عصرایران؛ مصطفی داننده- این روزها هرچقدر میخواهیم از تلویزیون ننویسیم، نمیشود که نمیشود که نمیشود. آنقدر صداوسیما روی اعصاب بخشی از مردم راه میرود که حد ندارد، نمونهاش برنامه عصرانه شبکه افق.
مجری این برنامه شمشیر به کمر، کلاهخود بر سر و سپر در دست به جنگ سریالهای پخش شده از نمایش خانگی رفته بود میگفت سریالهای پخش شده و یا در حال پخش این شبکه درد مردم نیست و به مشکلات آنها اشاره نمیکند.
نگارنده این متن هم اتفاقا با جناب مجری، نویسندگان و مقامات شبکه افق، تلویزیون و صداوسیما موافق هستم. سریالهای شبکه نمایش خانگی بد و بدون محتوا است و میخواهند ادای سریالهای ترکی را در بیاورند. اما اینجانب یک سوال جدی از تلویزیون هم دارم و آنهم این است که آیا سریالهای تلویزیون از درد مردم میگویند؟
کدام یک از سریالهای این سالهای تلویزیون به مشکلات زندگی مردم اشاره کرده است؟ کدام دغدغه مردم در سریالهای شبانه مورد اشاره قرار گرفت؟ کدام یک از بحرانهای سیستان و بلوچستان در سریالی به نمایش درآمد؟ مشکلات اقتصادی جامعه در کدام سریال گفته شد؟
کدام یک از تبلیغات پخش شده از تلویزیون شبیه زندگی مردم است؟ یخچالهایی که هر وقت در آن را باز میکنید، پر از خوراکیهای خوشمزه است حتی همیشه کیک تولد دارند!
سریالهای نمایش خانگی درد و مشکلات جامعه را نمیگوید، تو هم نمیگویی آقای تلویزیون!
آقای مجری به گونهای انتقاد میکند که انگار این سریالها از شبکه جم یا من و تو پخش شده است. نه همانطور که شما صداوسیما جمهوری اسلامی هستید این فیلمها هم از وزارت ارشاد جمهوری اسلامی مجوز گرفتهاند.
نکته بعدی که به آن باید اشاره کرد این است که بخش خصوصی در شبکه نمایش خانگی در حال ساختن سریال است. سریالهای ساخته شده هم به هیچ دردی نمیخورد. درست؟ مردم در این مورد تصمیم گیر هستند نه من و شما. مردم تصمیم میگیرند این سریالها را بخرند و یا نخرند. اگر نخریدند، تهیه کننده این فیلمها میفهمد که راه را اشتباه رفته است و استراتژی خود را تغییر میدهد. این یک اصل اساسی در بخش خصوصی است.
مشکل ما با صداوسیما است که اشتباه و بد میسازد و از بودجه دولت استفاده میکند و هیچ اهمیتی هم به نظرات مخاطبان خود نمیدهد. اینکه شبکه آی فیلم محبوب ترین شبکه تلویزیون است باعث افتخار نیست. این نشان میدهد که دیگر حرف جدیدی برای زدن نیست و مردم به سراغ خاطرات خود میروند.
وصل بودن به چاه ویل بودجه، باعث شده است صداوسیما به همین راحتی چشم خود را به روی سرمایههای خودش ببندد. هیچ بخش خصوصی حاضر نیست سرمایههایی مثل عادل فردوسیپور، مزدک میرزایی، محسن تنابنده و ... را از دست بدهد.
وقتی درهای صداوسیما بر روی آدمهای با استعداد بسته میشود و همه خودی و غیر خودی میشوند، باید تهیه کنندگان و کارگردانها به سراغ شبکه نمایش خانگی بروند. آیا هیولا در تلویزیون ساخته میشد؟ آیا شهرزاد در تلویزیون ساخته میشد؟
مسئله مهم این است که صداوسیما از شکسته شدن انحصارش ناراحت است. امروز فضای مجازی، انحصار مطلق صداوسیما را شکسته است. زمانی مردم چارهای جز دیدن تلویزیون و شنیدن رادیو نداشتند اما حالا داستان فرق کرده است و مردم حق انتخاب دارند و برای این انتخاب خود هم هزینه میکنند.
ناگفته نماند که هرچه ما بگوییم مثل کوبیدن آب در هاون است. ما میگوییم و آنها کار خود را میکنند و مخاطب خود را هیچ میگیرند البته برخی از مخاطبان خود را.
________________________
بیشتر بخوانید:
____________________________
اما چه سود
شما مینویسی و ما هم دست و جیغو هورا
تا کی؟
تا چن سال؟
اونا کار خودشون میکن سود خودشونو میبرن به مقاصد خودشون میرسن و ... سالها میگذره و باز هم شما مینویسی و گلایه میکنی تنها فرقش اینه که دیگه ما نیستیم چون باحصرت و آرزو بدل از این دنیا رفتیم
سریال سارق روح به فرقه های انحرافی.سریال پایتخت به مهاجرت.اینها مشکلات مردم نیست؟اگر نمی یینید یا خودتون رو زدید به ندیدن مشکل از شماست نه تلویزیون