عصر ایران ؛ کاوه معینفر - بعد از کوچ ابدی خسرو سینایی سیل عظیم پیامها و تسلیتهایی که از طرف نهادها و سازمانهای رسمی مرتبط با فرهنگ و حتی هنرمندان و ... میبینم در وهله اول خوشحال کننده و غبطه برانگیز است، ولی آیا این همه واقعیت است؟
حتی حجم پستها و مطالبی که در رثای خسرو سینایی در دنیای مجازی و یا رسانهها و روزنامهها منتشر شده است جالب توجه است، آدم را به فکر وا میدارد که آیا واقعا چنین شناخت و قرابتی با خسرو سینایی و آثارش وجود داشته است؟ یا اینکه در یک رقابت چشم هم چشمی و به جا نماندن از قافله است که هر کسی میخواهد به نوعی خود را بخشی از این اتفاق بداند!
عادت کردهایم به پیامهای پر از دریغ و افسوس و حسرت مدیران و مسئولان مختلف بعد از پرواز هنرمندان، ولی اگر انصاف داشته باشیم این دایره فقط به آنها محدود نشده و بسیاری دیگر را هم شامل میشود.
مهدی احمدی بازیگر، در 5 فیلم با سینایی همکاری داشته که معروفترین آنها «عروس آتش» است در مصاحبهای با ایسنا سخنان جالب توجهی زده است:
« در این بیش از ۳۰ سالی که با ایشان کار کردم مثل پدرم بودند و چون خیلی وقتها کنارشان بودم بعضی حرفهایشان را به من میگفتند و در جریان خیلی مسائل بودم. برای او این امری عادی بود که در ایران و از طرف سیستم به عنوان یک هنرمند، در حاشیه باشد ولی بیمهریها از برخی دوستان هنرمند خیلی بیشتر بود و همین بیشتر برای او ناراحت کننده بود.
مسئله فقط اکران نبود و این بیتوجهی از اساس درباره فیلمهای ایشان وجود داشت؛ یعنی مشکلی که آقای سینایی با فضای هنری حاکم داشتند، این بود که انگار نادیده گرفتن ایشان باب شده بود و این موضوع در طی سالهایی که ایشان کار میکرد دیده میشد. مثلا زمانی که لازم بود بودجهای برای کارهایشان داده شود یا حمایتی از طرف دولت صورت بگیرد این بیتوجهی اتفاق میافتاد و ایشان همیشه با حداقل بودجه و امکانات کارهای خود را پیش میبرد. خیلی وقتها با بودجه شخصی فیلمهای خود را ساختند، اما بخش دیگر بی توجهی و بیمهری از اهالی سینما یا دوستانِ همکار بود.
خیلی از دوستان میگفتند آقای سینایی اصلأ فیلمساز نیست و مستندساز است در حالی که ایشان بیش از هشت فیلم داستانی بلند دارد و چندین فیلم داستانی کوتاه ساخته است که فکر میکنم از مستندهایشان بیشتر است. ایشان اتفاقاً یک داستانگو بود و کارهایشان قصه داشت. در عین حال آثار مستند خیلی قوی هم داشتند. این برچسب مستند اغلب به فیلمهای داستانی ایشان زده میشد، اما نکته عجیب این بود، زمانی که انجمن مستندسازان در خانه سینما تاسیس شد هیچ وقت از ایشان به عنوان یکی از مهمترین مستند سازان ایران دعوتی صورت نگرفت! فقط بعدها در دهه ۷۰ و در خانه سینما تعدادی از فیلمهای بلند داستانی ومستندشان نمایش داده شد.
تمام این ماجراها در حالی بود که ایشان وقتی فیلم داستانی میساخت، نوع دکوپاژ و حرکت دوربینها چنان طراحی میشد که انگار مستند است، هنرپیشهها واقعا بازی میکردند و فیلمنامهی از قبل نوشته شده وجود داشت و همه چیز براساس قصه پیش میرفت. با این حال برچسب فیلم مستند به همه کارهایشان زده میشد. البته ایشان فیلم مستند داستانی هم دارد مثل «در کوچه پاییز» که درباره ژازه تباتبایی (مجسمه ساز) است.
عجیب است که انگار این همه توانایی در یک نفر برای خیلیها قابل دیدن و درک نبود و آنچه من الان درباره خسرو سینایی میگویم بخاطر ندادن بودجه و نداشتن موقعیت خوب اکران و حتی بیتوجهیها نیست، چرا که ایشان با کمترین امکانات و بودجه هم کار خود را میکرد مثل همین «جزیره رنگین» که پول کل پروژه به اندازه یک روز یک فیلم سینمایی معمولی شد، اما حرف من و تأسف من بابت یک عمر قضاوت نادرستی است که روی کارهای خسرو سینایی شد و باعث گلهمندی بود.»
حرفهای مهدی احمدی هم ناراحت کننده است و هم نزدیکتر به واقعیتی است که از زندگی و مراودات خسرو سینایی دیده و شنیدهایم. والا آخرین فیلمش یک فیلم مهجور در سال 1393 نبود و ...
او همواره بی توقع و بینیاز بود هیچگاه جایگاه خود را از آنچه که بود پایین نیاورد و در ساحت هنر و زیبایی باقی ماند. بسیاری از اعتباری که او دارد از سایه این است که هر فیلمی نساخت. حال بگذار همه خود را دوست ویار و ... سینایی بدانند و بنامند و ... ولی واقعیت این است که سینایی یکی از آن عالیجنابان سینمای ایران است که خلق، منش و رفتارش بالاتر از این بود که خود را وارد مناسبات پاییندستی و سطحی کند. حتی اگر از کسی رنجشی هم داشت هیچگاه به روی او نمیآورد وهمانگونه که در آخرین حرفهایش بر روی اینستاگرامش به همین سادگی نوشته است:
من رفتم! ناراحت نباشید! به این فکر کنید که بهترین روزهای زندگیام را در کنار شما عزیزانم تجربه کردم. در عین حال که بی مهریها دیدم اما هرگز به دل نگرفتم. سعی کردم از لحظه لحظه زندگیام لذت ببرم و بردم. خوشحالم در دوران کاریام توانستم با کسانی همکاری داشته باشم، که الان هرکدام برای خود افتخاری هستند در سینمای ایران.
و در آخر هم این شعر زیبا را مینویسد:
لحظه همیشه گذراست
و خاطره همیشه ماندنی
و من
بود و نبود و عشق و ابدیت را
به نگاهی می فروختم
اگر، خاطره گذرا می شد
و لحظه همیشه ماندنی
آری ،خسرو سینایی اینگونه بود، یادش گرامی و روحش شاد.
آخرین ویدیویی که از خسرو سینایی بر صفحه اینستاگرامش منتشر شده است:
*کوچ ابدی خسرو سینایی به دلیل کرونا ؛ سازنده «عروس آتش» و یکی دیگر از بزرگان سینمای ایران
*آخرین حرفهای «خسرو سینایی» در اینستاگرام: من رفتم! ناراحت نباشید! (+عکس)
*برای تولد سه چهره دیماهی سینما
ولی غافلن از اینکه اینکارشون نمک پاشیدن به زخمه
واقعا دلیلش برای بنده نا معلومه. ایا حسادت هست؟ ایا مشکل ژنتیکی هست؟ ایا مشکل عدم مطالعه یا بالاخره مخلوطی از اینها هست یا مسایلی که واقعا بنده از ان نااگاه هستم. واقعا جا دارد که در این مورد مطالعات خوبی انجام گردد. عصر ایران میتواند در این مورد نقش خوبی انجام دهد جهت افزایش سطح اطلاعات عمومی.
خوش بحال انسانهایی که با دانایی میروند نه با جهل و نادانی،،،،،،،
زندگی برای او عالی بود اهل بدی نبود
خوش بحال و پاداش خوب
قیامت آمد