در پی انتشار مطلبی در عصر ایران با عنوان "سید محمد حسینی؛ از سوتیِ «سیمین» تا تشبیه «مریم»!"، سید محمد حسینی توضیحات زیر را ارسال کرده است که عیناً می خوانید:
باسمه تعالی
مدیر مسئول محترم سایت عصر ایران
سلامٌ علیکم؛
رسانه ها درگاه های انتشار آگاهی و دانایی هستند و اگر لغزشی در بیان ایشان باشد خسارات آن به مراتب جبران ناپذیر است. اصحاب قلم همواره باید به دنبال انتشار واقعیت ها باشند و البته توقع می رود کسی که «خدیر» است «خبیر» هم باشد.
نویسنده محترم آن رسانه در یادداشتی با عنوان «یک چهره، یک روایت»در مورخ ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ توئیت بنده درباره بهره برداری جریان نفاق و آلبانی نشینان از نتیجه عملکرد جریان اصلاح طلب و حامی دولت را دست مایه اظهاراتی کرده که توضیحات ذیل را ضروری نمود. مستدعی است برابر با قوانین موضوعه در آن سایت محترم عیناً منتشر شود.
1- درخصوص شبهه اختلاط نام دو بانوی شاعر و نویسنده، کافی است برای کسب اطلاع به عوض تکرار برخی لاطائات، در مقام کشف حقیقت مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی در روز شنبه یازدهم اردیبهشت 1378 از روی سایت کتابخانه و اسناد مجلس دانلود و مطالعه شود، در آن روز در موضوع استیضاح وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، مجموعه نطق بنده بررسی وضعیت سینما و تئاتر بود واساساً نه از وضعیت شعر و داستان سخنی راندم و نه نامی از این دو بانو برده شد که اختلاف یا اختلاطی شکل گرفته باشد و جالب تر آن که دیگر موافقان استیضاح آقایان سید رضا تقوی، سید علی اکبر موسوی حسینی، سید مرتضی نبوی و محمد عظیمی هم هیچ کدام نه مستقیم و نه غیرمستقیم از این دو بانوی درگذشته نامی نبردند و آنچه آقای مهاجرانی در دفاع از خود بیان کردند مغلطه و خاطره ای بود با این مضمون که «گاهی من دیدم که بعضی ها با من صحبت می کردند خانم سیمین دانشور را با سیمین بهبهانی اشتباه می کردند و قس علیهذا» حالا چگونه این جمله به بنده منتسب شد و تراکنش یافت باید از شعبده بازان و تردستان سیاسی که دروغ و فریب لقلقه زبان آنها است، پرسیده شود!
بعدها برخی که حقیقت بر آنها آشکار شد بابت این انتساب نادرست حلالیت طلبیدند، البته آقای مهاجرانی نیز اگر در بیشه قلم، شیر عَلَم نباشد باید آنقدر حریت داشته باشد که این سوء تفاهم تاریخی را توضیح داده و اصلاح کند. ان شاء الله نویسنده محترم عصر ایران نیز با مراجعه به متن کامل و دقیق استیضاح، آنقدر آزادگی داشته باشد که عذرخواهی و تصحیح یک ادعای کذب را وهن خود نداند.
اگر در خواب بیهوشی نباشد گوش ها صائب/ به حرفی می توان تقدیر کرد داستانی را
2- در باب چگونگی انتصاب معاونین وزارتخانه تعریضی درباره «اختیار نصب» متوجه اینجانب کرده اید گویی که فرض مشورت جویی با رئیس دولت امر غریبی است که اگر هم باشد غریب تر از معاون اول دولتی نیست که با اذعان خودش اختیار نصب منشی را هم نداشته باشد. معاون اولی که امروز با بغض از تغییر وضعیتی سخن می گوید که خود متهم ردیف اول آن است.
3- در خطاب به بنده گفته اید«چگونه است عملکرد سالهای اخیر رئیس خود در دوران وزارت را رصد نمی کنند». اگر شما خبرنگار حرفه ای باشید و اخبار را رصد می کردید دست کم مشروح یک سخنرانی بنده در سه روز قبل از این یادداشت را در عموم رسانه ها می یافتید که عرض کرده بودم: «سالهاست که این خادمان ملت راه خود را از احمدی نژاد و حلقه پیرامونش که می خواهند نقش اپوزیسیون را بازی کنند، جدا کرده اند.»
4- مرقوم کرده اید که فلانی (یعنی بنده ) خواسته بگوید «سازمان (منافقین) صحنه گردان اتفاقات سال 1388 و خرسند از انتخاب حسن روحانی و مترصد انتخابات پیش روست»
سوال بنده اکنون هم این است که آیا شما غیر از این می اندیشید؟
قطعاً شما به دنبال تطهیر منافقین و دشمنان ملت نیستید ولی خوب است به اظهارات خود آنها در منابع دست اول مراجعه کنید؛ مثل آن جا که مریم رجوی در گفتگو با العربیه به صراحت می گوید: « وقتی آقای موسوی سال 2009 خواستار رد نظام آخوندی شد ما از آن حمایت کردیم، حتی خواستار حفاظت او شدیم»! و یا کافی است به گفتگوی مازیار بهاری با سایت خودنویس در جهت دهی گروهک منافقین به تجمعات فتنه 1388 مراجعه کنید و علت راه اندازی «اتاق سرخ پاریس» را جویا شوید. به راستی چرا هیچ وقت این جریان از حامیان خارج نشین اعلام برائت نکرد؟! و اگر امروز شما هم داستانی اصلاح طلبان با آنها را مذموم دانسته و رد می کنید جای بسی خوشبختی است؛ همچنین آیا نارضایتی عموم مردم از بی تدبیری و سوء مدیریت دولت فعلی که معیشت و زندگی عموم را تحت الشعاع قرار داده و بی کفایتی ایشان هزینه هایی متوجه نظام کرده است خرسندی منافقین را به دنبال ندارد؟ و گرنه کیست که نداند منافقین وزنی جز پادویی مثلث خبیث دشمنان ملت را ندارند؟
ودست آخر آن که آیا به راستی معتقدید: «آنها (منافقین) مترصد انتخابات پیش رو نیستند؟!» چنین خوش خیالی و نیک پنداری کاذب را از کجا کاسب شده اید؟
برادر گرامی! رَنگ گاهی مستمسک رِنگ و نماد فریب می شود. موضوع، سلسبیل الوان نیست بلکه از سبیل نمادگرایی تذکاری است که رنگ ها واسطه قرابت با جریان نفاق و فریب نشوند که به تعبیر مولانا: « صبغة الله نام آن رنگ لطیف / لعنة الله بوی این رنگ کثیف! »