باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: علی لاریجانی برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ برای دو طیف سیاسی کشور چند شرط گذاشته است.
انتخابات ۱۴۰۰ هنوز از گرد راه نرسیده بازار پچ پچها و شایعات را هم گرم کرده است؛ برای مثال از مدتها قبل صحبت از کاندیداتوری علی لاریجانی در این انتخابات مطرح شد و اگرچه لاریجانی در آذر ماه سال پیش آب پاکی را روی دست این اظهارات ریخت و گفت «تکلیف را روشن کنم که من برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ برنامهای ندارم» اما کماکان این شایعات ادامه داشت تا جایی که علی مطهری که نسبت خانوادگی با علی لاریجانی دارد، چند ماه پیش گفته بود که «هرچند آقای لاریجانی صراحتا نمیگوید که کاندیدای ریاستجمهوری در سال ۱۴۰۰ است، اما این احتمال را رد نمیکند».
افراد دیگری هم بودند که همین نظر را داشتند؛ مثلا محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، بعد از آنکه لاریجانی رسما اعلام کرد که برای مجلس یازدهم نمیآید، گفت «درباره آقای لاریجانی باید این را درنظر داشت که شرایط او نسبت به سال ۸۴ در کل فرق کرده است. بههرحال تجربه سه دوره ریاست مجلس کافی است تا او به عنوان یکی از نامزدهای اصلی و شاخص انتخابات ۱۴۰۰ مطرح شود».
او همچنین گفته بود که «درباره همنشینی احتمالی لاریجانی با اصلاحطلبان میتوان گفت اگر جریان اصلاحطلب نتواند به دلایل معلوم چهرههای شاخص خود را به فضای انتخاباتی ۱۴۰۰ وارد کند، احتمال دارد حمایتی را که در سالهای ۹۲ و ۹۶ از روحانی داشتند، در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم از علی لاریجانی به عمل بیاورند».
سید حسین نقویحسینی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم هم پیشتر خبر داده بود که حضور لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰ قطعی بوده و ستادهایش را هم فعال کرده است، نقوی حسینی حتی گفته بود ساختمانی به عنوان ستاد انتخاباتی برای فعالیتهای او در نظر گرفته شده است. آقای لاریجانی ارادهاش بر این است که در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدای ریاستجمهوری شود، یک چیز قطعی است.
حال با گذشت زمان، این شایعات کمی رنگ واقعیت به خود گرفته است چرا که روزنامه صبح نو در شماره روز سه شنبه خود نوشته بود که علی لاریجانی برای نامزدی در انتخابات ۱۴۰۰ برخی شرطها را مطرح کرده است. آن طور که این روزنامه نوشته، شرط اصلی علی لاریجانی علاوه بر حمایت اصلاح طلبان، نامزدی او از جانب راست سنتی است به نحوی که فقط نامزد اصلاح طلبان نباشد و مانند حسن روحانی از حمایت برخی راست گرایان هم برخوردار باشد. لاریجانی از اینکه فقط از جانب اصلاح طلبان حمایت شود راضی نیست و معتقد است اجماع بر او به عنوان گزینه ائتلافی شامل میانه روهای جناح راست و چپ به نفع آینده سیاسی اوست و به نوعی شرط حضور او در انتخابات است.
تا اینجای ماجرا معلوم شد که علی لاریجانی تقریبا تصمیم خود را برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری گرفته و حال تنها موضوعی که در حال چانه زنی برای آن است کاندیدای کدام جناح بودن اوست.
علی لاریجانی را شاید بتوان جزء معدود چهرههای سیاسی دانست که سابقه قرار گرفتن در لیست هر دو جناح را داشته است، برای مثال در انتخابات ۸۴ ریاست جمهوری و ۸۶ مجلس شورای اسلامی با حمایت اصولگرایان و در سال ۹۴ با حمایت اصلاح طلبان در این انتخاباتها شرکت کرد و حال این جریانهای سیاسی هستند که باید تصمیم بگیرند که او را به عنوان کاندیدای خود در انتخابات آتی معرفی کنند یا خیر. از همین رو بر آن شدیم تا در این باره نظر افراد هر دو جناح سیاسی را جویا شویم.
یدالله طاهرنژاد عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در این باره گفته بود: «اگر به این نتیجه برسیم که امور زندگی و معیشت مردم با حمایت ما از آقای لاریجانی بهتر میشود، احتمال دارد که اصلاحطلبان از او حمایت کنند، هر کس بتواند کشور را به درستی اداره کند، ما مخلص او هستیم».
غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب اصلاح طلب کارگزاران هم تلویحا حضور لاریجانی را به عنوان کاندیدای اصلاحات محتمل دانست و در پاسخ به حمایت اصلاحات از فردی همچون لاریجانی گفت است: «من فکر میکنم باید از هر کسی که در جهت توسعه توانایی بیشتری دارد، کمک گرفت.»
اما از حزب کارگزاران که بگذریم برخی دیگر از اعضای جریان اصلاحات نظر دیگری داشتند؛ برای مثال احمد شریف عضو شورای عالی اصلاحطلبان در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، گفت که معتقدم دیگر اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدند که اگر قرار است که کاندیدایی برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی کنند، حتما باید شناسنامه اصلاحات داشته باشد و سابقه روشن و شفافی در گذشته داشته و معتقد به اصلاحطلبی باشد تا در صورت احراز پست ریاست جمهوری برنامههای اصلاحطلبان را اجرایی کند.
محسن میردامادی، دبیرکل سابق حزب مشارکت، از مخالفان حضور لاریجانی در جمع اصلاحطلبان است، او گفته است که «حمایت اصلاحطلبان از لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰ خیلی دور از ذهن و شاید بتوانیم بگوییم غیرممکن است». صادق زیباکلام نیز گفته بود «معرفی آقای لاریجانی به عنوان گزینه ریاستجمهوری توسط اصلاحطلبان به معنی ازبینبردن تتمه آبروی اصلاحطلبان و زیرسؤالبردن تمامی اقدامات و درواقع ازبینرفتن آبروی آنهاست».
اسفندیار عبداللهی فعال اصلاح طلب هم در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان گفته بود «علی لاریجانی و بحث کاندیدای اجارهای موضوعی است که این روزها دوستان اصولگرا تلاش دارند به ریش اصلاح طلبان ببندند. در این رابطه معتقدم تا زمانی که احزاب اصلاحطلب برای آینده خود و کشور در تنظیم و تعریف رابطه خود با نهاد قدرت و نسبتشان با مردم به نسخهای واحد، عملیاتی و قابل اجرا نرسند، سخن گفتن از هر انتخاباتی بی فایده است؛ لذا اگر اصلاح طلبان در ۱۴۰۰ سراغ کاندیدای اجارهای بروند، گور خود را برای همیشه در افکار عمومی کنده اند.
علاوه بر این محمدزارع فومنی فعال سیاسی اصلاح طلب در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، حضور لاریجانی را در انتخابات ۱۴۰۰، به عنوان کاندیدای اصلاحات محتمل دانسته و گفته است احتمال میدهم که اصلاح طلبان برای انتخابات آتی گزینهای معرفی نکرده و از جناح رقیب یارگیری کرده و علی لاریجانی را به میدان خواهند آورد، همان گونه که روحانی را به عنوان یک کاندیدای اجارهای به اصلاحات آوردند باز هم این ماجرا را تکرار خواهند کرد؛ زیرا منافع شخصی پدرسالارهای اصلاح طلب یعنی حزب کارگزاران ایجاب میکند که در قدرت استمرار داشته باشند و این استمرار در قدرت صرفا با معرفی لاریجانی امکان پذیر خواهد بود.
تا اینجای کار به نظر میرسد که موضوع حضور لاریجانی به عنوان کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات ۱۴۰۰ به موضوعی اختلافی تبدیل شده و به جز حزب کارگزاران سایر احزاب اصلاح طلب روی خوشی به آن نشان نمیدهند، اما از آنجا که شرط لاریجانی برای حضور در انتخابات استقبال هردو جریان از اوست، بد نیست که نظر شخصیتهای جریان اصولگرا را هم درباره او بدانیم.
شاید جریان اصولگرایی در انتخابات مجلس یازدهم زاویه خود را با علی لاریجانی به وضوح نشان داده باشد؛ شاهد مثال این ادعا هم صحبت امیرآبادی فراهانی نماینده مجلس یازدهم است که با اشاره به عدم حضور علی لاریجانی در لیست اصولگرایان قم گفته بود «در روند انتخاب لیست سه نفره، شورای اصولگرایان قم هیچ رزومهای از علی لاریجانی نخواسته و آقای لاریجانی هم رزومهای را به شورا ارائه نکرده است و نام وی در بین ۱۲ نفری که از آنها صحبت به میان آمد وجود نداشت».
کمااینکه درگیری لفظی لاریجانی با یکی از نمایندگان جریان اصولگرایی هم مثال دیگری برای این موضوع است. در جریان بررسی طرح تشکیل وزارت بازرگانی، مشاجره لفظی لاریجانی با نصرالله پژمانفر نماینده مشهد و اعضای شاخص جبهه پایداری و فراکسیون ولایی مجلس برای دقایقی جو مجلس را متشنج کرد. پژمانفر لاریجانی را «دیکتاتور» خطاب کرد و لاریجانی هم پاسخ داد و به پژمانفر گفت «دیکتاتور شمایید که هر کاری و هر حرفی دلتان میخواهد در کشور میزنید».
ناصر ایمانی تحلیلگر مسائل سیاسی درباره رابطه لاریجانی با جریان اصولگرایی گفته است که علی لاریجانی مشکلی با برخی طیفهای اصولگرایی مانند پایداری دارد که با آنها مرزهای خیلی جدی و محکمی دارد؛ البته مسئله آقای لاریجانی با اصولگراها فقط جبهه پایداری نیست ولی عمدهترین آن همین موضوع است.
حسین کنعانی مقدم تحلیگر اصولگرا هم احتمال حضور لاریجانی به عنوان کاندیدای اصولگرا در انتخابات را بعید دانست و گفت: طیف اصولگرایی، طیف وسیعی است که اگرچه برخی از این جریان با لاریجانی همکار هستند اما بیشتر این جریان در برابر او ایستادهاند.
غلامعلی رجایی دیگر فعال سیاسی نیز در این باره گفته است اگر بخواهیم لاریجانی را در دستهبندیهای سیاسی موجود شناسایی کنیم او خاستگاه اصولگرایی با تمایلات اعتدالی دارد اما واقعیت این است که اصولگرایان بر او اجماع ندارند و حتی مقبولیت او بین اصلاحطلبان بیش از اصولگرایان است.
وهاب عزیزی تحلیلگر اصولگرا هم استقبال اصولگرایان از لاریجانی را بعید دانسته و گفته است: اصولگرایان به راحتی اجازه نمیدهند رئیس جمهور آینده کسی باشد که به او اعتماد کامل ندارند.
با این شواهد به نظر میرسد که اصولگرایان چندان روی خوشی به لاریجانی نشان نخواهند داد؛ اما از آنجا که گذشت زمان همواره آبستن مسائلی دور از ذهن است باید چشم دوخت و منتظر ماند که در نهایت لاریجانی به عنوان کاندیدای اصلاح طلب پا به کارزار رقابت خواهد گذاشت یا اصولگرایان و یا اصلا عطای آن را به لقایش خواهد بخشید.
----------------------------------------------
بیشتر بخوانید:
*پایان لاریجانیسم؟
*لاریجانی، مشاور رهبری و عضو مجمع تشخیص شد
*علی لاریجانی واقعاً به دانشگاه بر میگردد؟
*بحرانی به نام «سال آخر ریاستجمهوری»
*سوال خبرنگار از لاریجانی: ساده یا سخت، چگونه گذشت؟