عصر ایران؛ مهرداد خدیر- شبکۀ تلویزیونی «آی فیلم» دیشب – شامگاه 31 خرداد 1400- و در واپسین ساعات بهار، مستند «نقاش صدا» را پخش کرد که به وجوه مختلف کار و زندگی ابوالحسن تهامینژاد پرداخته و قطعا پیش از این از شبکۀ مستند هم پخش شده است.
تهامینژاد یکی از مشهورترین و خوش صداترین دوبلورهای ایران است که اگرچه بیشتر به عنوان مدیر دوبلاژ شهرت دارد اما سینماروهای قدیمی او را با آنونسهایی که برای فیلمها میگفت به خاطر میآورند و به همین خاطر به او لقب «سلطان آنونس» هم دادهاند.
صدای زیبا و خاطرهانگیز ابوالحسن تهامینژاد در تمام فیلم سنگینی میکند و تجدید دیدار با چنگیز جلیلوند که سال پیش به سبب کرونا از میان ما رفت هم فرصتی مغتنم بود.
معرفی اثر فاخر «رستم و سهراب» با خوانش سینمایی تهامینژاد از بهترین بخشهای مستند است و هنگامی که از زوایای مختلف مجسمۀ فردوسی را میبینیم و صدای تهامینژاد را روی رستم وسهراب میشنویم بسیار باشکوه است و حضور او در خندوانۀ رامبد جوان ولو به قصد معرفی و فروش بیشتر این اثر هم اقدامی مثبت بود.
فیلم به درستی به شخصیت او از حیث ترجمۀ کتاب هم اشاره میکند و ابوالفضل توکلی از همه نظر مستند درخوری ارایه کرده است.
با این همه فیلم را تنها به خاطر سازنده و سوژه ندیدم. دیدم تا ببینم از سیمین بهبهانی - بانوی غزل معاصر ایران- هم یاد میکند یا نه؟ ربط قضیه این است که ابوالحسن تهامینژاد داماد خانم بهبهانی است و در مراسم تشییع جنازه شاعر در تالار رودکی (وحدت) نیز وقتی پشت تریبون رفت و سخن گفت کسانی که این نسبت را نمیدانستند شگفت زده شدند.
به دلایلی که نیاز به توضیح ندارد اما هیچ نام و یادی از سیمین بهبهانی در فیلم نیست حال آن که به قاعده غزلی از «مادرزن» را باید با صدای خوش خود خوانده باشد.
نمی دانم در مستند اصلی که گفته شده 63 دقیقه بوده ابوالفضل توکلی از نام و تصویر سیمین بهبهانی استفاده کرده یا نه ولی در تلویزیون سانسور شده یا از ابتدا او را به عمد از قلم انداخته است.
به جای سیمین بهبهانی البته دخترش ( امید بهبهانی) که همسر آقای خوش صداست، حضوری فعال دارد. «امید»، اکنون نامی پسرانه است ولی خانم بهبهانی بر نام دختر خود گذاشته بود مثل نامهایی چون «ایمان» که در آغاز دخترانه بودند و بعد پسرانه شدند.
شگفت آور این که در معرفی همسر خود نیاز نیست بگوید زبان شناس است و اهل ادبیات و پژوهش و کافی بود بگوید دختر خانم سیمین بهبهانی و از مادر همسر هم یاد میکرد و باز نمیدانیم او گفته و حذف شده یا در فیلم هست و در پخش تلویزیون حذف شده یا اساسا چون با حساسیتها آشناست و در مراسم تشییع آشناترهم شد خود اشارهای نکرده است.
این که آدم صاحب هنری مثل تهامی نژاد داماد کیست امر مهمی نبود اما نه وقتی که مادر همسر او سیمین بههانی و سر و کار خود او هم باشعر بوده باشد و وقتی توجه خود به شعر و ادبیات را تنها به همسرش نسبت میدهد این پرسش شکل می گیرد چرا که مادر او یکی از قله های غزل معاصر بوده است.
دست کم می توانست یعنی کارگردان یا مدیر دوبلاژ می توانست اشعاری را بخواند که گاه از تلویزیون بدون ذکر نام شاعر پخش می شود و همۀ اینها نشان می دهد انگار نام سیمین بهبهانی را نباید در تلویزیون آورد.
مستند البته دو سه سالی پس از درگذشت شاعر ساخته شده و طبعا از این نظر سازنده نمی توانسته سراغ او برود ولی اشعار سیمین که در دسترس است.
حالا که داماد از مادرزن مشهورتر خود نگفته یا گفته و تلویزون پخش نکرده یا کارگردان از قلم انداخته و با این که تا هفتمین سالگرد خاموشی او قریب دو ماه مانده آنچه را که 7 سال پیش با عنوان «شعلۀ رقصانِ غزل، مُرد» نوشتم، به این یادداشت پیوند میزنم.
دنبال همین که دنبال چیزی نباشیم و هم از تهامی نژاد بگوییم و هم از سیمین بهبهانی و یک مستند را هم معرفی کنیم. دنبال چیز خاصی نباید بود. آن قدر در مدرسه ها به بچه ها گفته اند در پایان هر نوشته باید نتیجه گیری کرد و ذهن انشانویسی غالب شده که مدام دوستان می پرسند دنبال چه می گردی؟ آنها که دنبال می گردند هم نمی رسند و عاقبت دست خالی اند. نکته ای را هم رسانی می کنیم و به بهانۀ آن نکات دیگری را در میان می گذاریم. دنبال کسی و چیزی نمی گردیم. به تعبیر والتر بنیامین کار متفکر معاصر این است در هر نوری دنبال تاریکی بگردد و در هر تاریکی دنبال نور...