عصر ایران ؛ نهال موسوی - سریال «پرگار» به کارگردانی شهرام شاهحسینی و تهیهکنندگی امیر پوررحمانی 15 شب است که از آنتن شبکه یک در حال پخش است اما واقعا به اندازه 15 قسمت داستان جلو رفته است؟ در این نوشتار فقط از منظر موقعیت و پیشرفت داستانی فیلمنامه، سریال را مورد بررسی قرار دادهایم.
سریال پرگار داستان 3 خانواده است که اتفاقاتی زندگی آنها را به هم گره زده است و بازیگران حرفهای و با سابقهای از سینما و تلویزیون در آن حضور دارند. بازیگرانی چون فریبا کوثری، بابک کریمی، مرجانه گلچین، الهام طهموری، علی عمرانی، بهرنگ علوی و ...
ناصر تجلی (بابک کریمی) 2 دختر دارد که دختر کوچکتر او (زهره) را سالها قبل به فرزند خواندگی پذیرفته است ولی خود دختر از این اتفاق خبر ندارد، از طرف دیگر پدر واقعی زهره (علی عمرانی) دچار آلزایمر شده است و حال دوست دارد که دوباره دخترش را ببیند و محبوبه مادر زهره (مرجانه گلچین) هم که با مردی دیگر ازدواج کرده است فکر میکند که دخترش مرده است، فریبا کوثری (مدیر مدرسه و دوست محبوبه) مطلع از این اتفاقات است و میداند که زهره نزد خانواده تجلی است و با ناصر تجلی هم در ارتباط است.
داستان از آنجا شروع میشود که فرزانه دختر بزرگتر ناصر تجلی برای ادامه تحصیل باید به تهران بیاید و خانواده هم همراه او به تهران می آیند این اتفاق همزمان است با برگشن محبوبه از خارج از کشور و جستجو به دنبال سرنوشت دخترش هستی (یا همان زهره تجلی) و ...
واقعیت این است که نوشتن خلاصه داستان سریال پرگار چندان آسان نیست چون تمام شخصیتهای اصلی و یا فرعی هر کدام خود قصهای دارند و پرداختن به آنها کار را دشوار میکند مثلا محبوبه (مرجانه گلچین) که دوباره با منعم (رضا امامی) ازدواج کرده است، منعم هم که با فرشته (الهام طهموری) قبلتر ازدواج کرده و پسری داشته است حال پسرش مرده است و این دلیل برگشت او و محبوبه به ایران است و فراز (بهرنگ علوی) برادر منعم هم به دختر بزرگتر ناصر تجلی علاقه پیدا کرده است و محبوبه او را برای فراز خواستگاری میکند و ...
فیلمنامه سریال پرگار 3 مشکل اساسی دارد:
1- تعدد شخصیتها و پیش داستانهای هر کدام
2 - علی رغم تعدد شخصیت داستان جلو نمیرود و تمام این 15 قسمت گذشته در 2 یا 3 موقعیت داستانی مدام دور خود چرخیده است و هیچ اتفاق یا موقعیت جدیدی مثلا در قسمت 14 نسبت به قسمت 2 سریال احساس نمیکنیم.
3 - استفادههای غلط از عناصر درام چون تعلیق، معما و غافلگیری. مثلا تعلیق داستان را چنان زیاد کردهاند که 2 قسمت از سریال میگذرد و مخاطب نمیفهمد که این موارد مطرح شده چه کاربردی دارد و از جایی به بعد 7 یا 8 قسمت بدون هیچ تعلیق، معما یا غافلگیری قصه درجا میزند و مدام دور خود میچرخد.
مدام شخصیتها با همدیگر در موقعیتهای مختلف حرف میزنند و از گذشتهای میگویند که غالب اتفاقات آن گذشته را در همان 3 قسمت اول سریال دیدهایم و یا بهتر است بگوییم شنیدهایم!
بعد از 15 قسمت تنها اتفاق جدید که روند داستان را دچار تغییری کرد این بود که فراز ، فرزانه و زهره را سوار ماشین کرد تا با آنها حرف بزند در مسیر تصادف کردند و فرزانه و زهره آسیب شدید دیدند و زهره به کما رفته است.
سریال پرگار ایده داستانی خوبی دارد و با توجه به حضور بازیگران و عوامل حرفهای میتوانست به یکی از مجموعههای جذاب تلویزیون تبدیل شود به شرط آن که قصه بدون حاشیه و سرراست روایت میشد و واقعا این همه صحنههای بدون کارکرد داستانی یا تکرار یک موقعیت ارائه شده، در آن وجود نداشت.
شاید مشکل این است که در تلویزیون یک طرح مینی سریال (نهایتا 10 قسمتی) را سعی میکنند به هر شکلی شده 30 قسمتی بسازند به همین دلیل مجبورند مدام داستان را کش دهند و یا اتفاقات را دوباره به دور خود گره بزنند.
شاید به دلیل اینکه در تلویزیون معیار سنجش برای هزینه یک سریال دقیقه و زمان است و این شیوه محاسبه ناخودگاه تمام عوامل یک سریال را از تهیه کننده تا نویسنده و ... را ترغیب میکند تا جایی که میتوانند سریالهای بلند بالاتری تولید کنند تا بودجه بیشتر شود و طبیعتا درآمد بیشتر.
کشور ترکیه در چند سال اخیر به عنوان یک پدیده سریالسازی در جهان خودش را مطرح کرده است و بسیاری از کشورهای منطقه بخش ثابتی از کنداکتور برنامههای تلویزیونیشان پخش سریالهای ترکیهای شده است. فارغ از کیفیت سریالها و ارزشگذاری موضوعات مطرح شده در آن مجموعهها و استفاده از موضوعات ثابت عشق، خیانت و ... یک نکته غیر قابل انکار در سریالهای ترکیهای سرعت بالای اتفاقات است. در هر قسمت سریال اتفاق مهمی وجود دارد که مخاطب را پیگیر ادامه داستان در قسمت بعدی آن خواهد کرد.
مدیران تلویزیون و سریالسازان ما باید این مهم را دریابند که در جهان امروز که سرعت ارتباطات و شکل ارتباطات چنان متحول شده است که برای جذب مخاطب واقعا باید شکل دیکری از نویسندگی و به تبع آن موقعیتهای جدید روایی را در نظر بگیرند والا مخاطب در کمتر از یک ثانیه کانال را عوض میکند.
بیشتر بخوانید:
* تلاش جانانۀ سریال «سرباز» برای دفع مخاطب!
* مجموعه پایتخت ؛ با سانسور و بی سانسور دوستت داریم!
* آیییی باریک الله به «بابا گیان» و سازندگان «نون خ 2»
قیافه های ماتم زده
آه و ناله و اشک و غم
بدبختی و فقر
صدا و سيما رو به نزول كردنه!
همین فیلم نامه نوشتن به نرخ دقیقه را هم می شود جذاب نوشت ،
مشکل همه فیلم ها و سریالها فیلم نامه است ،
من تعجب می کنم کشوری که معروف است به سخنوری و شاعری ، چرا باید فیلمنامه نویس نداشته باشد ؟
چرا هربار به دیدن فیلم می رویم پشیمان می شویم ،
کاش قانون می گذاشتند ورود به سینما فقط از راه تئاتر میسر است ،
کاش واقعا شورای پروانه ، برخی سناریو ها را رد می کرد (به دلایل فنی و ادبی)
جالب اینکه در روزگار اینترنت ، که همه فیلم ها و سریال های جهان در دسترس است ، فیلم ساز ایرانی ضعیف تر از بیست سال پیش خودش کار می کند ،
ما زمانی همزمان با سریال دوستان امریکایی ، همسران و خانه سبز و روزگار جوانی می ساختیم ،
بیست سال وقتی کسی نمی دانست سیتکام یعنی چه ، پیش نود شبی تولید می کردیم ،
باور کنید سریال ایرانی تولید بعد از سال 1380 را به یاد ندارم
اکثر اطرافیان و دوستان، سریالها، اخبار و غیره را از شبکه های اجتماعی و اینترنت پیگیری میکنند.