عصر ایران؛ مهرداد خدیر- سال جدید تحصیلی (1400- 1399) در تاریخ آموزش و پرورش مدرن در ایران، بیسابقهترین و متفاوتترین است. چراکه دانشآموزان و معلمان، بهجای حضور فیزیکی در کلاسهای درس، از راه دور و از طریق وسایل مدرن ارتباطی - لپ تاپ، تبلت و گوشی تلفنهمراه- یاد میدهند و یاد میگیرند یا قرار است از این طریق یاد بگیرند.
آموزش غیرحضوری البته انتخابی است از سر ناگزیری و به خاطر اجبار و تحمیل شیوع ویروس کرونا و چون هنوز واکسن و دارویی برای آن ساخته یا پیدا نشده از بیم آن به این شیوه پناه بردهاند و اگر چنین نبود ترجیح آموزش و پرورش،شیوههای سنتی و روشهای پادگانی است و آنقدر دلکندن از آن دشوار است که رییس جمهوری در پیام آغاز سال تحصیلی بر رعایت نظم به سبک پادگانها ولو در شیوۀ غیرحضوری تأکید کرد!
آموزش غیر حضوری و بینیازی از تحمل ساعات کسالتبار و تکراری در مدارس را برخی، از توفیقات اجباری ناشی از کرونا میدانند و یکی از دلایلی که توسعهگرایانی چون دکتر محسن رنانی به رغم تلفات و خسارات کرونا از آن به عنوان «ویروس مبارک» یاد میکنند همین است.
او البته آرزو میکند «اکنون که ویروس مبارک کرونا نظام آموزشی ما را به سمت کلاسهای مجازی سوق داده معلمان گرامی فرصت بدهند تا کودکان از این بستر برای گفتوگو و همشنوی استفاده کنند و کلاس مجازی را نیز به محل سخنرانی و خطابه خوانی تبدیل نکنند.»
با این حال پاسخ به این پرسش که آموزش غیر حضوری بهتر است یا حضوری و فیزیکی آسان نیست.
در نگاه مخالفان و ناراضیان به این شیوه باید به چشم «اکل میّت» یا از سر ناچاری و موقت و به سبب شرایط نگریست و نباید دایمی شود. 10 دلیلی که در مخالفت می توان ابراز کرد از این قرار است:
1. معلمان برای این کار آموزش کافی ندیدهاند و هر قدر شهر یا روستا توسعه نیافتهتر باشد این مشکل بیشتر به چشم میخورد. ضمن این که معلم آموزشدیده هم با نت ضعیف کاری از پیش نمیبرد.
2. مدرسه تنها برای آموختن فیزیک و شیمی و ریاضی نیست. بچهها در مدرسه کار گروهی و جمعی را یاد میگیرند، با هم بازی میکنند، دوست پیدا میکنند و تا سال ها شاید دوست بمانند. همۀ ما اصطلاح «یار دبستانی» را شنیدهایم. در غیاب مدرسه و جمع کودکان و نوجوانان در مغاک فردیت، فرو میروند و منزوی می شوند.
3. در این شیوه معلمان، معذباند. انگار دارند برنامۀ تلویزیونی اجرا میکنند. این حس که دیگران تو را زیر نظر دارند یا صدایت را ضبط و منتشر میکنند آزار دهنده است.
یک دبیر تاریخ به نویسندۀ این سطور میگفت در کلاس درس و در کنار تاریخ رسمی نکات دیگر تاریخی را هم برای بچهها میگفتم و مثلا به آنها یادآور میشدم که شیخ فضلالله نوری، مشروطه را «مشئومه» میدانست و تنها بحث مشروعه در میان نبود ولی اکنون باب این گونه گفت و گوها بسته است چون نمیدانم غیر دانش آموزان خودم، کی دارد به حرفهایم گوش میند!
4. بخشی از وجوه دریافتی مدارس غیر انتفاعی بابت خدمات رفاهی و غیر آموزشی است. در حال حاضر اما والدین این گونه دانش آموزان احساس میکنند تناسبی میان مبلغ شهریه و خدمات ارایه شده وجود ندارد.
5. صرف تدریس از راه دور را برخی آموزش مجازی نمیدانند و معتقدند این آموزش مجازی نیست. چون این شیوه لوازم و اقتضائات خاص خود را دارد و ابزارهای آن همه فراهم نیست. ضمن این که در نگاه بچه های کوچک تر گوشی و تبلت کارکرد دیگری دارند و نمی شود صبح تا ظهر مدرسۀ آنها باشد و ظهر تا شب، حیاط بازی شان!
6. برخی از مشاغل با مدرسه مرتبط است اما الزاما به آموزش ربط ندارد و استمرار مدرسۀ غیر حضوری به حذف آنها میانجامد. رانندۀ سرویس، بوفهدار، بابای مدرسه و مانند اینها در کجای نظام تازه قرار دارند؟
7. در کلاس درس، معلم میپرسد و دانش آموز جواب میدهد و امکان استفاده از کتب کمک آموزشی و کلاغ سفید و دروس طلایی و نقره ای را ندارد. در مدرسۀ غیر حضوری اما معلم میپرسد و محصل از روی این کتاب ها مثل بلبل، پاسخ میدهد!
8. در مدرسۀ حضوری، معلمان در پایان ساعات کاری خلاص میشوند اما در این شیوه انگار ساعات دیگر هم درگیرند و حداقل بین کار و بعد از کار تفاوتی احساس نمیکنند.
9. مدرسه، خاصه برای 6 سال اول، بیش از درس، حاوی و حامل تجربه و خاطره است. دوست داریم از بچه بپرسیم امروز چه اتفاقی افتاد و او بگوید همکلاسی پایش را لگد کرد یا فلان محصل این را گفت و همه خندیدیند و مانند اینها.
اکنون اما از این تجربهها و خاطرهها خبری نیست و بچه ها مثل دانههای تسبیح رها هستند و مدیریت نیز عملا معنی خود را از دست میدهد.
10. مهمترین انتقاد البته به خاطر نوع کارکرد شبکۀ اجتماعی دانش آموزی (شاد) و سامانۀ «سناد» است و این سؤال قابل طرح است که چرا سراغ یک پلتفرم پیامرسان رفتند و از پتانسیلهای مجموعههای خصوصی بهره نگرفتند؟
حال آن که پیش از این اپلیکیشن های برگزاری وبینار (همایش مجازی) در برخی شرکتها تجربه شده است. به عبارت دیگر اگر از عملکرد «شاد» و «سناد» راضی بودند چه بسا مخالفت نمیکردند.
در مقابل، این شیوه هواخواهان خود را دارد. پس 10 دلیل هم از این منظر میآورم:
1. به اعتقاد دکتر رنانی آموزش غیر حضوری رابطۀ یک طرفه را شکسته و یادآور این سخن «فریره» است که «نقطۀ رهایی بخش برای حرکت به سمت توسعه، شکستن چرخۀ سلطهگری و سلطهپذیری در خانه و مدرسه است» و کرونا این فرصت را فراهم ساخته است.
2. طی 300 سال، آموزش رسمی تبدیل شده به یادگیری زیر یک سقف، نشستن پشت میز، گوش دادن به معلم و عطش نمرۀ 20 و به تعبیر ژان ژاک روسو این محدودیتها طینت دست نخوردۀ انسان را فاسد میکند و حال که کرونا این زنجیر را از دست و پای بچه های ما باز کرده چرا باید نگران و ناخرسند باشیم؟
به کودکانمان نگاه کنیم. تا قبل از مدرسه شاد و خنداناند و بیرون از قالب های تعریف شده و آرام آرام احساس میکنیم در حال قالبی کردن و تحمیل به آنها هستند. در آموزش غیر حضوری این زنجیرها باز میشود.
3. در مدارس خصوصا دولتیها به جای این که بچهها سؤال کنند مدام در معرض سؤال قرار دارند. در برخی مدرسهها حتی هر ماه امتحان میگیرند.با این توجیه که ترس بچه ها بریزد اما در واقع از جایگاه پاسخ گویی به پرسش در مقام پرسش کننده قرار میگیرند. چرا که سؤال کردن آسان تر از جواب دادن است. در آموزش غیر حضوری دیگر نمیتوان پشت امتحانات مکرر مخفی شد و باید حرفی برای گفتن داشت.
4. در آموزش و پرورش سنتی مثلث «نظم، اطاعت، تکرار» کار می کند و در آموزش مدرن و با وسایل انقلاب هوش مثلث «ابتکار، خلاقیت و مهارت» جای آن را می گیرد و بر خلاف تصور سنتی آقای روحانی جایی برای نظم پادگانی نیست!
5. نگاه غالب بر آموزش و پرورش سنتی، بودجهای و فیزیکی و ایدیولوژیک است. در فضای جدید ناچار از منظر اقتضائات تازه نگاه کنند.
6. آموزش حضوری ذوق بچه ها را میکُشد. در نهاد تک تک بچه ها طراوت و شور و حیرت وجود دارد اما اصرار دارند این شور را خاموش کنند و از بچه ها موجوداتی مطیع بسازند. در آموزش غیر حضوری امکان حفظ طراوات آنان بیشتر است.
این تعبیر هم از نویسندۀ پیش گفته است که درخت وجود بچه ها را در مدرسه آن قدر میتکانند که دیگر هیچ میوهای روی شاخههای آن باقی نمیماند. اکنون اما میتوان دلخوش بود که رؤیا و خیالهای آنان دستخوش تاراجهایی در پوشش تربیت نمیشود.
7. در فضای شیشهای معلم و مدیر و ناظم بیشتر مراقب گفتار و رفتار خود هستند. درست است که قدری معذب می شوند اما اتفاقا به سود معلمان و مدیران توانمندتر است. چون دیده میشوند. آنتونی رابینز میگوید: تفاوت است که تفاوت میآورد.
8. فُرم، محتوا را تعریف میکند. وقتی جامۀ نو بر تن داریم احتمال درگیر شدن ما با دیگری کمتر است. وقتی اتومبیل مدرنتر سوار میشویم کمتر احتمال دارد پوست موز را از پنجره بیرون بیندازیم (هر چند از نوکیسههای وطنی همه کار برمیآید!)
ابزارهای نو همان فرم است که نگاههای کهنه را پس میزنند و این خود گامی به سوی توسعه است.
9. صریح و بی تعارف باید گفت در آموزش و پرورش نیروهایی حضور دارند که نقشی در فرآیند آموزش و مهارت اموزی ندارند و از بدِ حادثه یا به دلایل دیگر به این عرصه آمده اند.
این نیروها باری بر دوش مجموعهاند و سبب شدهاند معلمان خلاق و خوشذوق هم پای آنان بسوزند و طبعا در آموزش غیر حضوری جایی ندارند یا نباید داشته باشند
10 و سرانجام این که: « درک باک» در کتاب بسیار خواندنی «سیاست شادکامی» می نویسد: حکومت ها باید فرایند حکومت و رفتارهای حکومتی را معطوف به فرآورده ای به نام «شادکامی شهروندان» کنند.
آموزش رسمی امری هم حکومتی است و در محیط های بسته و کلاس های خارج از دید و داوری پدر و مادرها مشخص نمی شد تا چه اندازه شادکامی هدف است. در آموزش غیر حضوری، می توان امید بست به جای تزریق ترس، شادکامی به مثابه هدف غایی آموزش و پرورش مدرن، در نظر گرفته شود.
جدای باور به آموزش مجازی یا غیر مجازی جا دارد به تعریف جدید یونسکو از «سواد» اشاره شود: « باسواد کسی است که بتواند از خوانده ها و آموخته های خود تغییری در زندگی خود ایجاد کند.» بهترین معیار می تواند همین باشد که این همه آموزه و هزینه، تغییری در زندگی ما ایجاد می کند یا کرده یا نه؟
-------------------------------------------------------
بیشتر بخوانید:
*۳۹ قابلیت جدید به شبکه شاد اضافه شد
*آموزش و پرورش، سیستم خارج از مدرسه را به رسمیت بشناسد: «آموزش در خانه» و «مدارس زندگی»
*بازگشایی مدارس مثل وضع هوا: نیمه حضوری، گاهی حضوری، کمی مَجازی!
*شیوه مدرسه رفتن در سال کرونا