وقتی مجبور باشی لبخوانی کنی چشمت به دهان مردم است اما وقتی همه ماسک میزنند ما باید اطلاعات مورد نیاز را از کجا به دست بیاوریم؟
روزنامه ایران نوشت: «بسختی حرفم را متوجه میشود. ماسک را برمیدارد و با اشاره میگوید: «من ناشنوا هستم، خواهش میکنم ماسکتان را بردارید و حرف بزنید.» ماسک سد بزرگی است برای مقابله با ویروس کرونا اما سد ارتباط هم هست؛ تاکسی که از دور شما را میبیند منتظر ایستادهاید، ناچار است ترمز کند و شیشه را پایین بکشد تا متوجه شود دقیقاً کجا میروید. حال فکرش را بکنید ناشنوایان در چنین وضعیتی چه حال و روزی دارند؟
رامین نجیب، ناشنواست. میگوید این روزها مشکلات ما ناشنوایان چند برابر دیگران است: «در گفتوگوهای مسئولان بهداشتی و پزشکانی که درباره این ویروس، پیشگیری، علایم و نحوه مراقبت از بیماران اطلاعرسانی میکنند خبری از مترجم برای ناشنوایان نیست. به همین دلیل بسیاری از ما اطلاعات زیادی از این بیماری نداریم. وقتی مجبور باشی لبخوانی کنی چشمت به دهان مردم است اما وقتی همه ماسک میزنند ما باید اطلاعات مورد نیاز را از کجا به دست بیاوریم؟»
رامین کارمند یک شرکت فرش است که برای ارتباط گرفتن با مردم، پیگیری اخبار کرونا و برنامههای آموزشی با مشکلات زیادی مواجه است: «ما ناشنواها برای ارتباط گرفتن لبخوانی میکنیم و این ماسکهای پارچهای مشکلات زیادی برای ما به وجود آورده. متأسفانه خیلی از مردم شناخت کافی از ناشنوایی و شرایط ناشنواها ندارند و تصور میکنند اگر بلندتر حرف بزنند ما متوجه میشویم.
لابد دیدهاید که برخیها در کشورهای دیگر از ماسکهایی با طلق شفاف استفاده میکنند و این کار باعث میشود افراد ناشنوا براحتی بتوانند لبخوانی کنند و ارتباط بگیرند. از طرف دیگر صدا و سیما از مترجم زبان اشاره برای بالابردن آگاهی ناشنواها در زمینه ویروس کرونا استفاده نمیکند. نبود برنامههای آموزشی برای ناشنواها بسیار آزاردهنده است. البته برخی از مربیهای زبان اشاره به صورت خودجوش برای ما کلیپهایی تهیه میکنند و در فضای مجازی منتشر می کنند که از آنها ممنونیم.»
حبیب مهدوی، دبیرکل شبکه ملی ناشنوایان ایران هم استفاده از ماسک و فراهم نبودن امکان لبخوانی را مشکل بزرگ این روزهای ناشنوایان عنوان میکند و میگوید: بسیاری از ناشنواها نمیتوانند منظور گوینده را متوجه شوند و در انجام کارهای اداری و روزمره با مشکل زیادی مواجه میشوند. وی که خود هم ناشنوا است به هزینه بالای مصرف اینترنت برای ناشنواها اشاره میکند و میگوید: «ناشنواها برای ارتباط گرفتن با افراد شنوا به چند فاکتور نیاز دارند؛ یکی از آنها زبان اشاره است که علاوه بر حرکت دست، حالات چهره و حرکت لبها هم بخشی از این زبان است که با زدن ماسک این فاکتور حذف شده و درک منظور گوینده مشکل میشود. همچنین برخی از کم شنواها از سمعکهای پشت گوشی استفاده میکنند که ماسک زدن برای آنها دشوار است. مشکل دیگر هزینههای تماس تصویری است. برای ناشنواها تماس صوتی ممکن نیست و تماس تصویری امکانی خوب برای جایگزینی با تماس صوتی است اما هزینه مصرف اینترنت در این نوع تماسها بسیار زیاد است و بسیاری از ناشنواها از اقشار کم درآمد هستند و از عهده چنین هزینهای برنمیآیند. من و همسرم ناشنوا هستیم و فقط هزینه ماهانه مصرف اینترنت من گاهی ۳۰۰ هزار تومان میشود.»
وی همچنین میگوید: «آموزش و پرورش استثنایی برنامههای آموزشی مناسبی برای دانشآموزان ناشنوا ندارد و در بیمارستانها هم یک ناشنوا نمیتواند با پزشک معالج ارتباط بگیرد.»
پدر و مادر محمد نوید، هر دو ناشنوا هستند و این روزها تنها راه ارتباطیشان با دیگران، فرزندشان، محمد است که ۱۲ سال دارد. او هم ناشنوا بود اما بعد از کاشت حلزون شنواییاش را بهدست آورده و با زبان اشاره حرفهای ما را برای پدرش ترجمه میکند و حرفهای پدر را برای ما. محمد از طرف پدر میگوید: «پدرم عضو تیم ملی والیبال ساحلی و داخل سالن ناشنوایان است و چندین مدال آسیایی و جهانی دارد. قرار بود به مسابقات ساحلی هنگکنگ و جهانی داخل سالن ایتالیا برود اما کرونا خانهنشینش کرد. برای خرید بیرون از خانه مشکل دارد چون به خاطر ماسک حرف مردم را متوجه نمیشود. وقتی مادرم برای خرید بیرون میرود من همراهش میروم چون هر بار که به فروشندهها میگوید ناشنوا است فریاد میزنند. پدرم معلم ورزش ناشنوایان است و با حقوق کم معلمی و مستمری ۱۰۰ هزار تومان بهزیستی و پول کمی که فدراسیون میپردازد بسختی زندگی را اداره میکند. این روزها ناشنواها به خاطر مشکلاتی که دارند ترجیح میدهند درخانه بمانند.»
بر اساس آمارهای رسمی تعداد ناشنوایان کشور ۲۵ هزار نفر است اما خود ناشنوایان میگویند که رقم واقعی خیلی بیشتر است. فائزه خادمزاده، مربی زبان اشاره نیز با تأکید بر این قضیه به مشکلات آموزشی ناشنوایان میپردازد و میگوید: «بعد از تعطیل شدن مدارس، دانشآموزان ناشنوا نتوانستند به تحصیل ادامه دهند. دانشآموزان شنوا تلویزیون را در اختیار داشتند و علاه بر آن معلمها از طریق اپلیکیشن شاد حالا با هر کیفیتی، تدریس را ادامه دادند یا هر کدام با راهانداختن یک کانال آموزشی سعی کردند بچهها از درس عقب نیفتند اما بچههای ناشنوا نه امکان دیدن معلم را مثل سر کلاس داشتند و نه در شبکه آموزش تلویزیون کسی با زبان اشاره درس را ترجمه میکرد.»
وی اعتقاد دارد بسیاری از این مشکلات ساختاری است و رفع آن هم انگار برای هیچکس مهم نیست: «تا چند سال قبل زبان اشاره در آموزش و پرورش وجود نداشت و هنوز هم در برخی از شهرها معلمها معتقدند زبان اشاره روش مناسبی برای تدریس نیست و بچههای ناشنوا باید لبخوانی کنند. خیلیها میگفتند معلمی که ناشنوا است میتواند با زبان اشاره تدریس کند و معلم شنوا به شرطی که خوب آموزش دیده باشد از عهده این کار برمیآید. همه اینها برای وضعیت قبل از کرونا بود و حالا با آمدن کرونا و تعطیل شدن مدارس بچهها حتی امکان لبخوانی هم ندارند. بارها به صدا و سیما به خاطر نبود مترجم و به آموزش و پرورش به خاطر مناسب نبودن برنامه شاد برای بچههای ناشنوا اعتراض کردهایم ولی همچنان مشکلات باقی است.»
وی در ادامه میگوید: «اگر به سخنرانی مسئولان کشورهای مختلف در زمینه کرونا نگاه کنید میبینید یک مترجم قوی زبان اشاره کنارشان (و یا در گوشه قاب تلویزیون) هست که حرفهایشان را برای ناشنواها ترجمه میکند اما در ایران خبری از این مترجم نیست و حتی وقتی رئیس سازمان بهزیستی به عنوان متولی اصلی رسیدگی به معلولان و ناشنواها سخنرانی دارد باز مترجمی برای ناشنواها کنار او نمیبینیم. وقتی هم اعتراض میکنیم میگویند ناشنواها متن سخنرانی را بخوانند در حالی که بسیاری از ناشنواها به خاطر اشتباه در آموزشهایی که دیدهاند درک درستی از نوشتههای متنی ندارند و گاهی یک متن فارسی را نمیتوانند درست بخوانند. یکی از مسئولان وزارت بهداشت قول داد یک برنامه اطلاعرسانی برای ناشنواها در صدا و سیما بسازند و خواست تا مترجم معرفی کنیم. من هم مترجم معرفی کردم اما این برنامه ساخته نشد. همین موانع باعث میشود ناشنواها اطلاعات اشتباهی درباره کرونا داشته باشند. اوایل شیوع کرونا خیلی از ناشنواها به دلیل اینکه یک نفر توصیههای اشتباهی به آنها کرده بود هر روز سیر و پیاز زیادی میخوردند یا تصور میکردند اگر سرما نخورند کرونا نمیگیرند. ما تلاش کردیم در صفحات خودمان در فضای مجازی آنها را متوجه این اشتباه کنیم.»
او به مشکلات ناشنواها در مراکز درمانی هم اشاره میکند و میگوید: «به خاطر نبود مترجم زبان اشاره بسیاری از ناشنواها در مراکز درمانی با مشکل مواجه میشوند و گاهی مجبورند با مترجم تماس تصویری بگیرند و او حرفهای آنها را به پزشک و پرستار منتقل کند. در شرایطی که کادر درمان مشغول کار سخت و طاقتفرسا است و وضعیت اینترنت هم با نوسان زیاد همراه است، این روش مناسب نیست.»