عصرایران؛ مصطفی داننده- شبکه آی فیلم در حال بازپخش سریال پرطرفدار «پدرسالار» است. سریالی که بدون شک از بهترین و موفقترین سریالهای تاریخ تلویزیون ایران است. پدر سالار هم در اوایل دهه 70 که پخش میشد طرفدار داشت و هم الان که بازپخش میشود و دلیل این محبوبیت هم رابطه عروس با خانواده شوهر است.
داستان فیلم دربارهٔ پدر میانسالی به نام «اسدالله» است. اسدالله خان دوست دارد تمام پسراناش بعد از ازدواج در خانه بزرگ او زندگی کنند. این روند در مورد تمام پسراناش اجرا میشود تا اینکه نوبت به ازدواج «ناصر» آخرین پسر اسدالله خان با دختر عمویاش «آذر» میرسد.
آذر برخلاف دیگر عروسهای پدر سالار تن به زندگی در خانه پدر شوهر نمیدهد و به اصطلاح دست به شورش میزند و به هیچ عنوان حاضر نیست تن به زندگی در خانهای بدهد که معتقد است که در آن زندگی مستقل نخواهد داشت. داستان سریال پیرامون این اختلاف شکل میگیرد.
در دهه 70، «آذر» تبدیل به قهرمان بخشی از دختران ایران شد. فردی که به عنوان یک دختر در برابر سنتها ایستاده است و اجازه نمیدهد دیگران برای زندگی او تصمیم بگیرند.
شبکه آی فیلم حالا در خلال پخش این سریال، نظرات مردم در مورد موضوع فیلم را هم زیر نویس میکند. نظراتی که خیلی از آنها برخلاف دیدگاههای دهه 70 است. بسیاری از نظردهندگان رفتار آذر را محکوم میکنند و میگویند چه جایی برای زندگی بهتر از خانه پدر سالار!
چرا این اتفاق افتاده است؟ چرا نظر بخشی از مردم نسبت به قهرمانهای این سریال تغییر پیدا کرده است؟ دلیل این تغییر را باید در شرایط اقتصادی دید.
رفتار مردم همیشه تابعی از جامعه است. امروز خیلیها میبینند ساختن یک زندگی مستقل، کار بسیار سختی است. اینکه کسی بتواند خانه بخرد، چرخ زندگی را بچرخاند و هزینه فرزندان را تامین کند، بازوی رستم میخواهد.
ببیننده امروز پدر سالار، با توجه به شرایط امروز این سریال را میبیند، به این نتیجه میرسد با وجود گرانی کجا بهتر از خانه پدر شوهر برای زندگی؟ زندگی که نه احتیاج به اجاره خانه دارد، نه آب، برق و گاز و نه حتی خرج آنچنانی برای شام و ناهار.
تازه شغل فرزندان هم توسط پدر تامین شده است. او یا برای پسران تاکسی خریده است یا با او در گاراژ مشغول به مکانیکی هستند.
شاید زمانی بسیاری از جوانان ایران به دنبال رسیدن به استقلال در زندگی خود بودند اما حالا به نظر میرسد بخشی از آنها برای زندگی به دنبال تکیهگاه و عصایی هستند که بتوانند روزگار خود را سر کنند.
اتفاق خوبی نیست اما چه میشود کرد. شرایط اقتصادی به اندازهای سخت شده است که شاید باید سبک زندگی برخی از ما دچار تغییرات اساسی شود.
____________________
بیشتر بخوانید:
همه چپیدن تو اون سوراخ موش
صد سال سیاه میخوانم نباشه اینجور زندگی
یا ازدواج نمیکنم یا هم خونه برای خودم میخوام
چاردیواری اختیاری
از نظر عاطفی و نیاز داشتن به تجربه ی بزرگان و دور هم بودن و کمک کردن به هم در هنگام بیماری ها و سختی ها و کمک کردن بهم در مشکلات و...
زندگی به سبک قدیم هزاران مزیت داشته است
حیف که دیگر نیست
که طبیعتا مهمترین دلیل آن ارزان بودن اجاره بهاست ، که جوانان تشویق می شوند با یک کار ساده مانند پیشخدمتی رستوران هم زندگی مستقلی داشته باشند هم به درس خواندن در دانشگاه مشغول شوند ،
طبق تجربه ۵ ساله من و زندگی در خانه پدری من اکیدإ توصیه میکنم جوانان این کار را انجام ندهند.چون نه جوان ترها طرز فکر قبل را دارند نه پدر و مادرها و نه برادرها و خواهر.
یه روز هم مثل پدربزرگ باید
تو همین کوچه بن بست بمیریم)
اونقدر زن اسدالله مهربونه که من جای آذر بودم میرفتم تو اتاقش زندگی کنم
اکثر مادرشوهرای امروزی میخوان سر به تنت نباشه و شدیدا سلطه طلبند و میخوان درآمد بچه ها رو بردارند برای خرده خرجی هاشون
این تحلیل برپایه غلط بنا نهاده شده