سعید حجاریان؛ مشق نو
تصور کنیم بعد از انتخابات ۱۳ آبان و اعلام شدن نتایج و پایان دعواهای مرسوم، جو بایدن بهجای دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب شود. این موضوع در ایران انعکاس زیادی خواهد داشت از جمله در روزنامه کیهان و سرمقاله آن. من در این یادداشت خود را بهجای سرمقالهنویس این روزنامه میگذارم و سعی میکنم از زاویه دید وی به این انتخاب بنگرم. طبعا بهدلیل اینکه نگارنده جایی در روزنامه کیهان ندارد، متن حاضر در جایی غیر از ستون کیهان منتشر میشود! مطلب مزبور چیزی شبیه متن زیر خواهد بود.
انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده در هر دوره، معالاسف، بخشی از تحلیلها و جهتگیریهای سیاسی-اقتصادی کشور را به خود مشغول کرده است در حالیکه دولتمردان و سیاستمداران ایران التفات ندارند که مسئله مسئلهها برای جمهوری اسلامی ایران، کشور آمریکاست و نه رئیس کاخ سفید. از این رو، باید به این جماعت یادآور شد که بایدن و ترامپ از شروع رقابتهای انتخاباتی برای ما تفاوتی نداشتند. در واقع، چه این میآمد و چه آن دیگری ابقاء میشد، سیاست نظام جمهوری اسلامی تغییری نمیکرد.
از این گذشته، نباید به دوگانه صوری دموکرات-جمهوریخواه رسمیت بخشید چرا که تجربه نشان داده است، دموکراتها اساساً خطرناکترند و نقش اوباما در آغاز تحریمها مؤید این دیدگاه است. مضاف بر این، هر فردی که اندکی سیاست بینالملل و مناسبات آمریکا را درک کند درمییابد که ترامپ حتی برای ما گزینه مناسبتری بود زیرا وی همواره بهدنبال جنجال بود اما اکنون بایدن ادعا کرده است میخواهد به برجام بازگردد و این خود، آغاز مصائب کشور در طلیعه گام دوم انقلاب است.
باری، ممکن است در این دوره جدید کشور دوباره به دام مذاکره بیفتد اما اینبار جمهوری اسلامی ایران باید شرطهای خود را به آمریکا تفهیم کند و سپس وارد مذاکره شود.
چنانکه میدانیم پیشتر مایک پومپئو از شروط ۱۲گانه آمریکا سخن گفته بود. موضوعی که مذاکره را از محتوا خالی میکرد و صرفاً باعث میشد آمریکا منویات خود را به ما دیکته کند. اما، اکنون آن مسیر با بنبست مواجه شده و دوران اولدروم بلدرومها به پایان رسیده است و نوبت ماست که برای بایدن شرط بگذاریم و بگوییم برای بازگشت به مذاکرات و معاهده برجام چه تکالیفی را بر عهده دارد. شروط ۷گانه ایران به شرح زیر است:
یکم) دولت آمریکا موظف است تمامی ضررهایی را که از قِبل عدم فروش نفت در چهارساله ترامپ به ایران وارد شده است، بدواً و در کوتاهترین زمان پرداخت کند.
دوم) دولت آمریکا موظف است عدمالنفع و ضررهای تمامی شرکتهایی که طی این مدت بهدلیل تحریمها و بازگشت آنها ورشکسته شدهاند یا بازار خود را از دست دادهاند، پرداخت کند. همچنین باید ضرر و زیان کارگران تعدیل و یا اخراج شده این بنگاهها را برعهده بگیرد.
سوم) آمریکا موظف به پرداخت آنی تمامی غرامتهای ناشی از فوت افراد بیگناهی است که در اثر تحریم دارو از قبیل داروهای بیماریهای خاص، انسولین و همچنین فقدان لوازم تست کرونا از بین رفتهاند.
چهارم) شهادت ناجوانمردانه سردار قاسم سلیمانی بهعهده دستگاه نظامی آمریکاست. بنابراین این کشور باید آمرین و عاملین این جنایت و در رأس آنها دونالد ترامپ را برای محاکمه به ایران مسترد دارد.
پنجم) آمریکا موظف است تمامی داراییهایی بلوکه شده ایران را که در هر جای دنیا بهدلیل تحریم راکد ماندهاند، آزاد کند و علاوه بر این بهره و خسارت تأخیر تأدیه آن را بپردازد.
ششم) آمریکا میبایست ظرف مدتی کوتاه، تمامی نیروهای خود را از اطراف ایران اعم از عراق و افغانستان و… خارج کند و در یک کلام، خاورمیانه را ترک کند.
هفتم) آمریکا میبایست تحریمهای اعمال شده بر متحدین منطقهای ایران اعم از حزبالله، انصارالله و… را لغو نماید و از این پس در بازیگری منطقهای جمهوری اسلامی ایران ایجاد اختلال نکند.
چنانکه در سطرهای فوق خواندیم، شروط ۷ گانه ایران صریح و بهصورت عملیاتی پیش روی آقای بایدن است و این بار دولت آمریکاست که باید گامی به سوی حل مسئله بردارد. اما سخنی کوتاه با دستاندرکان سیاست خارجی و اصحاب مذاکره و توافق! مادام که شرطهای ۷گانه ایران اجرا نشده است، هیچ فرد حقیقی یا حقوقی اعم از رئیسجمهور و وزیر خارجه حق برقراری ارتباط با هیچ مقام آمریکایی را ندارد چرا که تجربه نشان داده است، رئیسجمهور دموکرات در آمریکا دستکش مخملینی است بر دست چدنی این کشور!
در این میان ممکن است آقای بایدن صرفاً به بخشی از شروط فوق تن دهد در چنین وضعیتی و تا زمانی که حتی یکی از شروط فوق پذیرفته نشده باشند، راهبرد سیاست خارجی ما مطابق فرموده رهبر انقلاب «نه جنگ، نه مذاکره» خواهد بود.