در زمان بروز بلایای طبیعی، اهمیت انسجام و اعتماد در سطح خردترین پایههای جامعه، شامل آپارتمان، همسایه و محله حیاتی میشود.در یکی از مناطق کرج، گروهی در قالب فعالیت محله ای به دنبال مقابله با کرونا هستند. در گفتگو با یکی از مؤسسین این گروه تلاش کردیم روند شکلگیری و توسعه فعالیتهای این گروه را از زبان صالح نامی آتش نشان و شهروند محله کوثر کرج یکی از فعالین این گروه بشنویم و با مخاطبانمان به اشتراک بگذاریم.
- در شروع بحث لطفا بفرمایید که دغدغه شما برای شروع این کار چه بود؟
• پس از شیوع اولیه بیماری در اواسط اسفند خبرهای زیادی میآمد در مورد فشار سنگینی که روی کادر درمان دارد وارد میشود. آدم از یک طرف افتخار میکرد به فعالیتهای این قشر از هموطنانمان و از طرف دیگر هم خجالت میکشیدیم که چرا ما کمکی از دستمان بر نمیآید. به فکرمان رسید که برای اینکه باری هر چند اندک از روی دوش این بزرگواران برداریم، جدا از به هر حال توان و امکاناتی که در چنین شرایطی دولت و سپاه و ... دارند، چطور خودمان باید در چنین اتفاقها و بحرانهایی همراستا با فعالیتهای نهادها، فعال بشویم؟ این شد که با امکانات و منابعی که فکر میکردیم در محل وجود دارد آستینها را دوستان بالا زدند و شروع کردیم.
با مراجعه به نهادهای مختلف اولا دیدیم هر نهاد و مؤسسه و سازمان و وزارتخانهای حوزههای فعالیت خودشان را دارند و محدودیتهای و مشکلات خودشان را دارند. به نظرمان رسید شاید راه حل درست این باشد که ما بچههای هممحلی، به عنوان نمایندگان و اعضای فعال محله بتوانند مجرای ارتباط و خدمتگیری و غیره با این نهادهای مختلفی که مسئولیت دارند باشیم. در واقع توانمندسازی کنیم و ارتقا بدیم خدمات آنها را. به نظر خودمان رسید که نام این فعالیت را باید گذاشت پویش مردمی. از افراد محل استفاده کردیم و مردم محله را آوردیم پای کار و پتانسیلهای محل خودمان را سعی کردیم بشناسیم و فعال کنیم. حالا اینکه هر محلهای چقدر ظرفیت و توان و پتانسل دارد متفاوت است، اولش خیلی کند و محدود بود و به تدریج گسترش پیدا کرد و استقبال و همکاری هم متعجب شدیم و فراتر از انتظار هم بود.
- به نظر میرسد یکی از مشکلات چنین فعالیتهایی اعتمادسازی دو طرف است، از یک طرف اعتماد نهادهای حکومتی و از طرف سختتر مردم؛ با این مسئله چطور برخورد کردید؟
• بله! اولین دغدغه ما این بود که چطور باید خودمان را معرفی کنیم که اعتماد جلب بشود و بتوانیم مؤثر باشیم. هم از طرف نهادها و مهمتر از طرف مردم محل مورد اعتماد قرار بگیریم و بتوانیم از همه اقشار مردم محل را بیاریم پای کار.
بله خیلی نگرانش بودیم که یک تیم پایه کار و خوب جمع بشوند، ولی مردم و نهادها ما را نپذیرند. رداشت ما این بود که بخش مهمی از ایجاد اعتماد میان دو طرف را میتوان با ایجاد یک هویت محلهای قابل بهبود است.
در ابتدا رفتیم با نهادهای فعال و نیمه فعال در محل و منطقه صحبت کردیم. اداره بهداشت، بسیج و کلانتری محل. گفتیم شما بگویید ما چه میتوانیم بکنیم برای تسهیل فعالیتهایی که مسئویتش با شماست. آن زمان البته آنها هم آنقدر مسئولیت بر عهدهشان نبود و فعالیتها محدود بود و کارها پراکنده بود و نامنسجم.
من آتشنشان همان محل زندگی خودم هستم و یک شناخت اولیهای در محل از من وجود دارد که مبنای خوبی بود برای شروع مذاکرات به بچه محلها. خدا را شکر به این قشر آتشنشان هنوز مردم اعتماد نسبیای دارند که البته بر اثر فداکاریهایی هست که در این سالها مربیان بنده در این شغل کردهاند و جانشان را برای مردم دادهاند و بر مبنای این سرمایه کارمان را شروع کردیم. خودمان را به عنوان اینکه بنده آتشنشان محله شما هستم معرفی میکردم در شروع.
یک نکته هم اینجا اضافه کنم که به هر حال به دلایل مختلف بین اقشاری از جامعه فاصله افتاده است در سالهای گذشته، اعتقادات، اختلاف طبقاتی، تفاوتهای فرهنگی و قومی و ... حرف همه ما از اول این بود که در چنین بحرانهایی همه سوار یک کشتی هستیم، همه باید با همه تفاوتها گرد هم جمع بشوند، هر اسم و هویت و فعالیتی که یک دسته از محله را در نظر نگیرد در پویش مردمی ما جایی ندارد. مبنا اتحاد کامل محله حول مواجهه با این بحران است. من خودم به عنوان آتشنشان هم وقتی حادثهای پیش بیاید نمیپرسیم از طرف، که آقا شما دین و اعتقادت چی هست؟ این کرونا هم یک حادثه است.
یک نکته دیگر شاید این بود که ما در ابتدا خدمترسانی کردیم و نرفتیم سر مسائل حساسیتزا. مثلا در ابتدا، به اقتضای نیاز آن زمان، مسئله ضد عفونی مطرح بود و رساندن اقلام بهداشتی و بعد رساندن اجناس به درب منزل و در مرحله بعد مسئله جمعآوری اطلاعات بیماران و اقشار آسیبپذیر نسبت به بیماری مطرح شد. در واقع در مرحله اول توانستیم نشان بدهیم که واقعا قصد کمک داریم و در مراحل بعد راحتتر به ما اعتماد شد.
- در ابتدا چطور ارتباطات را توسعه دادید و سازماندهی کردید؟
• همانطور که عرض کردم ما استارت کار را که از 23 اسفند زدیم، ابتدا خود بچههای همان ساختمان خودمان دور هم جمع شدیم و صحبت که کردیم دوستان گفتند برویم همین صحبتها را با بلوکها و ساختمانهای اطراف داشته باشیم. همینطور ساختمان به ساختمان، دیدیم کل کوچه جمع شدند. در ابتدا از همان مقر آتشنشانی محل که بنده مسئولیت دارم، یک ماشین سمپاشی را قرض گرفتم و شروع کردیم با مواد ضدعفونی کنندهای که از دوست و آشنا گرفتیم، شروع کردیم به ضدعفونی معابر و مشاعات ساختمانهای خودمان و اطراف. بعد به نظرمان رسید که نیاز به سازماندهی جدیتری داریم وسعت نیازهای محله بیشتر است.
بعد دیدیم که برای کار جدی و گسترده واقعا کل موضوع همین سازماندهی درست و استفاده از امکانات است. مبنای سازماندهی را از مدیران ساختمانهای کوچه شروع کردیم. همه مدیران ساختمان در کوچه یک گروه واتساپی تشکیل دادند با مسئول کوچه و مدیران ساختمان هم عموما با اهالی ساختمان ارتباط شبکه اجتماعیشان را داشتند. این مجرایی شد برای اطلاعات رسانی در مورد همه فعالیتهایی که قرار است در سطوح مختلف انجام بشود، از مطرح کردن مشکلات بهداشتی و درمانی تا سفارشگذاری محصولات و کالاهای مورد نیاز واحدها.
بعد هم در محله و در گروهها اعلام کردیم که اگر کسی توان و پتانسیلی دارد بیاید وسط. در چنین فعالیتهایی مسائل زیادی مطرح میشود و به توانمندیهای زیادی نیاز هست. مثلا ما برای پیشبرد کارها نیاز داریم اعضایی فعال از تیمها یک سری رفتارهای دیجیتال را بتوانند انجام بدهند و مثلا از شبکههای اجتماعی بتوانند خوب استفاده کنند. شاید افراد با سن بالا چنین تسلط یا حوصلهای نداشته باشند، بنابراین این یک شکل نیاز به جوانان است.
- ابتداییترین مسئلهای که در ابتدا مطرح شد رعایت موارد بهداشتی فردی و اجتماعی بود، در این خصوص چه کردید؟
• در ابتدا بر مبنای اخبار و اطلاعات و نیازی که به نظر میرسید مردم دارند، مسئله ضدعفونی مطرح شد. از ضدعفونی کردن ساختمانها شروع کردیم از مشاعات ساختمانها که شامل آسانسور، راه پله باشد. یکی دیگر هم توزیع اقلام بهداشتی بود. آن چیزهایی که ضروری بود و در اخبار و با هماهنگی اداره بهداشتی میدیدیم که مهم است مانند ماسک و مواد ضدعفونی. به نظرم ضدعفونی کردن معابر شاید 30 درصداش اثر واقعی در گسترش بیماری داشته باشد، ولی 70 درصداش اثر روانی داشت در محله و به نظرم این احساس را به مردم داد که محله زنده است و اوضاع تحت کنترل خودشان است.
• در مرحله بعد اداره بهداشت گفت ما میتوانیم نیروهای محله را آموزش بدهیم برای مسائل بهداشتی و فعالیتهای ضدعفونیای که انجام میدهند. همکاری دیگری که خودشان پیشنهاد کردند که ما درگیرش بشویم، اطلاعرسانی مسائل بهداشتی به صورت بروشور و از طریق شبکه اجتماعی محلهای بود که ما زیرساختش را دست کرده بودیم.
- در مورد مسئله تشخیص بیماری و درمان چه کردید؟
• ما با اداره بهداشت محل که هماهنگ کردیم گفتند که ما نیرو کم داریم ولی ما میتوانیم بهیار در اختیار شما بگذاریم که همراه شما و پزشک بچه محلمان بیاید با تجهیزات مناسب اولیه مانند تبسنج، و تب را و مشخصات و نشانههای بیماری را ارزیابی کند.
فرد از خانه هم بیرون نمیآید و همانجا دم درب این ویزیت انجام شود و اطلاعات بیمار در فرمهایی که مراکز بهداشت دارند ثبت میشود و در پایگاه داده ما هم وارد میشود.
بعد اداره بهداشت ما را هدایت کردند به سمت سامانه 4030 که بیایید اطلاعاتی که میگیرید در مورد بیماری را و نشانهها را که ارزیابی میشود با همکاری و نظارت ما در این سامانه وارد کنید و به مردم هم آموزش بدهید که اطلاعاتشان را در این سامانه وارد کنند. البته خود مردم به صورت مستقیم به سامانه دسترسی دارند ولی ما قرار است حواسمان بیشتر به اهالی محل باشد و در مراودات هم تشویق کنیم که با سامانههای اصلی و قابت اعتماد وزارت بهداشت کاملا آشنا شوند.
- مثل اینکه ساختاری درست کردید برای رساندن اقلام خرید به مردم و به نوعی سیستم تحویل محلی درست کردهاید، قضیه این چطور بوده است؟
• هدف اصلی اولیه کاهش تردد و تجمع در محل بود که به حداقل ممکن برسد. ما که توانایی این را نداریم که قطعش بکنیم، ولی میتوانستیم کمک کنیم که به حداقل برسانیمش. گفتیم بخواهیم این کار را بکنیم باید خدماتی که ضروری هست و مردم به خاطرش میایند بیرون را درب خانه ارائه کنیم. خدمات شرکتهای فروش آنلاین تمام کشور را در بر نمیگیرد و بیشتر در تهران و معدود شهر بزرگ است. در شهرستانها و مناطق محروم نداریم. ما سعی کردیم چنین چیزی را شبیهسازی و سازماندهی بکنیم. اول اینکه از فروشگاههای محل خواهش کردیم که بهداشت را رعایت کنند و لوازم لازم و آموزش هم داده شد. قرار شد سیستم سفارشگیری که نهایی شد این دوستان در مغازه را اصلا ببندند که تردد فیزیکی نشود و ما یک حجمی سفارش به این عزیزان ارائه کنیم که تحویل مدیر ساختمانها بشود. البته شیوه اجرای ما جای بهبود زیاد دارد ولی فعلا و حداقلی کار میکند.
- روی مسائل اقتصادی هم فکری کردهاید و برنامهای داشتهاید؟
• اگر جریان درآمدی در محله برقرار نباشد به تدریج مردم شاید حساسیتشان را به بیماری از دست بدهند و مسئله بشود مسائل اقتصادی که پیش بینی ما هم این است که به زودی چنین خواهد شد. مراودات مالی در محل باید جریان داشته باشد. مشکلات اصلی در این شرایط اول خرد و خوراک است و بعد هم اجاره خانهها که دولت برای هر دو باید کار جدی بکند. بحثهای اقتصادی الان پنهان است، مواد اولیه بهداشتی و دارویی مشکل نیست الان، ولی مسائل اقتصادی دارد مشکل میشود.
• ولی ما کاری که کردیم این بود که در اولین مرحله ما خانمهای سرپرست خانوار را دعوت کردیم بهشان هزینهای دادیم که بیایند ماسک درست کنند و تأمین هزینه هم بشود. مواد اولیه 5000 ماسک را به هزینه شخصی خریدیم و برش خورده آوردیم به زنان سرپرست خانوار دادیم برای کامل کردن. به داروخانهها و جاهایی در محل هم سپردیم با قیمت پایین حاضریم این ماسکها را بفروشیم که هم درآمدی باشد برای افرادی که دارند کار را انجام میدهند و هم کمک باشد برای تهیه اقلام پزشکی مورد نیاز منطقه که منطقه از این منظر مستقل شود.
- برای انجام چنین فعالیت گستردهای نیاز به در اختیار داشتن پایگاه داده مناسب داشته باشد، آیا چنین چیزی در اختیار دارید؟ چه مشکلاتی برای توسعهاش داشتهاید؟
• هدف از تشکیل پایگاه داده این بود که اولویت خدمترسانی، برای اقشار آسیبپذیر به کرونا باید میبود. در مرحله اول خدمات بهداشتی و درمانی و احیانا در مرحله دومی هم مسائل اقتصادی. البته حتما دولت هم در مورد مسائل اقتصادی از اطلاعات پایگاههای داده مربوط به یارانهها استفاده خواهد کرد و امیدواریم مسئله به مشکلات اقتصادی جدی برخورد نکند، اما شاید در مراحل بعدی هم اگر لازم شد مثلا تحقیقاتی بشود برای تشخیص نیازمندان محله برای ارائه کمکهای اقتصادی، میشود با استفاده از معتمدین محله و با هماهنگی با نهادهای ذیربط کارهایی را پیش برد.
ما قبل از اینکه خودمان اقدام کنیم رفتیم سراغ اداره بهداشت محل. اطلاعات مراکز بهداشت خیلی کلی است و به نظر میرسد چندان به روز هم نمیشود. الان به نظرم اطلاعات ما در برخی موارد از اداره بهداشت محلمان دقیقتر شده است؛ مثلا اینکه چه بیماریهایی در محل هست.
ما الان معتادهای محل را میشناسیم، خانمهای درگیر در مسائل اجتماعی خاص هم دیدهایم، سرطانی و دیالیزی را میشناسیم. لازم است بگویم که آسیبها را که آدم میبیند، بچهها منقلب شدهاند از اینکه زیر گوش ما چه افرادی هستند و ما تا حالا راحت در خانه و زندگیمان داشتیم زندگی میکردیم. من فکر میکنم و امیدوارم برای همهمان که شاید دیگر آن آدمهای بیتفاوت قبلی نشویم و حواسمان باشد که دور برمان چه خبر است.
حالا جالب است که به نظر با توجه به اینکه ما اول یک سری خدمات دادیم هم شناخت بیشتر شد در محله و هم ارتباط تسهیل شد و توانستیم نشان بدهیم که ما از خود محله هستیم و یک پویش محلهای هستیم؛ بنابراین در مرحله دوم اطلاعات بهداشتی و سلامت گرفتن راحتتر پیش رفت. احتمالا اگر از ابتدا ما میرفتیم و در خانهها را میزدیم و میگفتیم که چه کسی چه بیماریای دارد و بیایید تست بدهید و چندان موفق نمیبودیم.
- برای مسائل فرهنگی و سرگرمی محله هم برنامهای داشتهاید؟
• به نکته خوبی اشاره کردید. در زمانی که حرف مرگ و میر است دیگر کسی به مسائل فرهنگی و سرگرمی و روانی توجهی ندارد. شنیدم در دنیا که آمارهایی در دنیا دارد منتشر میشود که آمار طلاق بالا رفته و درگیریهای خانوادگی زیاد شده است. بچهها هم خیلی اذیت میشوند و فشار در محیط خانه زیاد شده است. در این راستا فکرهایی کردیم که مشاور در محله پیدا کنیم یا کانال شبکه اجتماعی که موارد سرگرمی منتشر کند. ولی هنوز کاری را اجرایی اش استارت نخورده است.
- در مورد تیم خودتان بگویید؛ از چه دسته افرادی تشکیل شده است و چند نفر هستید؟
• تمام این کارها الان دارد با 7-8 نفر اداره میشود. بچههایی که آمدند کارمند سایپا و بچههای معمولی محل، خانمهای محل از جنس پزشک و ماما و خیاط و ... هستند.
البته بگویم باید درگیری محله بیشتر باشد و فشار روی چند نفر نباشد، اگر همه همکاری نکنند کار پیش نمیرود و تیم اذیت میشود و خدایی نکرده میبرد. الان دارم تلاش میکنم به تدریج کار را میسپارم دست بچههای محل. این موضوع نباید متکی به فرد باشد. الان در محله کناری داریم کامل بیرون میکشیم که خودشان به صورت کامل کارها را خودشان هماهنگ کنند، دیگر به این پختگی رسیده است کار.
اگر نکته دیگری هم دارید اضافه بفرمایید
اینکه مردم بتوانند خودشان به خودشان کمک کنند و فعال باشند و حواسشان باشد که اقشار آسیبپذیر اطرافشان چه کسانی هستند و کمک کنند. به قول ایشان امیدوارم این سال با این همدلی خاطره خوشی ایجاد کند در امسال و حداقل از این جهت برای ما، عبرت و درسآموختهای باشد. عبارت رزمایش را هم که آوردند گفتید دیگر هر چه زودتر مانور را برگذار کنیم که الان در حال برنامهریزی هستیم.