حسین فریدون در نامه ای تلاش یک روزنامه برای مرتبط ساختن نام وی با پرونده های دو متهم را پرونده سازی تازه این روزنامه دانست و در جوابیه ای برای روزنامه مذکور تاکید کرد که جستجوی نام من در هر پروندهای نتیجهای نخواهد داشت چرا که من نه امامی را میشناسم و نه طبری را که کنار گوش دوستان این روزنامه بود و نمیخواستند او را ببینند و جرأت نمیکردند درباره او افشاگری کنند.
به گزارش ایسنا، متن نامه حسین فریدون به این روزنامه چاپ صبح تهران که خطاب به مدیر مسوول نوشته شده به این شرح است:
سلام علیکم؛
عطف به افترا و تهمت به اینجانب در ستون اخبار ویژه آن روزنامه مورخ شنبه دهم آبان ماه 1399، لازم است جوابیه ذیل وفق قانون مطبوعات، عیناً در همان صفحه، همان ستون و با همان حروف، منتشر شود: ظاهراً این روزنامه و دوستان آن، نام حسین فریدون را چون ذکری علیالدوام بر لب دارند و آن را به عنوان اسم رمز حمله به رئیس جمهور حتی در دوران زندان وی، از زبان نمیاندازند و در هر پروندهای با ذرهبین در جستجوی من هستند! اما خبرنگار ناشی همیشه به کاهدان میزند.
اینجانب حسین فریدون کارگزار چهل ساله جمهوری اسلامی از روزی که برای انقلاب کتک خوردم تا روزی که توسط اشرار برای انتقام از نظام ربوده شدم و از لحظهای که سفیر انقلاب شدم تا روزی که در دولتِ برآمده با بیش از 25 میلیون رأی ملت، دستیار ویژه رئیس دولت بودم ذرهای خیانت در امانت و دستدرازی به اموال عمومی نکردم و هماکنون که نیابتاً دوران حبس خویش را میگذرانم، پیش خدا و تاریخ سربلندم که نه به سبب اتهامات مطروحه که به سبب حسنات و خیراتی که در راه تحقق رأی ملت به خصوص در سالهای 92 و 96 انجام دادهام، در زندان هستم.
البته این نیز قسمت ماست که: جام می و خون دل هر یک به کسی دادند/ در دایره قسمت اوضاع چنین باشد جستجوی نام من در هر پروندهای نتیجهای نخواهد داشت چرا که من نه امامی را میشناسم و نه طبری را که کنار گوش دوستان این روزنامه بود و نمیخواستند او را ببینند و جرأت نمیکردند درباره او افشاگری کنند. من نمیدانم این حس عدالتخواهی دوستان این روزنامه در ده سال حکومت مطلقه اقای طبری کجا بود که حال که او در بند افتاده، آقایان شیر شدهاند و میکوشند هر شخصی را به ریش او ببندند. همچنین من برای اولین بار در عمرم، چندی قبل آقای محمد امامی را اتفاقی در زندان دیدم و بس؛ و هیچ مقام قضایی تاکنون نامی از بنده در این پروندهها نبرده است. البته اهالی این روزنامه که در تشکیل پروندهها مهارتی فزونتر از قضات شریف دادگستری دارند، شاید از پروندهسازی تازهای خبر دارند که در شرف ساختن است و لاجرم متهم، مطلع و حتی قاضی هم از آن بیخبر هستند اما ملت آگاه میداند که حسین فریدون نه به دلیل خطاهایش که به دلیل خدماتش در زندان است و به وکالت در حبس است نه به اصالت! مردم شریف از یاد نمیبرند که در هر انتخاباتی نام حسین فریدون به رمز عملیات تخریبچیهای انتخاباتی بدل میشود.
از جمله در سال 96 که پاسخ مردم رأی بالاتر از سال 92 به حسن روحانی بود. گام بعدی، در آستانه تحلیف رئیس جمهور بود تا به مردم ثابت کنند رئیس جمهور حتی از برادر خود نیز نمیتواند حمایت کند و اینک که رئیس جمهور از خواست ملت حرف میزند چه در مجلس و چه در رسانهها، باید طرح اعدام او را پیش بکشند و از دختر و برادرش بگویند تا حرفهای حساب روحانی در بیان ریشههای سختی زندگی و معیشت ملت، فراموش شود و او با 25 میلیون رأی به عقب رانده شود. این تکنیکی لو رفته است اما حکایت این روزنامه و این انبان اتهامات داستان آن شحنه است که با چوب بر بار شیشه و آبگینه مردی میزد و دو بار که با چوب بر آن کوفت که «چه داری؟»؛ پاسخ شنید: «اگر یک بار دیگر بزنی، هیچ!» این که متهمی دست و زبان بسته نشسته به کنجی صمٌ بکم را مجسمه اتهامات بدانید، نزد خدا و خلق نه تنها هیچ اعتباری ندارد که اعتبار انقلاب را در رعایت حقوق متهم نیز بر باد میدهد.
مگر نه این که امام خمینی(ره) فرمود: «اگر در خانه متهمی که به قصد تشخیص اتهام خانهاش را تفتیش میکنید، آلت اتهام دیگری یافتید، حق ندارید او را بدان اتهام متهم کنید؟!» پس حال چگونه مرا به اتهامی که در پروندهام نیست، متهم بلکه محکوم میکنید؟! مگر نه اینکه نام متهمان را از پروندههای اقتصادی و پرونده فلان بانک تا پرونده شهرداری تهران، با حرف اختصاری «ب.خ» و «ع.ش» و چشمان بسته در سیما نشان میدهید اما در پرونده «ح.ف»، در کنفرانس خبری سخنگوی سابق قوه قضائیه در دوران اقتدار باند طبری، همواره خبرنگاران نزدیک به حلقه روزنامه شما، همیشه از ایشان درباره حسین فریدون میپرسیدند و ایشان هم با تقوای خاصی، بدون نام بردن از من به پرونده «برادر رئیس جمهور» اشاراتی میکردند و روزنامه شما هم آن را تیتر یک میکرد! این نه سنت خبرنگاری که روش خبرسازی است. همان خبرسازانی که دادگاه فقط با حضور آنان علنی میشد و صندلی برای خبرنگاران رسانههای مستقل نداشت!
زندان هیچ فایدهای نداشته باشد این نکته را به من آموخته که طبق ماده 353 قانون آئین دادرسی کیفری «انتشار جریان رسیدگی و گزارش پرونده که متضمن بیان مشخصات شاکی، متهم و هویت فردی یا موقعیت اداری و اجتماعی آنان باشد» در رسانهها ممنوع است و برای این تخلف که در حکم افتراست، در ماده 697 قانون مجازات اسلامی، مجازات حبس و شلاق پیشبینی شده است که البته ساحت روزنامه شما از مجازات دور است! از آن بالاتر، اطلاع این روزنامه از پروندهای که وجود ندارد و اتهامی که قرار است، زده شود، یادآور روزنامه «پراودا» در اتحاد شوروی است که غیبگویی میکرد و از خبر، پیش از وقوع آن آگاه بود! و همه آن را نه برای مطالعه اخبار رخ داده دیروز بلکه برای اخبار روی داده در فردا میخواندند تا بدانند چه کسی عزل یا اعدام یا حبس میشود!
بر همین اساس و قیاس، روشن است که پروندههای گذشته و آینده من همه به مدد قدرت پیشگویی کیهانیان ساخته شده تا دوستان در هیچ انتخاباتی بیتوش و توان نباشند و البته در قوه قضائیه مستقل، چنین پروندهسازیهایی باید از اساس بیاساس باشد ان شاء الله؛ گر چه به چاپ این جوابیه به اتهامات تازه این روزنامه باور ندارم اما به امید التزام به قانون مطبوعات برای تنویر افکار عمومی و پیشبینی درباره پیشگویی کیهان آن را میفرستم و البته حق پیگیری این اتهامات واهی، در مراجع قضایی برای بنده محفوظ خواهد بود.