سید مهدی حسینی دورود
- آن گونه که انتظار میرفت کرونا آمد و مدام جان میستاند. اگر باارزشترین موجود هستی انسان است، ارزش اصلی انسان نیز وابسته به گوهر جان اوست.
به تعبیر زیبای مولانا: مقصود از «أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» در «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» همانا جان آدمی است.
احسن التقویم در والتین بخوان
که گرامی گوهرست ای دوست جان
احسن التقویم از عرش او فزون
احسن التقویم از فکرت برون
گر بگویم قیمت این ممتنع
من بسوزم هم بسوزد مستمع
هر جا سخن از وحی و الهام است، گیرندۀ آن همین گوهر جان است. جان ملهم از جانان است و متکی به حق! جان عیسایی است که به دریای معنا رو کرده است و اگر دیده نمیشود از شدت پیدایی اوست.
همچنان که قدر تن از جان بود
قدر جان از پرتو جانان بود
جان خوی کبریایی دارد و عمر خوش در کنار پرورش جان معنا پیدا میکند و اگر جز این باشد، عمر زاغ است که به مردار خواری و نجاست طلبی گذشته است. باید به درخت عمر آب زندگی داد و آن را با خدمت به خلق و بندگی حق جاودانه ساخت. اگر عمر بدون این سعی ارزشمند بگذرد ناخوش است و عقیم. چنانکه آب حیات بدون مظهر حق آتش سوزنده است. چنین جانی با چنین عمری پس شیرین است و باارزش که مستحق تکریم، توجه و محبت است.
اگر جان خوی کبریایی نداشت و با آب حیات (طاعت حق و خدمت خلق) آمیخته نمیشد سپید پوشان عزیز، عاشقانه آن را در طبق اخلاص نمیگذاشتند و برای نجات هممیهنان در خط مقدم جهاد علیه کرونا قرار نمیگرفتند.
راستی مگر از جان عزیزتر و از زندگی شیرینتر هم داریم؟
مگر نه اینکه «مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا» هر کس جانی را بگیرد گویی جان همه مردم را گرفته است و هر کس جانی را زنده نگه بدارد، گویی همۀ عالم را زنده نگاه داشته است.
با این فرض چه جرمی بالاتر از بیتفاوتی در برابر جان خود و جان دیگران است؟ چه گناهی نابخشودهتر از گناه به خطر انداختن جان پزشکان و پرستاران و سپیدپوشان فداکار است؟
انسان شریف در قبال آلوده کردن جامعه و به خطر انداختن همنوعان و از همه مهمتر به خطر انداختن فرشتگان سپیدپوش دغدغه دارد و در این لحظات دشوار، به جای گمانهزنی سیاسی و نقشهخوانیهای مرسوم، با همه وجود و به دور از شعار و لقلقه زبان به دنبال کاهش ابتلا و سرایت و مرگومیر است.
انسان شریف در این لحظات پر از وحشت و اضطراب به جای ظلم و احتکار و به جای سفر کردن به همان قدر که برای جان خود و خانوادهاش نگران است، نگران مردم و نگران کادر زحمتکش، پزشکان، پرستاران، داروسازان و کادر فداکار آزمایشگاهی، آشپز، نظافتچی و خدمتگزاران بیمارستانها است.
عزیزانی که به این مقدار خدمت بسنده نمیکنند و با همۀ رنجها و غمهای نهفته در دل خود، رقصکنان طعنهها را بر جان شیرین خود میخرند وامید میآفرینند تا جانی دوباره در بیماران جاری کنند و احیای جان نمایند.
در پایان خالی از لطف نیست که از فداکاران عرصۀ رسانه و خبرنگاران که دوشادوش پزشکان مردم را نسبت به این خطر عظیم آگاهی میبخشند یادی کنیم و بگوییم که قدردان و دعاگوی شما نیز هستیم.