عصرایران؛ احسان محمدی- استقلال در زمین گلآلود انزلی زیر فشار بود، محمود فکری مدافع این تیم بعد از درگیری با بازیکن ملوان صورتش را به داور نشان داد تا بگوید بازیکن حریف به به او ضربه زده است. عادل فردوسیپور اما در برنامه 90 دوشنبه شب نشان داد که محمود فکری خم شد، از روی زمین گل برداشت و به صورتش مالید.
این فقط یک نمونه از کارهایی است که از محمود فکری در خاطرهها مانده است. درست مثل دعوای مشهورش با علی دایی بازیکن وقت سایپا که هر دو را به کمیته انضباطی کشاند یا شوتی که استقلالیهای دو آتشه میگویند از میدان آزادی شلیک کرد و ساشا ایلیچ هر چقدر به بدنش کش داد به آن نرسید تا یکی از زیباترین گلهای تاریخ شهرآورد تهران به ثمر برسد یا مشاجرههایش با داورها، چشم درشت کردنش وسط دعواها و تکلهایی که زمین را شخم می زد و ....
محمود فکری بدنش آنقدر محکم بود که مهاجمان حریف سعی میکردند با او تنه به تنه نشود. هیچ آدم عاقلی به دیوار بتنی تنه نمیزند. او حالا سرمربی استقلال تهران است. چند وقتی است که با آن بازیکن جنجالی فاصله گرفته، یک مربی متین و موقر و کتو شلوارپوش است که تلاش میکند یک برند جدید از خودش ارائه کند.
جداییاش از نساجی قائمشهر شبیه کندن یحیی گلمحمدی از شهرخودرو بود. سال پیش وسط نیمفصل در حالیکه مدیرعامل شهرخودرو ناراضی بود جدا کردند و به پرسپولیس آوردند. آن روزها استقلالیها نوشتند این رفتار قرمزها جوانمردانه نیست و تحت فشار مقامات صورت گرفته و حالا و در پایان فصل همین اتفاق برای استقلالیها رخ داد. قائمشهریها از فکری دلگیر هستند که تیم را اینطور ترک کرد.
نساجی اولین باشگاهی بود که او فوتبال حرفهای را از آنجا آغاز کرده است. سال ۷۲ با یک قرارداد ۵۰۰ هزار تومانی از همانجا به استقلال سکوموروخوف رفت و حالا با قراردادی که عددش معلوم نیست به استقلال آمد. با شقیقههایی سفید در 51 سالگی. او در لیگ برتر جانشین فرهاد مجیدی شد. یکی دیگر از ستارههای استقلال که قهر و آشتیهایش دل هواداران را هم آزرد. آبیها از استراماچونی و الکس نوری به محمود فکری رسیدند. درست مثل قرمزها که از برانکو و کالدرون به یحیی رسیدند و البته الان راضی و خشنود هستند و حتی آنها که روزهای اول گلمحمدی را ناتوان و ترسو خطاب میکردند و میگفتند مرد بازیهای بزرگ نیست حالا دوست دارند همه آلزایمر بگیرند و آن حرفها یادشان برود!
مقایسه دو نفر البته دستکم روی نیکمت منطقی نیست. یحیی وقتی به پرسپولیس آمد که در ذوبآهن و نفت و تراکتور و صبا تجربه و عملکرد قابل قبولی داشت. جامحذفی را دو بار برده بود اما تعداد حضورهای فکری روی نیمکت در لیگ برتر به زحمت دو رقمی میشود.
با این همه او پسر استقلال است. وقتی به دلیل کرونا گفت که اگر بازیها برگزار نشود باید پرسپولیس را به عنوان قهرمان معرفی کنند، برخی در فضای مجازی به او فحاشی کردند، این هم از ابتذال عصر حاضر است که یک نوجوان 13 ساله به خودش حق میدهد به محمود فکری که 13 سال پیراهن استقلال را پوشیده، رکورددار بازی و کاپیتانی و ... است بگوید بیتعصب!
او البته نیامده با نقدهایی روبهرو شده است، کسانی که هنوز رویای بازگشت استراماچونی را در سر دارند و هر گزینه داخلی را غاصب صندلی او و نسخه تحمیلی وزارت ورزش برای نابودی استقلال میدانند، میگویند فکری به درد نمیخورد. البته کسانی هم هستند که با نگاه فنی و آنالیز عملکرد فکری در نساجی بر این باورند که تاکتیک او و نوع نگاهش به فوتبال بعید است به کمک استقلال بیاید و این نشستن روی نیمکت فرهاد مجیدی و استراماچونی ممکن است حتی تصویر روشن گذشتهاش به عنوان یک مدافع- هافبک پرقدرت و خستگیناپذیر که به کسی باج نمیداد را هم مخدوش کند.
محمود فکری یکی از نمادهای استقلال بعد از انقلاب است. نزدیک به 400 بار برای استقلال بازی کرده، از رکوردداران کاپیتانی در استقلال و شهرآوردهاست، دو گل در این دیدار حساس زده و با آبیهای پایتخت سه بار لیگ را برده، سه بار جام حذفی را و انبوهی عنوان دیگر دارد. شاید او همان فرشته نجاتی باشد که استقلال را بعد از سال ها به جام برساند و این تلخی را از کامشان پاک کند. چه کسی میداند؟ فوتبال هیچ تضمینی ندارد.