حسین گنجی، منتقد
هنر بدویگری همواره در حاصل کار دور از بازنمایی بوده است و با درک خود به جهان پیرامون نگاه کرده و از خود اثری بجا گذاشته است و اگر تقلید و بازنمایی هم رخ داده یا تلاش کرده بدان برسد، همواره این بازنمایی از فیلتر ادراکات شخصی او گذشته و حاصل نه یک تصویر سطحی که یک هنر چند لایه را موجب شده است.
هنر مدرن در این وجه خود با هنر بدویگری متناسب و همراه شده است و از کوبیسم تا مینیمالیسم را میتوان در این راستا دانست.
از پیش رو ترین کسانی که به کشف هنر بدوی ایرانی دست پیدا کرد و هنر دست ایرانی را همچون سرچشمه و دریایی بی نهایت شناخت، پرویز تناولی بود. او که امروز در آستانه ۸۳ سالگی قرار داد، خود به سرچشمهی بینهایت بدل شده است که هنرمندان بسیاری میتوانن از کشف های او بهره و از آثار او برداشتهای شخصی و ادارکی خود را داشته باشند و هنر مدرن ما را که به همت تناولی ها به دریای هنر بومی، محلی، سنتی ایرانی متصل است، به افقهای تازهی برسانند.
پرویز تناولی امروز که آوازهی منطقهی و جهانی یافته است و هیچهای او در موزههای سرشناس جهان جا خوش کرده اند، بیش از تلاش بی وقفه در تولید اثر خلاقه، کشف رازهای هنر ایرانی و شناخت هنر مدرن جهان، زاده و حاصل پژوهش جدی و عمیق و وسیع در شئون و شئوق هنر بدوی و بومی ایرانیان است.
او از فرش، تا قفل، تا گلیم، تا جواهرسازی، تا هر آنچه که ایرانیان در ان خلاقیتی به کار بسته بودند را محل کندوکاو خود قرار داد و از آثار کهنه حرف نو را و بیان تازه را بیرون کشید و گویی از دریای سنت و خلاقیت کاربردی ایرانی، مسیر و رودی را به دشت خشکیده هنر ایران جاری کرد. مسیری که همو و در ادامه دوستان همراهش آن را فراخ تر کردند و هنرمندان جوان را از یک سو و مخاطب داخلی و خارجی ایرانی را با منظرهای تازهی آشنا کرد. سومین فروردین زادروز این هنرمند ارزشمند و این سرمایه نمادین کشور است که ما را نه تنها یا مجسمه که با هنر عمومی از طریق آوردن مجسمههایش به فضای شهری طی ۵۰ سال اخیر آشتی داد و تمام همت خود را بر ترویج این عمومی سازی گمارد، هر چند در این مسیر کم لطمه نخورد و آثارش کم مورد بی مهری قرار نگرفت.
عمرش دراز باد و هنرش همچنان جاری و مترقی و بس دریغ به دست مخاطبینش برساد.