عصر ایران - روز دوم جشنواره فیلم فجر سی و هشتم در سینما رسانه (پردیس ملت) با نمایش 3 فیلم داستانی شنای پروانه (محمد کارت) ؛ بیصدا حلزون (بهرنگ دزفوليزاده) ؛ تومان (مرتضي فرشباف) و مستند قصه دختران فروغ (خاطره حناچی) و فیلم کوتاه دابر (سعید نجاتی) همراه بود.
«شناي پروانه»/ محمد کارت/ سودای سیمرغ ؛ نگاه نو
فیلم محمد کارت به عنوان تجربه سینمایی اول او قابل قبول از آب درآمده است، فیلم درباره یک قتل ناموسی توسط یکی از گنده لاتهای جنوب شهر (امیر آقایی) است که پدر مقتول شرط میکند رضایت میدهد به شرط اینکه عامل اصلی این اتفاق را پیدا کنند، کسی که با انتشار یک ویدیو از دخترش باعث این قتل شده است، برادر قاتل (جواد عزتی ) شروع میکند به جستجو برای پیدا کردن آن شخص و ...
در سینمای ایران از ابتدای فیلمفارسی تا به امروز همواره نمایش لاتها بر روی پرده مرسوم بوده و اتفاقا مورد توجه مخاطب هم بودهاند، «شنای پروانه» لاتهای امروزی و معاصر (دهه نودی) را به تصویر میکشد که اگرچه درونمایه آنها زیاد فرقی نکرده است اما ظاهری متفاوت پیدا کردهاند و در شکل و شمایلی جدید به میدان امدهاند که انصافا این وجه باور پذیر و وفادار به نمونههای موجود در جامعه از آب در آمده است. محمد کارت شناخت خوبی از این قشر جامعه دارد.
بازیگران فیلم به خوبی از عهده نقشهایشان برآمدهاند، امیر آقایی و جواد عزتی هر کدام نقشی جدید به کارنامه بازیگری خود اضافه کردهاند. از بازیگران معروف و شناخته شده در ایفای نقشهای کوتاه هم نباید غافل ماند مانند طناز طباطبایی، پانتهآ بهرام، علی شادمان و ...قطعا امیر آقایی، پانتهآ بهرام و طناز طباطبایی از نامزدهای سیمرغ در بخش بازیگران مکمل خواهند بود.
تنها نکته منفی فیلم در بخش فیلمنامه است، آن هم به این دلیل که مخاطب 15 دقیقه آخر فیلم را کاملا حدس میزند و همان اتفاقی هم رخ میدهد که او پیش بینی کرده است، از زمانی که جواد عزتی، پی میبرد تمام این اتفاقات زیر سر چه کسی بوده است دیگر فیلم تمام شده است. وقتی فیلم شروعی غافلگیر کننده دارد و در ادامه آن هم اتفاقات جذاب و کشش داری ارائه میکند، برای زمان اوج فیلم باید یک برگ جدیدی رو کند که مخاطب انتظار آن را نداشته باشد، اگر چنین اتفاقی رخ میداد شنای پروانه به یکی از فیلمهای شاخص امسال و حتی دهه نود تبدیل میشد.
( امتیاز: 3 از 5 )
«بيصدا حلزون»/ بهرنگ دزفولیزاده/ نگاه نو
این فیلم هم ساخته اول بهرنگ دزفولیزاده است و یک فیلم اولی محسوب میشود با این تفاوت که شنای پروانه در بخش سودای سیمرغ هم پذیرفته شده است ولی بی صدا حلزون فقط در بخش نگاه نو به رقابت میپردازد. به این معنا که فیلم دزفولی زاده فقط با فیلم اولیها در رقابت است و شانس گرفتن فقط یک جایزه را دارد (سیمرغ بهترین فیلم نگاه نو) ولی فیلمهای که در سودای سیمرغ هستند در بخشهای مختلف میتوانند کاندید سیمرغ باشند مانند بهترین فیلم، بازیگری، فیلمنامه، فیلمبرداری، موسیقی، صدابرداری و ...
داستان فیلم درباره زوج ناشنوایی است که پسری ناشنوا دارند و عمل جراحی برای کاشت حلزون در گوش بچه باعث اختلاف زن و شوهر و حتی جدایی آنها از هم شده است، مادر (هانیه توسلی) تمام تلاشش را به کار گرفته است که پسر بچه اش مانند او ناشنوا نباشد و بتواند جهان صدا را تجربه کند اما شوهرش(محسن کیایی) مخالفت میکند که اگر بچهاش شنوا شود آن صمیمیتش را با من از دست میدهد، من تنها خواهم بود و ...
فیلم به لحاظ فیلمنامه و ساختار شبیه فیلمهای تلویزیونی است و زیاد نمیتوان به نکته خاصی اشاره کرد، اگرچه دزفولی زاده خود عکاس بوده اما فضای بصری فیلم چندان چشمگیر نیست.
اتفاق بزرگ فیلم بازی تاثیرگذار هانیه توسلی در نقش یک زن ناشنواست. میمیک صورت، حرف زدن با زبان اشاره و حتی صدای خاص حرف زدنش در این نقش تحسین براگیز است. اما متاسفانه به همان دلیلی که اشاره شد توسلی نمیتواند برای ایفای چنین نقشی کاندید سیمرغ شود، واقعا حیف.
( امتیاز: 1 از 5 )
بیشتر بخوانید:
تمام فیلمهای حاضر در جشنواره فجر امسال / شرایط تولید، شانس جوایز، حاشیهها و ... (+عکس)
روز نخست جشنواره فجر در سینمای رسانه ؛ فیلمها و حاشیهها (+عکس)
«تومان»/ مرتضی فرشباف/ سودای سیمرغ
مرتضی فرشباف در سومین فیلم بلندش دست به یک جاهطلبی بزرگ زده است، فیلمی پر بازیگر، صحنههای شلوغ، روایت یک دوره زمانی یک ساله، زمان طولانی فیلم (بیش از 2 ساعت)، میزانسنهای پیچیده و ... داستان فيلم درباره چند جوان با محوریت 2 دوست (عزت و داود) و برادر یکی از آنها (یونس) است که از راه قمار و شرط بندي اینترنتی به پول زیادی میرسند و ...
واقعا درباره «تومان» در یک کلام میتوان گفت: هیاهو برای هیچ. داستان فیلم با محوریت 2 دوست شروع میشود، بعد نامزد یکی از آنها (داود) هم اضافه شده و در مرحله بعد یونس(برادر عزت) هم که یک چابکسوار حرفهای است وارد قصه میشود. داود در شرط بندی مسابقات فوتبال همیشه درست پیش بینی کرده و آرام آرام از یک کارگر ساده تبدیل به یک میلیاردر میشود، عزت همیشه در کنار اوست و یونس هم همراه آنهاست هر کدام سرنوشتی پیدا میکنند ولی در واقع نمیتوان هیچ کدام از آنها را شناخت، شاید یونس از 2 شخصیت دیگر تکلیفش روشنتر باشد اما در مورد داود و عزت فیلم نه شخصیت سازی میکند و نه تلاشی هم دارد که آنها را معرفی بکند تا بفهمیم اساسا با چه روبرو هستیم!
انگار به فرشباف گفتهاند 2 فیلم قبلیات چقدرکم بازیگر و ساده بوده حال او خواسته در فیلم سوم خلاف این نطریه را ثابت کند! از فیلمنامه گرفته تا سایر اجزا.
به رخ کشیدن کارگردانی، در تمام فیلم مشهود است از ایجادصحنههای شلوغ، میزانسنهای پیچیده، حرکات سیال دوربین، رفت و برگشتهای مکرر و ... اما قصه چیست؟ این همه خرده داستان قرار است به چه انجامی برسد؟ آیا اساسا فیلم ضد قصه است؟ واقعا نمیتوان به نتیجهای رسید. به عنوان مخاطب دوست داریم فیلمساز را به گوشهای برده و بگویم مرد و مردونه بگو چی میخوای بگی؟ قمار و شرطبندی بده؟ آخر فیلم هم که منکر آن است! و ...
فیلم پُر است از تک صحنههای جذاب مانند:صحنه آمدن آیلین که یونس میگوید: «مثل پری دریاییه» و دیدن سایه آنها بر روی امواج دریا، صحنههای بازی در کلبه، دعوا در جگرکی و گزارش همزمان داود از مسابقات اسبدوانی، صحنههای مسابقات اسبدوانی در گنبد، صحنه به دنبال قبر یونس گشتن در تاریکی شب با نور 2 موبایل، صحنه فرار عزت از دست آدمهای خلیفه و ...
حیف و صد حیف از این همه زحمت، انرژی، وقت، تولید سنگین و ... که در انتها من مخاطب هنوز نمیدانم با چه فیلمی مواجه بودهام!
( امتیاز: 1.5 از 5 )
توضیح: فیلمهای مستند و کوتاه در فرصتی دیگر مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
حاشیههای روز دوم (روز شایعهها) :
این روز ابتدا با خبرها و شایعاتی از تغییرات احتمالی در جدول جشنواره فیلم فجر شروع شد. در خبرهایی غیررسمی گفته میشد فیلم مجید مجیدی و نیز «روز صفر» سعید ملکان که از اولین روز اکران مردمی به دلیل نقص در تهیه نسخه نهایی جا مانده بود به جشنواره نمیرسند و قرار است فیلم عنکبوت ابراهیم ایرج زاد به جدول اضافه شود. این خبر زمانی جدیتر به نظر میرسید که در سالن حوزه هنری فیلم «عنکبوت» که آخرین فیلم رزرو جدول اصلی جشنواره است در سانسهای فوقالعادهی نمایش قرار داشت.
اما پیگیریها حاکی از آن بود که طبق وعده سازندگان فیلم «خورشید»، جدیدترین ساخته مجیدی تا روز ۱۴ بهمن حتما به جشنواره خواهد رسید و سعید ملکان هم با عذرخواهی از مخاطبانش اعلام کرد فیلمش آماده است و برای خریداران بلیت روز اول، سانس فوق العاده خواهد گذاشت.
دبیر جشنواره هم با تایید اینکه از هر پنج فیلم رزرو بخش سودای سیمرغ نسخه دیسیپی خواسته شده تا در صورت لزوم آماده باشند تاکید کرد، «نمایش فیلمهای رزرو با درخواست مکتوب تهیه کننده فقط در سالن رسانه میتوانند اکران شوند.» البته پیشتر هم گفته شده بود که در صورت جابجایی، فیلمهای رزرو به ترتیب اولویت وارد جدول میشوند.
پانتهآ بهرام که از لحظه تمام شدن نشست پرسش و پاسخ فیلم «شنای پروانه»، ویدیویی کوتاه از صحبتهای او در فضای مجازی پخش شد. پانتهآ بهرام با سر تراشیده در دقایقی کوتاه از این فیلم بازی کرده تا پس از سمیرا حسن زاده در «سه کام حبس»، دومین بازیگر زنِ سرتراشیدهی جشنواره امسال باشد.
نشست رسانهای فیلم بیصدا حلزون با بیش از ۳۰ دقیقه تاخیر شروع شد، با همراهی دو فرد مسلط به زبان اشاره برگزار شد که در بخشی کوتاه تحسین حاضران از بازی کودک ناشنوای فیلم را به او منتقل کردند.
از اتفاقهای ویژه این نشست، نوشته مکتوب یک خبرنگار بود که پس از انتقاد چند نفر درباره نوع نگاه فیلمساز در بیان مشکلات و دغدغههای ناشنوایان گفته بود، چند سالی را با ضعف شنوایی عمر گذرانده و در عین حال به عنوان خبرنگار سینمایی هم کار میکرده و از وقتی پروتز گذاشته و بخشی از مشکلش حل شده شرایط بهتری دارد و به همین دلیل خیلی از مسائل فیلم را درک میکند.
فیلم «تومان» چند سکانس از مسابقات فوتبال با گزارشگری فردوسی پور، خیابانی و سرهنگ علیفر دارد که علاوه بر شوخی کوتاهی با علیفر، نشانهای است بر اینکه عادل فردوسی پور خیلی بیشتر از گزارشگران دیگر فوتبال مورد علاقه سینماییهاست، چون در یکی دو فیلم دیگر جشنواره هم که صحنهای از یک مسابقه فوتبال پخش میشد بازیهایی انتخاب شده بودند که فردوسیپور گزارشگرش باشد.