۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۲۱۹۳۳
تاریخ انتشار: ۲۱:۲۹ - ۱۶-۰۱-۱۳۹۹
کد ۷۲۱۹۳۳
انتشار: ۲۱:۲۹ - ۱۶-۰۱-۱۳۹۹

استقلال/تاج و پرسپولیس واقعاً «مکتب» دارند؟

مکتب تاج/استقلال و مکتب پرسپولیس دقیقاً به چه معناست؟ آیا اصلاً چیزی به اسم مکتب وجود دارد یا این هم یک ادعای هواداری برای خواباندن مچ طرف مقابل است؟

عصرایران، احسان محمدی- اصرار هواداران دو تیم پرسپولیس و استقلال بر «مکتب» جالب توجه است. مکتب تاج/استقلال و مکتب پرسپولیس دقیقاً به چه معناست؟ آیا اصلاً چیزی به اسم مکتب وجود دارد یا این هم یک ادعای هواداری برای خواباندن مچ طرف مقابل است؟

جستجوی اینترنتی شما را به هیچ چیز روشنی نمی‌رساند جز چند کل‌کل هواداری که در نهایت به مبحث عمیق «لُنگ» و «کیسه» می‌رسد! مشت و لگدپراکنی در فضای مجازی و هوا کردن ادعاهای بی‌اساس. اینکه بازیکن یک باشگاه در یک لحظه پیراهنش را به کودکی معلول داده یا بازیکن باشگاه دیگر در اینستاگرام یک استوری جسورانه اجتماعی گذاشته، گرچه ارزشمند است اما سند کافی برای نشان‌دادن «مکتب» نیست.

همانطور که شادی جنجالی بعد از گل یک مدافع و شوخی دستی با هم‌بازی دیگر در یک باشگاه و دستگیری بازیکن باشگاه دیگری به جرمی نامعلوم و حذفش از صفحه فوتبال سند کافی برای نشان دادن ساختار فرهنگی باشگاه نیست و نمی‌شود گفت آنها در مکتب باشگاه این ناهنجاری‌ها را آموخته‌اند!

مکتب را یک تئوری کلی و یک طرح جامع و هماهنگ و منسجم تعریف می‌کنند. مجموعه‌ای از خطوط اصلی و روش‌ها، بایدها و نبایدها، خوب‌ها و بدها، هدف‌ها و وسیله‌ها، نیازها و دردها و درمان‌ها، مسئولیت‌ها و تکلیف‌ها، برای تربیت یک انسان یا جامعه رو به رشد.

واقعاً در فوتبال ایرانی چنین چیزی داریم؟ اینکه مثلاً باشگاه پرسپولیس، استقلال، تراکتور یا سپاهان مجموعه منظم، اختصاصی و تعریف شده‌ای از مفاهیم و اهداف داشته باشد و هر بازیکن به محض عضویت در آن قاعده‌هایش را بپذیرد و در راستای آن قدم بردارد؟ چیزی مثل یک نقشه راه. ولو روی کاغذ!

اگر چنین نسخه‌ای وجود داشته باشد حتی در جذب بازیکن هم قطعاً پارمترهایی وجود خواهد داشت که بگوید این بازیکن با مکتب باشگاه هم‌خون و هم‌خوان نیست و نباید جذب شود. فکر می‌کنید در باشگاه‌های ایرانی چنین متر و معیارهایی وجود دارد که بشود از مکتب حرف زد؟

در مقابل اتفاقات و ناهنجاری ها چطور؟ آیا مجموعه‌ای از بایدها و نبایدها وجود دارد که مثلاً یک باشگاه اعضای خود را مکلف به رعایت آن کند؟ اینکه به بازیکن و هوادار و مربی حریف توهین نکنند، در مواقع بحرانی کنار مردم باشند و یادشان نرود که «فوتبال» فقط یک بازی است و برای پیروز شدن نباید دست به هر کاری زد؟

مکتب استقلال و پرسپولیس

اگر مکتب را هم‌معنای فلسفه باشگاه تعریف کنیم، جز جملاتی شبیه «تیم ما همیشه برای قهرمانی می‌جنگد»، «ما تا دقیقه آخر تسلیم نمی‌شویم»، «پرچم تیم ما روی زمین نمی‌افتد» و ... در فوتبال ایران چه داریم؟ این جملات، شعار‌های دل‌گرم‌کننده هواداری هستند نه اصول و مبانی یا فلسفه یک باشگاه. 

پرسپولیس و تاج اگر هم زمانی مکتبی ویژه و متفاوت داشته‌اند، الان دو باشگاه با یک مالک مشترک هستند که در ورزشگاه مشترک بازی می‌کنند و خیلی اوقات حتی اسپانسر آنها مشترک است و مدیرعاملان و اعضای هیات مدیره آنها را هم یک نهاد مشترک انتخاب می‌کند!

در فوتبال ایرانی تیم فوتبال «شاهین» در تاریخ فوتبال ایران به عنوان یک تیم صاحب مکتب شناخته می‌شود. اسناد و خاطره‎‌ها می‌گویند عباس اکرامی با یاری شماری جوانان دانشجو و با شعار اول اخلاق، دوم درس، سوم ورزش این تیم را ساخت و همیشه به این سه شعار وفادار ماند.

منتقدان شاهین هم البته می‌گویند آنها گرچه تیمی موفق بودند اما مکتب‌شان رگه‌های سیاسی و حزبی داشت و اصولاً نمی‌شود برای فوتبالیست‌ها چنین نظم و قاعده های ثابتی تعریف کرد. پای پول و مقام که وسط بیاید، قاعده‌ها همه شکستنی هستند. چه در ایران و چه اروپا و سخن گفتن از «مکتب» در فضای فوتبال، خیالپردازی است. فضای این ورزش با پادگان و دانشگاه فرق دارد.

اینکه باشگاه‌های فوتبال قاعده‌مند باشند، اصول اخلاقی و رفتاری حرفه ای داشته باشند، مسئولیت‌ها و محدودیت‌ها تعریف شده باشد و هر کس هنگام خطا ملزم به پاسخگویی باشد، یک اتفاق شبیه آرزوست. کدام باید و نبایدهای رفتاری و حرفه‌ای در مورد پرسپولیس و استقلال و سپاهان و تراکتور و .. وجود دارد که بشود به دور از تعصبات رنگی در مورد آنها پنج دقیقه حرف زد و پنج مثال ذکر کرد که نشان بدهد استخوان‌بندی مکتبی یک باشگاه است؟ نشانه تمایز آن با باشگاه‌های دیگر. ثابت و بدون تکرارشونده. نه مقطعی و سلیقه‌ای. 

اینکه پرسپولیس تیمی هجومی شناخته می‌شود یا استقلال بیشتر هافبک راست‌های درخشانی داشته، اسمش «مکتب» نیست.

آنچه امروز در فضای فوتبال ایران جاری است، ربط چندانی به مکتب ندارد، بیشتر شبیه اندرزنامه ها و سخنرانی های اخلاقی است تا اصول و مبانی که پایه‎های باشگاه بر آن بنا نهاده شده و بعید است اگر از بازیکنان یک تیم فوتبال بپرسید که شعار باشگاه یا فلسفه و مکتب شما چیست، پنج نفر آنها یک پاسخ واحد بدهند.

«مکتب» مثل بسیاری دیگر از واژگان در این سرزمین از معنا تهی شده است، در فضای پر از توهین و فحاشی هواداری، تخریب و اتهام‌پراکنی، خالی‌کردن زیر پای همدیگر برای گرفتن پُست در باشگاه، عدم تعهد در پرداخت مطالبات بازیکنان و شکایت‌های متعدد به فیفا، رفتارهای سبکسرانه و سلیقه‌ای برخی بازیکنان، حرف زدن از مکتب باشگاه بیشتر به کار بردن یک واژه شیک، کلی و مرعوب‌کننده علیه حریف است.

مگر اینکه مکتب باشگاه دقیقاً همین باشد که نوشتیم. چیزی که خلاصه آن همان می‌شود که ماکیاولی گفت:«هدف، وسیله را توجیه می‌کند»!

ارسال به دوستان