عصر ایران؛ محمد جلالی- کمکم دارد به معضلی جدی تبدیل میشود؛ کار به جایی رسیده که هر اپلیکیشن یا نرمافزاری که میرسد بوی فیلتر آن ماهها فضا را پر میکند! اصلاً کاری نداریم که آیا میتواند به اطلاعرسانی جامعه کمک کند یا خیر؟ همین که کاری جدیدی ارائه دهد محکوم به فیلتر است! حال میخواهد «ویچت» و «تلگرام» باشد یا همین اواخر «کلاب هاوس»!
این یعنی پاک کردن صورت مسئله و آن را در نطفه خفه کردن! البته افرادی که غالباً مسئله را پاک میکنند به خوبی میدانند که کش دار شدن آن، داستان میوه ممنوعه و حضرت آدم را خلق میکند.
شاید اگر «کلاب هاوس» اینگونه برجسته نشده بود اینقدر وسوسه برای ورود به آن هم دیده نمیشد مثل «تیک تاک» که هنوز هم در دل ایرانیها آنچنان جا باز نکرده است.
نمیشود مسئله آپهای جدید و ورودشان تنها یک تعریف داشته و آن هم فیلتر باشد و بس! گزینهای قدیمی و از کار افتاده.
حال این مسئله در دنیایی که میگوید قرار است اینترنت ماهوارهای رو کند و هر روز اپلیکیشنی زاده میشود، قطعاً کاری عبث به شمار میرود.
فقط کافی است در مرورگرها کمی جستجو کنید تا انواع و اقسام فیلترشکنهای داخلی و خارجی، با هزینه یا رایگان به دست آورید.
فیلترشکنهای خطرناکی که دسترسی را برای همه و جستجو برای هر چیزی را باز میکند و کاری به افراد با سن قانونی یا غیرقانونی ندارد.
با این شرایط و سرعت شتابان فضای مجازی دورهی زد و بند و بستنهای فیزیکی و مجازی گذشته است؛ همانگونه که در اواخر دهه شصت ویدیو یک جرم بزرگ به شمار میرفت و حالا از آن به عنوان یک نوستالژی در سریال «نوروز رنگی» یا فیلم سینمایی «نهنگ عنبر» نام برده میشود و کمتر کسی است که بگوید ویدیو نداشته یا کرایه نکرده است!
با تصمیمی که به قانون تبدیل شد ماهواره و دیشها غیر قانونی اعلام و یک به یک از پشت بام خانهها به زیر انداخته شدند اما حالا تنها یک وسیله ارتباط جمعی به شمار میرود!
و در ادامه اپلیکیشنهایی که روز به روز آمدند... برخیها مثل «یاهو مسنجر» ... تاریخ مصرف داشتند و رفتند و برخی با اپلیکیشنی قویتر آمدند!
و اما در شروع سال 1400 خورشیدی کلاب هاوس هم گویا قرار است به همین مسئله دچار شود با این تفاوت که خیلی زود روی آن واکنش نشان داده شد.
واکنشی که شاید شروع آتشش خود مسئولانی بودند که ناگفتههایشان را در اتاقهای باز این اپلیکیشن بیان کردند. ناگفتههایی که تلویزیون ملی هرگز آنها را بازگو نمیکرد.
شاید کلاب هاوس میخواهد تمرین صحبت کردن را به ما بیاموزد و نشان دهد که چگونه در یک جمع درباره یک موضوع صحبت کنیم و اگر کمی به بیراهه رفتیم منتظر باشیم تا حاضران ما را نکوهش کنند و بگویند تو را چه به چه! و یا در اتاقها فقط شنونده باشیم؛ بشنویم آن چیزی که دوست داریم دربارهاش بدانیم.
یادمان نرفته که چگونه در سال ۸۸ مناظرههای انتخاباتی ایدهای نو از صدا و سیما به عنوان پربینندهترین برنامه تلویزیونی شد و حالا هم این مناظرهها در فضای مجازی رشد و نمو یافته است و کلاب هاوس همچون رسانههای مجازی بخشی از آن را ارائه میدهد؛ همانگونه که اینستاگرام با تصویر و فیلم، حرفش را میزند، تلگرام یک خبرخوان روزانه شده و یا همین واتساپ که کلی کارهای مختلف برای راحتی ما انجام میدهد و شاید اگر نبود در این شرایط کرونا آموزشمان هم با «شادی» که برخی وقتها سر ناسازگاری داشت، ناتمام میماند.
به نظر میرسد مسئولان کشوری باید در مسئله کلاب هوس چند نکته را مد نظر قرار دهند:
یکی آنکه ورود یک پدیده را با دید مثبت ببینند، ارزیابی و عیارسنجیاش کنند و تصمیم نهایی را بگیرند؛ تصمیمی که باعث نشود تا اقلها در برابر اکثرها حرفشان را به کرسی بنشانند! همانگونه که هیچوقت «پیتزا»، «کش لقمه» نشد و «دراز آویز زینتی» جای «کراوات» را نگرفت!
قطعاً تصمیمات این چنینی در طولانی مدت راه به جایی نمیبرد.