در عرف دینی انسان به نظم و عمل بهموقع خوانده شده است و از جمله برای نمازهای پنجگانه که باید در وقت مقرر خوانده شود و فضیلت آن در همان بهموقعخواندن آن است. نماز انسان را از دستیازیدن به زشتی و نابکاری دور میکند. از جمله ویژگیهای نظم اجرای احکام اسلام، آن است که میفهماند انسان در زندگی با برنامه و در زمان معین و به درستی کار خود را تنظیم کند. اصرار در وجوب احکام واجب یعنی اصرار بر نظم و رفتار برنامهای و پافشاری برای اجرای برنامه و بهویژه آنکه تأکید شده که در هر شرایطی انسان نماز را در وقت خود به جای آورد.
سیدمصطفی هاشمی طبا در ادامه یادداشت خود در روزنامه «شرق» نوشت: چنین آموزههای ارزندهای در کجای اعمال ما جای دارد؟ طبیعی است که این نظم و ترتیب و موقعشناسی تنها برای اجرای مناسک صادق نیست؛ بلکه به گستره وسیعی از اعمال انسان همانطور که در آیات قرآن و احادیث ائمه مشهود است، ارتباط پیدا میکند. قضاشدن نماز را بهعنوان معیاری برای قضاشدن سایر کارهایمان قرار دهیم و صدالبته قصد قیاس یا همآوری بین نماز و سایر اعمال را نداریم؛ اما بهعنوان یک شاخص تعیینکننده لختی به آن بیندیشیم.
به گزارش مندرج اخیر در رسانهها توجه داشته باشیم که گفته شد مردم روستایی در بلوچستان برای معالجه به پاکستان میروند. البته مراجعه به نزدیکترین محل برای معالجه به خودی خود ایرادی ندارد و اصولا مرزنشینان دو کشور رابطه نزدیک با یکدیگر دارند. مشکل آنجاست که بیش از 10 سال است که راه ارتباطی این روستا و روستاهای دیگر با نزدیکترین شهر به دلیل کمبود اعتبار بلاتکلیف مانده و هموطنان ایرانی بههمیندلیل به کشور بیگانه مراجعه میکنند. اینجاست که نماز قضا شده است. سرنوشت این راه مثالی بارز است از قضاشدن اقدامات و پروژههایی که در ایران در جریان است و با گذشت دهها سال به موجوداتی فرسوده و از پای افتاده تبدیل شده است.
در گزارش دیوان محاسبات از عملکرد قانون برنامه ششم توسعه ذکر شده تنها 35 درصد احکام این برنامه تحقق پیدا کرده و 65 درصد احکام تحقق پیدا نکرده است. صدالبته این گزارش بسیار خوشبینانه است و مثال آن هم احکام ماده 35 و 36 و 37 درباره آب است که کاملا به تحقق نرسیده است و احکامی که به تحقق رسیده مربوط به اقداماتی است که همواره در جریان بوده است و اگر در قانون برنامه ششم هم ذکر آن نمیرفت، خودبهخود عملی میشد. امر توسعه کشور و اشتغال در کشور و البته وابسته به اجرای طرحها و پروژههای مختلف است. این طرحها اعم از زیربنایی، صنعتی و کشاورزی چه متعلق به بخش خصوصی و چه دولتی چنانچه بهموقع به انجام نرسد باعث اتلاف سرمایه و ایجادنشدن مزیتهای مترتب بر آن میشود. تزریق قطرهچکانی اعتبارات به طرحهای دولتی و بیتوجهی به حل مسائل سرمایهگذاران خصوصی حاصلی جز اتلاف سرمایه و افزایش بیکاری و تضعیف امید مردم به آینده و زندگی ندارد.
در جمعی از مسئولان سابق و کنونی کشور گفته شد گروهی با امر توسعه مخالف هستند و تنها بر سر واژه آن که توسعه باشد یا رشد باشد یا کلام دیگر، بحث میکنند. این حرف با عکسالعمل مواجه شد که کسی با امر توسعه مخالف نیست. صرفنظر از اینکه واقعا کسانی هستند که با توسعه مخالف هستند، عملکردها حاکی از این امر است. چگونه است که بودجه جاری کاملا هزینه میشود؛ ولی بودجه عمرانی که درصدی از بودجه جاری است؛ نهتنها هزینه نمیشود بلکه در هر تنگنایی از آن میکاهند و هزینه جاری را از آن تأمین میکنند و به پیمانکاران، اوراق قرضهای که در بازار تا 40 درصد قیمت کاهش قیمت دارد، تحویل میدهند؟ چگونه بانک مرکزی به حد کافی ارز دارد که در بازار بفروشد اما برای توسعه صنایع یا کشاورزی کمبود ارز را بهانه میآورند؟ وقتی دولت اعتبارات را به هر بهانه به هزینه جاری میرساند و از آن نمد، کلاهی به توسعه نمیرسد و طرحها را هم به بخش خصوصی یا خصولتی واگذار نمیکند و سازمان برنامه و بودجه آن تبدیل به «سازمان بودجه منهای برنامه» شده است، آیا این دلیل مخالفت با امر توسعه نیست؟
در بحبوحه جنگ تحمیلی و در سال 65 در دولت دفاع مقدس دفتری تنها با چند نفر در نخستوزیری برای پیگیری طرحهای مهم انقلاب تشکیل شد. در آن شرایط حاد با پیگیری مستمر و نه دخالت، بیش از 120 پروژه و طرح در دست اجرا یا جدید را به ثمر و تولید رساند. آیا شرایط امروز کشور، ناگوارتر از شرایط جنگ تحمیلی است؟ حسب بررسیهای انجامشده شرایط اقتصادی و اجتماعی مردم رو به نزول و آسیبهای اجتماعی گروههای مختلف صعودی است، آمار و تفسیرهای آنها را به اهل آن میسپاریم؛ اما آیا یکی از عوامل مهم آن پافشارینکردن به قضاشدن این نمازها نیست؟
انجام طرحها و پروژهها یعنی خلق اثر جدید و خلق اثر جدید نیاز به توجه، دقت و زمانشناسی دارد. هرگونه تعلل زمانی، مالی و سایر پشتیبانیها طرح را به قضا نزدیک میکند؛ همانطور که خوابآلودگی، تسامح در بیدارشدن صبح و نشناختن زمان ظهر و عصر و مغرب و عشا نماز را باطل میکند. حتما خواهند گفت که صدها طرح را افتتاح کردهاند. آری چنین امری را در رسانههای عمومی میتوان مشاهده کرد اما چرا در افزایش تولید ناخالص ملی تأثیری نگذاشته و در سال 97 و 98 تولید ناخالص ملی 4/5 - درصد و 5/6 - درصد کاهش داشته است؟ در حالیکه کشوری فقیر و ضعیف مثل بنگلادش که نخستوزیر آن یک خانم موفق و مدیر است، رشد 8 درصد در تولید ناخالص ملی دارد.
درست است که تحریمهای آمریکا شرایط ناگواری را برای کشور فراهم کرده است اما آیا ایران سیاستهای درستی را اتخاذ کرده است؟ اشتباه نشود. این نویسنده از زمره متعنتان وابسته که عموما سیاستمدارانه و غرضورزانه برجام را مسئول این امر میدانند، نیست؛ زیرا اینان با تخریب کلی دولت و اهانت به آن نهتنها دولت را تخریب میکنند بلکه نظام جمهوری اسلامی را همنوا با صهیونیسم و استکبار به ناکارآمدی متهم میکنند. نگارنده همراه با تصدیق به تحریمها اذعان دارد که اگر سیاستهای داخلی هماهنگ با سیاستهای خارجی کشور میشد و منابع بهدرستی تخصیص مییافت و از گرداب پوپولیسم رهایی مییافتیم، در امر توسعه کشور میتوانستیم گامهای بسیار بلندی برداریم و از جمله پروژههای مختلف کشور را بهدرستی در زمان تعیینشده به سرانجام برسانیم.
امروز همه نیروهای داخلی در امر اداره کشور مشارکت دارند. مهم آن است که سیاستگذاران راه و طریق اصلی را بیابند و آن را به بدنه جامعه تحویل دهند تا امر توسعه کشور راه خود را پیدا کند، و الا کلنگزنیهای گذشته و در حال حاضر در زمره آثار باستانی تخریبشده درخواهد آمد. مواظب باشیم نمازهای ما و جمهوری اسلامی قضا نشود.