۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۷۴۹۸۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۴ - ۲۳-۱۲-۱۳۹۹
کد ۷۷۴۹۸۷
انتشار: ۰۹:۱۴ - ۲۳-۱۲-۱۳۹۹

زیرساخت‌های توسعه شهری/ عباس عبدی

هنگامی که از توسعه سخن می‌گوییم، به طور ضمنی به ضرورت وجود برخی از زیرساخت‌های توسعه نیز اشاره می‌کنیم. زیرساخت‌هایی که بدون وجود آنها فرآیند توسعه شکل نمی‌گیرد و هر چه جامعه توسعه‌یافته‌تر شود این زیرساخت‌ها نیز باید قوی‌تر و جامع‌تر شوند. برای نمونه توسعه روستایی بدون وجود راه، ممکن نیست، در مراحل پیشرفته‌تر بدون برق ممکن نیست، اکنون بدون اینترنت قابل تصور نیست. 
 
عباس عبدی در روززنامه شرق نوشت: زیرساخت‌ها دو دسته هستند، سخت‌افزاری و نرم‌افزاری. جاده، ارتباطات، انرژی و برق، اینترنت، آب، زیرساخت‌های سخت‌افزاری هستند. امنیت، حاکمیت قانون، آموزش، اعتماد، نهادهای مدنی، مشارکت مردمی و مدنی و... نیز زیرساخت‌های نرم‌افزاری هستند. 
 
برای نمونه فوتبال را در نظر بگیریم، کدام کشورها در فوتبال قوی‌تر و توسعه‌یافته‌تر هستند. داشتن بازیکن، مربی، زمین، استادیوم، کفش، توپ، تماشاچی و... زیرساخت‌های سخت‌افزاری هستند، ولی آموزش، داوری بی‌طرف، نهاد باشگاه‌های مستقل و خودگردان، نهاد برگزارکننده، امنیت و وجود نهاد نظارتی مستقل و کارآمد، مقررات روشن و منصفانه برای انجام و پخش بازی‌ها و... زیرساخت‌های نرم‌افزاری هستند. 
 
مشکل جامعه نفتی ما در این است که تمام توجهات، معطوف به تامین زیرساخت‌های سخت‌افزاری می‌شود. زیرساخت‌هایی که می‌توان آنها را با روبان قرمز و قیچی افتتاح کرد و یا با زیرساخت عکس یادگاری گرفت، و نام مبارک مدیر را در روی تابلوی افتتاحیه حک کرد. 
 
این زیرساخت‌ها بعضاً بدون ارزیابی اقتصادی و اجتماعی انجام می‌شوند، چون متکی بر عامل پول و بودجه است و منافع فردی و گروهی در آنها وجود دارد. روبان و قیچی وجه غالب این نوع نگاه است. این ساده‌ترین شیوه مدیریت است. پول بدهید و فلان طرح را به پیمانکاری با مدژر آشنا است واگذار کنید؛ بقیه امور خود به خود انجام می‌شود. 
 
توسعه با وجود زیرساخت‌های سخت‌افزاری محقق نمی‌شود، مگر آنکه زیرساخت‌های نرم‌افزاری نیز به تناسب وجود داشته باشد. وظیفه اصلی و سخت و مهم مدیریت توسعه در کشورهایی چون ایران، فراهم آوردن و تأمین زیرساخت‌های نرم‌افزاری است. یکی از علل مهم شکست سیاست توسعه‌ی ملی و یا شهری، وجود نگاهی است که به تأمین زیرساخت‌های سخت‌افزاری در غیبت زیرساخت نرم‌افزاری بسنده می‌کند. وضعیت شهر تهران نیز از این قاعده مستثنا نیست. 
 
بهبود وضعیت مترو و اتوبوسرانی و خیابان و روشنایی و بوستان زیرساخت سخت‌افزاری است، ولی اصلاح وضع ترافیک و آلودگی هوا مقوله سخت‌افزاری محسوب نمی‌شود. توسعه کالبدی شهر را شاهدیم ولی افزایش ایمنی در برابر زلزله را خیر. هیچ کدام از طرح‌هایی که متوجه انجام زیرساخت‌های نرم‌افزاری است، را نمی‌توان در قالب طرح‌های بزرگ و سپس روبان و قیچی افتتاح کرد. 
 
نظرسنجی که در شهریور ۱۳۹۶ و در ابتدای دوره جدید شورای شهر و شهرداری از مردم تهران شده است، نشان می‌دهد که مردم متوجه این نقیصه هستند، لذا اولویت‌های آنان تا حد زیادی متفاوت از آن چیزی است که در افواه برجسته می‌شود. در این نظرسنجی مردم میزان رضایت‌مندی خود را از موضوعات گوناگون شهری اعلام کردند. این رضایت‌مندی در ۵ سطح به شرح زیر طبقه‌بندی شده است. 
 
۱- بسيار مطلوب؛ شامل وضعيت مترو و حمل‌ونقل عمومي و...
 
۲- مطلوب؛ شامل وضعيت فضاي سبز و زيباسازي و...
 
۳- متوسط؛ شامل جمع‌آوري زباله، نظافت شهر، وضعيت پياده‌روها و...
 
۴- نامطلوب؛ شامل فقدان ايمني، و فقدان نظم در ساخت‌وساز و معماری، نابرابري شمال ـ جنوب شهر، و كودكان كار و دست‌فروشان و....
 
۵- بسيار نامطلوب؛ شامل تكدي‌گري، ترافيك، آلودگي هوا، فساد، كارتن‌خوابي و....
 
اين ارزيابي مردم به نسبت منصفانه است و با مشاهدات نیز تأیید می‌شود، و نشان مي‌دهد كه مردم اسير داوري‌هاي صفر و يكي نيستند. آنها براساس آنچه كه مي‌بينند داوري مي‌كنند. هرچند برخي از افراد هستند كه داوري‌های غیرمنصفانه‌ای دارند، ولي غالب مردم منصفانه ارزیابی کرده و یا نظر داده‌اند.
 
اين ارزيابي نشان مي‌دهد، موضوعاتي كه عموماً و وجه غالب آنها با امكانات مالي و به طور كلي سخت‌افزاري انجام مي‌شود، مورد رضايت مردم و در حد بسیار مطلوب و مطلوب بوده است. پل، اتوبان، اتوبوس، فضاي سبز و... از اين جمله‌اند. در نقطه مقابل موضوعاتي كه عموماً و وجه غالب آنها نيازمند اراده مديريتي و پرداخت هزينه‌هاي اجتماعي و نيز استفاده از فكر و دانش و نرم‌افزار است، در وضعيت نامطلوب و بسيار نامطلوب قرار دارد. 
 
اين ارزيابي مردم بهتر از هر چيز ديگري واقعيت شهر تهران را نمايان مي‌كند، ارزيابي مردم در هر دو پيمايش كمابيش مشابه هستند.
 
احداث مواردی از قبیل طرح‌های حمل و نقل و پل و اتوبان و بوستان، به نسبت دهان‌پرکن هستند، ولی هر چه به سوی موضوعات نرم‌افزاری‌تر می‌رویم از اهمیت این نکته کم می‌شود. سیاست شهری باید معطوف به حل موضوعاتی باشد که کمترین رضایت‌مندی در آنها وجود دارد. 
 
اگر شهر را به عنوان یک سیستم در نظر بگیریم، باید همه اجزای آن با هم سازگار و متناسب باشند. موتور تریلی را نمی‌توان روی پراید کار گذاشت. باید تناسبی میان وجوه فوق در شهر برقرار باشد. 
 
میزان رضایت کلی مردم از شهر را بدترین ویژگی‌های شهر تعیین می‌کند و نه بهترین آنها. به همین علت سیاست توسعه شهری تهران باید معطوف به حل موضوعاتی شود که کمترین رضایت‌مندی از آنها وجود دارد و اینها نیز عموماً مربوط به زیرساخت‌های نرم‌افزاری است. 
 
در باره دوره پیش از انتخاب شورای شهر جدید و شهرداران سه‌گانه آن می‌توان مدعی شد که وجه غالب و تمرکز اصلی توسعه شهری بر بهبود شرایط فیزیکی و سخت‌افزاری و کالبدی شهر بوده است. البته این سیاست ذاتاً اشکال ندارد، ولی هنگامی که با توسعه وجه نرم‌افزاری شهر همراه نشود، شهر تبدیل به یک موجود نخراشیده و نتراشیده‌ای می‌شود که به علت توسعه نامتوازن، به جای آرامش‌بخشی، روح و روان شهرنشین را خراش می‌دهد. 
 
این بدان معنا نیست که در دوره‌های پیش بویژه در دوره قالیباف شاهد بهبود وضعیت نرم‌افزاری نبوده‌ایم، قطعاً این اتفاق رخ داده است، ولی به تناسبی که وضعیت کالبدی شهر و سخت‌افزاری شهر گسترش یافته، کیفیت نرم‌افزاری شهر دچار تحول نشده است، و شکاف میان این دو وجه بیش از پیش شده است، ضمن آنکه در همان تغییرات کالبدی نیز تخلفات و کج‌سلیقگی‌ها، مثل برج‌سازی‌های بی‌حساب و کتاب یا پل صدر هستیم یا فروش تراکم بیش از طرح‌ تفصیلی و مصوب را شاهدیم. 
 
مدیریت شهری تهران پس از سال ۱۳۹۶ نگاه خود را به چند دلیل تغییر داد. اول اینکه شهروندان بیش از گذشته به مسایل شهر حساس شدند و باید به این حساسیت‌ها و مطالبات منتج از آن پاسخ مناسب داده می‌شد. دوم اینکه گروه مدیریتی جدیدی که آمدند، مخالف دیدگاه کالبد مدار قبلی‌ها بودند. و بالاخره منابع مالی برای انجام طرح‌های کلان و بزرگ کالبدی نیز از میان رفته بود. طرح‌هایی که پیش از آن با بدهکار کردن شهرداری تهران به اجرا در آمده بود. 
 
به این دلایل خوشبختانه امکان ادامه سیاست‌های شهری کالبد‌مدار از مدیریت شهری سلب شد. به همین علت هر سه نفری که در این دوره مصدر شهرداری تهران شدند، در مجموع با رویکرد توسعه نرم‌افزاری وارد برنامه‌ریزی شهری شدند، هر چند به علل سیاسی و خارج از اراده مدیریت شهری، حضور هر کدام در اداره شهر کمتر از زمان لازم برای به ثمر نشاندن سیاست‌ها بوده است. 
 
آنان میراث‌دار شهری بودند که واجد چند ویژگی‌ بود. منابع مالی آن محدود و در عین حال غیر منعطف و عموماً از طریق فروش تراکم بود؛ فساد و رانت گسترده شایع بود؛ مشکلات اساسی شهر یعنی ترافیک، آلودگی هوا و نابرابری اجتماعی و اقتصادی همچنان به زمین مانده بود، و در میانه راه بحران کرونا نیز به این مجموعه اضافه شد. به عبارت دیگر مشکلات بیش‌تر و منابع کمتر گردید! 
 
بنابراین برای بهبود امور لازم بود که در درجه اول اعتماد عمومی مردم به مدیریت شهری تقویت شود. سپس از طریق جلوگیری از فروش غیر قانونی و ایجاد منابع پایدار، تحول جدی در منابع مالی شهر ایجاد گردد و نیز با اداره بهینه شهر و شفاف‌سازی و مبارزه با فساد و رانت این هدف تکمیل گردد و بالاخره هدف مهم عدالت اجتماعی نیز از طریق کاهش شکاف شمال_جنوب و توسعه حمل و نقل عمومی و تقویت ابعاد شهر هوشمند و نیز انسان‌محوری شهر؛ برآورده گردد. 
 
گر چه اجرای این برنامه‌ها به نحوی که نتایج آن کاملاً محسوس باشد نیازمند زمان است که ناپایداری مدیریت شهری در میان مجادلات سیاسی، تحقق چنین بازه زمانی را فراهم نمی‌کند، ولی به نظر می‌رسد که شهر تهران جز ادامه توسعه نرم‌افزاری و بهبود کیفیت زندگی شهری چاره دیگری ندارد.
ارسال به دوستان