ابوالفضل مجیدی
قره باغ یا آرتساخ، منطقهای که از زمان تاسیس شوروی سابق (اوایل قرن ۲۰ میلادی) تا موعد فروپاشی و بعد از آن همواره در شرایط خودمختاری بوده است و مجلس محلی قانونی منتخب مردم آن نیز پیوستن به کشور ارمنستان را در سالهای گذشته تصویب و تاکید کرده است، عموم مردم آن با این مهم موافق میباشند و کشوری که ادعای بر وجود داشتن این اراضی در مرزهای خود دارد (کشور آذربایجان)، بالغ بر یک قرن میباشد که دخل و تصرفی در آن منطقه نداشته و خود آن منطقه موجبات پیشرفت و توسعه خود را بدون دریافت منابع مالی از کشور مذکور داشته است، چگونه میتواند ادعای مالکیت بر اراضی موصوف را داشته باشد.
از سویی دیگر اقداماتی که ارتش آذربایجان در منطقه نخجوان علیه ساکنان ارمنی آن که حداقل نیمی از جمعیت آن را ارامنه تشکیل میداند در سالهای قبل و کشتار که کشور ترکیه در اوایل قرن ۲۰ میلادی با ارامنه داشته است که مورد تقبیح و محکومیت کشورهای مختلف قرار گرفته است، ارامنه را از رفتار خیر و صحیح و انسانی کشور آذربایجان با ایشان مایوس نموده است.
حال در این شرایط مردم منطقه قره باغ که عمدتا ارمنی میباشند و بالغ بر حدود یک قرن میباشد که به صورت خودمختار منطقه خود را اداره مینمایند برای وجود آرامش، امنیت و حق زیستن که از پایه ایترین حقوق انسانی میباشد و برای تعیین سرنوشت خود در اوایل قرن ۲۱ میلادی از چه روش عقلانی و حقوقی و قانونی و انسانی میتوانند استفاده نمایند، غیر از آنکه از طریق برگزاری همه پرسی تحت نظارت سازمان ملل متحد و نیروهای بی طرف در منطقه مذکور سرنوشت ایشان مشخص و تعیین گردد.
پروفسور مایکل اکهرست در کتاب کلیات حقوق بین الملل نوین، حق تعیین سرنوشت را اینگونه تعریف مینماید: "حقی است که مردم یک سرزمین به موجب آن سرنوشت و شئونات سیاسی و حقوقی آن سرزمین را تعیین میکنند تا از طریق تاسیس دولت جدید یا اینکه بخشی از یک دولت دیگر شوند".
مفهوم کلی حق بر تعیین سرنوشت همانطور که در اسناد بین المللی مختلف مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر، منشور ملل متحد، میثاقین، اعلامیه روابط دوستانه، قطعنامه ۲۶۲۵ شورای امنیت سازمان ملل متحد و اعلامیه اعطای استقلال به مردم و مستعمره و ... ذکر شده است که در زمرهی حقوق بشری شهروندان قرار میگیرد، همه افراد و گروههای اجتماعی صرف نظر از قومیت، نژاد، دین و... میتوانند امور خویش را در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... در دست گیرند. این حق در ماده یک هر دو میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فر هنگی، به عنوان یک حق کلی، نه یک حق جزیی و محدود، معین شده و برای موقعیت مستعمرات نیز لازم الاجرا دانسته شده است.
ماده یک مشترک میثاق حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که مورد تصویب ملل متحد قرار گرفته است همه ملتها از حق تعیین سرنوشت برخوردارند. به موجب این حق، بیان میگردد؛ آنها آزادانه وضعیت سیاسی خود را تعیین میکنند و آزادانه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را پی میگیرند.
همچنین اعلامیه ۱۹۷۰ راجع به اصول حقوق بین الملل حاکم بر روابط دوستانه و همکاری بین کشورها "به صورت ضمنی، حق تعیین سرنوشت را برخورداری از حکومتی برگزیده همه مردم ... بدون تمایز از حیث نژاد و رنگ و قومیت میداند. " از نظر سند نهایی کنفرانس هلسینکی راجع به همکاری و امنیت در اروپا تصویب شده در ۱۹۷۵؛ "همه ملتها حق دارند که همواره آزادانه هر زمان و به هر طور که بخوا هند وضعیت سیاسی داخلی و خارجی خود را بدون مداخله خارجی تعیین کنند.
علاوه بر اسناد بین المللی متعددی که به این اصل اشاره داشتند، کمیسیون حقوق بین الملل نیز در تفسیر ماده ۵۳ کنوانسیون ۱۹۶۹ وین راجع به حقوق معاهدات، این اصل را جزو قواعد آمره بین المللی تلقی کرده است. (منشور ملل متحد، ماده ۱؛ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، ماده ۱؛ میثاق حقوق، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ماده ۱)
نکته دیگری که میبایست تاکید نمود آنست که در دهههای اخیر از طریق برگزاری همه پرسی مردم کشورهای مختلفی سرنوشت خود را تعیین نموده اند. تیمور شرقی و سودان جنوبی از نمونه موارد موفقی بوده اند که میتوان با استفاده از تجربیات ایشان، نسبت به رفع مسئله مناقشه قره باغ (آرتساخ) اقدام نمود.
از سویی دیگر طی روزهای اخیر کشور ارمنستان چندین بار اعلام آتش بست و انجام مذاکره بدون قید و شرط برای تعیین تکلیف منطقه مذکور نموده است که از سوی کشور آذربایجان رد شده است. آیا اینگونه اقدام کشور آذربایجان و بمباران مناطق مسکونی قره باغ که آذربایجان مدعی است مردم آن جزیی از مردم آذربایجان میباشند، خود نشان دهنده تناقض در رفتار کشور آذربایجان نمیباشد؟!
لذا با توجه به اینکه در حال حاضر بشریت به دنبال صلح و رسیدن به مراحل بالاتر انسانی میباشد و در قرنی که با مذاکره و راهکارهای حقوق بشری و انسانی میتوان مشکلات و مسایل را حل نمود، انجام اقدامات نظامی و بکارگیری از سلحهای متعارف و نامتعارف جنگی که چیزی جز نفرت و بی اعتباری در پی ندارد هیچگاه به نتیجهای نخواهد رسید و تنها راه حل، حل مناقشه مذکور برگزاری همه پرسی و سپردن تعیین حق سرنوشت مردم منطقه مذکور به دست خودشان میباشد.
ابوالفضل مجیدی- نویسنده، حقوقدان و مدرس دانشگاه