﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﮕﺎﻩ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻣﯽﺑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮕﺪﻟﯽ ﻭ ﺑﺪ ﻃﯿﻨﺘﯽ صورت نمیگرفت. ﺍین قوم ﻃﯽ ﻣﻨﺎﺳﮏ ﻭ ﻣﺮﺍﺳﻤﯽ ﺧﺎﺹ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺟﺸﻦﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﺰﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﻣﯽﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺷﯿﻮﻩی ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﺰﺩﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻭﯼ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ. قربانیان به روشی که قرار بود خدایان یا ارواح را خوشحال کنند، کشته میشدند.
برخی از آنها سر از بدنشان جدا میشد و برخی نیز تنها خون بدن آنها کشیده میشد. قربانیان معمولا از زنها و کودکان انتخاب میشدند و به این روش وحشیانه کشته میشدند. امروزه این موضوع توسط اکثر مذهبها محکوم میشود و از آن به عنوان رویدادی وحشیانه یاد میشود، اما متاسفانه با این وجود نیز در برخی از نقاط دورافتاده جهان هنوز افرادی به این رسومات پایبند هستند.
بستن پا سنتی بود که در حدود هزار سال در چین رواج داشت. این کار که در قرن ۱۰ مرسوم بود تا اوایل قرن ۲۰ نیز ادامه داشت. ﺍﺻﻄﻼﺡ «ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺳﻮﺳﻨﯽ» ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺻﯿﻒ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪی ﭼﯿﻦ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻭ ﺳﻤﺒﻞ ﺍﺻﺎﻟﺖ ﻭ ﻃﺒﻘﻪی ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺎﻻ ﺑﻪﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽﺁﻣﺪ. ﻓﺮﺍﯾﻨﺪ ﺑﺴﺘﻦ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺑﯿﻦ ﺳﻨﯿﻦ ۳ ﺗﺎ ۱۱ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯽﺷﺪ. ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺎﯼ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﺎ ﺁﺏ ﺩﺍﻍ ﺷﺴﺘﻪ ﻭ ﻣﺎﺳﺎﮊ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﯽﺷﺪ، ﺑﻌﺪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻧﮕﺸﺖﻫﺎ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺷﺼﺖ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺩﺍﺧﻞ ﭘﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﻓﺸﺮﺩﻩ ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ. ﺳﭙﺲ ﭘﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎ ﻧﻮﺍﺭﻫﺎﯼ ﭘﺎﺭﭼﻪای ﻣﺤﮑﻢ ﻣﯽﺑﺴﺘﻨﺪ.
_______________________________________________________________________________
بیشتر بخوانید: ملاکهای عجیب زیبایی زنان در کشورهای مختلف (+عکس)
_______________________________________________________________________________
ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻞ ﻣﻮﺟﺐ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺭﺷﺪ ﭘﺎ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ۱۰ ﺳﺎﻧﺘﯿﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﺪ. ﺳﭙﺲ ﺍﻧﮕﺸﺖﻫﺎﯼ ﺷﺼﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺍﺳﺘﺎﯼ ﭘﺎ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻣﯽﺷﮑﺴﺘﻨﺪ. ﺑﺎﻧﺪﺍﮊ ﭘﺎﺭﭼﻪای ﺍﺯ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﺗﺎ ﻗﻮﺯﮎ ﭘﺎ ﻣﺤﮑﻢ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﻣﯽﺷﺪ ﺗﺎ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﺩﻭ ﯾﺎ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻔﺶﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ تنها ۷ ﺳﺎﻧﺘﯽﻣﺘﺮ ﻃﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺟﺎﯼ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﺍﯾﻦ ﮐﻔﺶﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﮐﻪ «ﮐﻔﺶﻫﺎﯼ ﻧﯿﻠﻮﻓﺮﯼ» ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺍﺑﺮﯾﺸﻢ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻗﻼﺑﺪﻭﺯﯼﻫﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺰﯾﯿﻦ ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ.
ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺑﺴﺘﻦ، ﭘﺎﻫﺎ ﺑﺸﺪﺕ ﺍﺯ ﻓﺮﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﺁﻥﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﺭﺩﻧﺎﮎ ﻣﯽﺷﺪ. ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﻧﯿﺰ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﭘﺎ ﻗﻄﻊ ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ، ﺯﯾﺮﺍ ﺑﺎﻧﺪﺍﮊها ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺯ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺧﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﻣﯽﺷﺪ. ﻫﺪﻑ ﺍﺯ ﺑﺴﺘﻦ ﭘﺎﻫﺎ، ﻣﺘﻤﺎﯾﺰ ﮐﺮﺩﻥ ﺯﻧﺎﻥ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﻋﺎﺩﯼ ﻭ ﻫﻤﯿﻦﻃﻮﺭ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ «ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ» ﺯﻧﺎﻥ ﺑﻮﺩ. خوشبختانه این سنت وحشتناک نیز سالها است که از میان برداشته شده است.
ﺭﺳﻢ ﺳﺎﺗﯽ، ﯾﮏ ﺁﯾﯿﻦ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﻫﻨﺪو ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ، ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺎﺯﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺧﺘﻢ ﺷﻮﻫﺮﺵ، ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ به آتش میکشید. ﺩﺭ ﻫﻨﺪ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻭ ﺩﯾﻨﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﺸﺎنه ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ﺯﻥ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺗﻠﻘﯽ ﻣﯽﺷﺪ. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺳﺎﺗﯽﻫﺎ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﻭﻃﻠﺒﺎﻧﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ ﺍﻣﺎ ﻓﺸﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﯽ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻭ ﺍﺟﺒﺎﺭﻫﺎ، ﺯﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻭﺍ ﻣﯽﺩﺍﺷﺖ. ﺭﺳﻢ ﺳﺎﺗﯽ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺯﻧﺎﻥ ﻋﺎﺩﯼ ﻭ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺯﻧﺎﻥ ﺍﺷﺮﺍﻓﯽ ﺭﺍﯾﺞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﻓﺮﯾﻀﻪ ﺩﯾﻨﯽ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽﺷﺪ.
البته زنانی که از شوهر از دست رفتهی خود فرزندی نداشتند بسیار بیشتر از سایر زنها به انجام این کار تن میدادند. در بعضی از جوامع زنان بیوه پس از مرگ همسر خود، از جامعه طرد میشوند و نمیتوانند به زندگی عادی برگردند، اما امروزه رسم ساتی تقریباً در تمام کشورها امری غیر اخلاقی و اشتباه تلقی میشود و سالها است که دیگر در هیج کجای جهان کسی دست به این عمل نمیزند.
«سوکوشین بوتسو» راهبان یا کاهنان بودایی بودند که به روشی جان خود را میگرفتند که جسدشان پس از مرگ به مومیایی تبدیل میشده است. این عمل تقریباً به طور انحصاری در شمال کشور ژاپن و در منطقهی «یاماگاتا» انجام میشده است. تا کنون نزدیک به ۲۴ مومیایی به این شکل کشف شده است.
با توجه به داستانهایی که در این مورد وجود دارد و تحقیقاتی که دانشمندان بر روی بدن این مومیاییها انجام دادهاند، مشخص شده است که کاهنان برای انجام چنین کاری، به مدت سه سال از رژیم غذایی خاصی که فقط شامل بعضی از مغز دانهها میشده، تغذیه میکردهاند و در طول این مدت نیز، فعالیت بدنی خاصی داشتهاند. پس از گذشت این سه سال، آنها سه سال دیگر نیز تنها از ریشه و برگ درختان به همراه نوعی چای وحشی مصرف میکردهاند.
این کار باعث از بین رفتن چربی بدن و جلوگیری از هرگونه پوسیدگی جسم، پس از مرگ صورت میگرفته است. سپس آن راهب به همراه وسایل مومیایی خود، در یک قبر سنگی قرار میگرفت و به مرور زمان جان خود را از دست میداد و به این طریق مومیایی میشد. ﭘﮋﻭﻫﺶﻫﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺷﻌﻪ ﺍﯾﮑﺲ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ، ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺑﺪﻥ ﺭﺍﻫﺒﺎﻥ ﺳﻨﮓﻫﺎﯾﯽ ﮐﻮﭼﮏ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﺪ ﺭﺍﻫﺒﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﻫﺶ ﺩﺭﺩ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﺁﻥها ﺭﺍ ﺑﻠﻌﯿﺪﻩﺍﻧﺪ.
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺵ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺩﺍﻉ ﺑﺎ ﺟﺴﺪ ﺩﺭ ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺭﻭﺯ ﻣﺮﮒ ﺷﺨﺺ، ﺟﺴﺪ ﺗﻮﺳﻂ ﯾﮏ ﺭﺍﻫﺐ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻠﻨﺪیهاﯼ ﮐﻮهها ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﺗﻮﺳﻂ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺹ ﮐﺮﮐﺲﻫﺎ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺷﻮﻧﺪ. ﮐﺎﺭ ﺑﺪﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﺴﺪ ﺑﻪ ﻧﺤﻮﯼ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺮﮐﺲﻫﺎ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺷﻮﺩ! ﺑﮑﺎﺭﮔﯿﺮﯼ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﺩﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﯾﻦ ﺍﺟﺴﺎﺩ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺗﺒﺖ ﺯﻣﯿﻦﻫﺎ ﺳﻨﮕﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﮐﻨﺪﻥ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺒﺮ ﻧﯿﺰ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﺳﻮﺧﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ، ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩﯼﺗﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺴﺎﺩ ﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖ. در این سنت گوشت بدن شخص، از استخوانها جدا میشده است و با چای و آرد جو و روغن بلوط ترکیب میشده است و به کرکسها داده میشده است. استخوانها نیز در روز دیگری به پرندگان داده میشدهاند تا پرندگان از آنها نیز تغذیه کنند.
به این ترتیب دیگر اثری از بدن شخص مرده بر جای نمیماند. این سنت در سال ۱۹۶۰ در چین غیرقانونی اعلام شد و تا سالها بومیان تبت آن را انجام نمیدادند، اما در سال ۱۹۸۰ دوباره این مراسم قانونی شد و بومیان تبت امروزه نیز از این روش برای رستگاری روح اجسادشان استفاده میکنند.
منبع: برترین ها