ملیکا و مریم تازه ترک کرده بودند که دیدمشان. اندکی درد خماریشان فروکش کرده بود. ملیکای شش ساله و مریم پنج ساله به تریاک، متادون و شیشه معتاد بودند. رنگ و رویشان هنوز پریده بود. دو دختربچه با لباس صورتیرنگ بیمارستان. چند عروسک روی تختشان رها بود اما حس و حال بازی نداشتند. اصلاً چه کسی است که این صحنه را ببیند و فراموش کند؟ مددکاران داوطلبی که به ترک اعتیادشان کمک کردهاند آنها را به سختی در یکی از بیمارستانهای تهران بستری کردند. چرا که قانون مشخصی برای ترک اعتیاد کودکان و نوجوانان وجود ندارد.
روزنامه «ایران» در ادامه نوشت: آنها ملیکا و مریم را در حال گدایی روی دوربرگردان اتوبان دیدند و وقتی سر صحبت را با آنها باز کردند، فهمیدند معتادند. بعد مادر بچهها را پیدا کردند و به پرونده مددکاریاش رسیدند. پدر و مادر هر دو مصرفکننده بودند. شیشه، تریاک، هروئین، شیره و کراک مصرف میکردند. مادرشان به آنها گفت بچهها معتاد به دنیا آمدهاند اما یک سال قبل آنها را با خودشان به کمپ برده و ترک داده.
اما داوطلبانی که به بچهها کمک کردهاند، نمیتوانند پروسه دشوار بستریکردن آنها را فراموش کنند؛ از اینکه پدر و مادر دو کودک را نمیتوانستند به بستریکردن بچهها وادار کنند. آنها داستانهای دردناکی برای بستریکردن این دو کودک از سر گذراندند. حالا بماند درد و رنجی که این دو کودک برای ترک اعتیاد کشیدند و این ماجرا دل هر کسی را به درد میآورد. به قول آنها هنوز بخشنامه مشخصی درباره کودکان معتاد وجود ندارد.
آنطور که انجمن علمی روانپزشکان ایران در اطلاعیهای ابراز نگرانی کرده است با حذف شرط سنی راهنمای مراقبتهای درمانی، از این پس شاهد دستگیری و اعزام نوجوانان دچار اعتیاد و بیخانمان به این کمپها خواهیم بود.
در این اطلاعیه که خطاب به دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر نوشته شده، آمده: «اختلال مصرف مواد (اعتیاد) یکی از اختلالات روانپزشکی است که در بستر مشکلات زیستی - روانی - اجتماعی بروز پیدا میکند و نیازمند رویکردهای درمانی است، نه تنبیهی. در میان درمانها نیز اولویت با درمان اختیاری است و برای گروهی که انگیزه کافی برای درمان پیدا نکردهاند، میتوان از مداخلات موسوم به افزایش انگیزه استفاده کرد. تنها گروه اندکی از افراد دچار اعتیاد را که رفتاری خطرناک برای خود و دیگران دارند، میتوان تحت درمان اجباری قرار داد. آن هم با ضوابط سختگیرانهای که برای رعایت حقوق افراد دارای اختلالات روانپزشکی وجود دارد.»
انجمن روانپزشکان ایران تأکید کرده این موضوع به دور از هر شتابزدگی پیگیری شود؛ به دور از عجله و با نظر همه متخصصان سلامت روانی و اجتماعی بویژه روانپزشکان کودک و نوجوان و جامعهشناسانی که روی موضوع اعتیاد کار کردهاند تا بعد درباره این موضوع تصمیمگیری شود.
دکتر رزیتا داوری آشتیانی، فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان و عضو انجمن علمی روانپزشکان ایران در اینباره بیشتر توضیح میدهد: «کودکان و نوجوانان قشر آسیبپذیر جامعه هستند و آسیبهای اجتماعی روی این گروه تأثیر عمیقتری دارد و قطعاً مداخلات زودهنگام درمانی اهمیت زیادی در ساختن آیندهشان دارد. اگر کودک و نوجوانی داریم که مصرفکننده موادند، اصل موضوع رسیدگی سریع برای درمان آنهاست اما از آنجا که در سنین مختلف دلیل مصرف مواد متفاوت است، رویکرد ما هم باید متفاوت باشد. اینکه این بچهها را فقط دستگیر و از سطح شهر جمعآوری کنیم و به شکل اجباری در کمپ بستری کنیم، شکل مناسبی نیست. قطعاً رسیدگی و درمان کودکان و نوجوانان مبتلا به سوءمصرف مواد با بزرگسالان تفاوتهای اساسی دارد و مداخلات درمانی برای آنها ضروری است.»
او تأکید میکند: «همانطور که گفتم افراد زیر ۱۸ سال طیف واحدی نیستند که بتوان برایشان نسخه واحدی هم پیچید. در یک تقسیمبندی ساده میتوان آنها را به زیر ۱۲ سال و بالای ۱۲ سال تا ۱۸ سال طبقهبندی کرد. کودکان معتاد زیر ۱۲ سال بیشتر قربانی سوءرفتار خانوادهها هستند و در بیشتر موارد اعتیاد توسط خانواده یا فرد دیگری برای کودک به وجود آمده. بنابراین آنها مصداق کودکآزاری هستند و برخوردی مشابه کودکانی که تحت کودکآزاری هستند باید برایشان اعمال شود.
در این موارد خیلی زود کودک را باید از آن محیط نجات دهیم. وقتی کودک را از محیط نامناسب بیرون آوردیم، اول سمزدایی انجام میشود و بعد به بهزیستی سپرده میشود. همان کاری که برای بچههایی که مورد کودک آزاری قرار گرفتهاند و فکر میکنیم سرپرست خانواده صلاحیت نگهداری از آنها را ندارد، انجام میدهیم. این بچهها هم ممکن است بیخانمان یا بدسرپرست باشند، بنابراین اول باید از محیط نامناسبی که در آن قرار دارند دور شوند و تحت درمان قرار بگیرند. آنها در این شرایط قاعدتاً نباید به محل زندگی قبلی خود بازگردانده شوند.»
به گفته این روانپزشک اما درباره افراد ۱۲ تا ۱۸ سال یعنی نوجوانان باید گفت بخشی از آنها کسانیاند که در کودکی به مواد آلوده شدهاند و اعتیادشان ادامه پیدا کرده. برخی نیز در سنین نوجوانی شروع به مصرف مواد کردهاند و در آنها همراهی با اختلالات روانپزشکی بیشتر مشاهده میشود. برای همین حتماً باید روانپزشک، کودک را ارزیابی کند. خیلی اوقات با درمان اختلال روانپزشکی مشکل اعتیاد حل و سوءمصرف مواد کنترل میشود. هرچقدر درمان سوءمصرف مواد این کودکان زودتر شروع شود برای زندگی آیندهشان اهمیت بیشتری دارد. اما اینکه چه درمانی باید برای آنها انجام شود نظرات مختلفی وجود دارد اما بستری اجباری در کمپ مورد نظرما نیست.
بهتر است بعد از مصاحبههای انگیزشی، فرد وارد چرخه درمان شود. مراکز درمانی باید شامل مراکز درمان سرپایی، مراکز درمانی روزانه و مراکز اقامتی طولانی مدت باشد. برخی هم نیازمند بستری در مراکز مراقبتی هستند که این مورد برای افرادی است که به درمان طولانیتری نیاز دارند. اما باید بدانیم در هر نوع درمانی بازپروری ضروری است خیلی اوقات این بچهها کودکان کار هستند و هزینه موادشان را با کار تأمین میکنند و ممکن است در همین روند وارد خلاف دیگری هم بشوند. اما اگر اقامتگاه مناسبی وجود داشته باشد این مشکلات حل میشود. درمانهای گروهی نیز برای نوجوانان بسیار مؤثر است. پس اینکه فقط این بچهها را وارد کمپ اجباری کنیم اصلاً مداخله درمانی محسوب نمیشود.
او میگوید: «در مورد کودکان و نوجوانان بحث بستری اجباری با بزرگسالان بسیار متفاوت است. چون اغلب مصرف مواد در آنها تازه شروع شده و مداخله خیلی مهم است. مصرف مواد نوعی مصداق آزار به خود است و سرپرست باید درباره درمان تصمیمگیری کند اما چون بیشتر این افراد بدسرپرست و بیسرپرست هستند، مراکز قضایی باید در موردشان تصمیم بگیرند. این مراکز از نظر روانپزشکان استفاده میکنند و تنها در شرایطی که روانپزشک نیاز بداند درمان اجباری در نظر گرفته میشود. مداخله تیمی و چند بعدی برای درمان این کودکان ضروری است. چراکه باز هم تأکید میکنم با بستریکردن، ترک مواد و سمزدایی، درمان مناسب حاصل نمیشود و درمانهای دارویی و روانشناختی در کنار آنها الزامی است.
فراهم کردن شرایط تحصیل و کار مناسب به روند درمان کمک میکند. درباره کودکان بیخانمان هم باید با همکاری ارگانهای مختلف درباره درمان این کودکان تصمیم درستی اتخاذ شود. رویکرد انجمن روانپزشکی ایران در اینباره یک رویکرد کاملاً علمی است. این انجمن با دستگیرکردن بچهها و فرستادن آنها به کمپ کاملاً مخالف است اما از مداخلات زودرس برای درمان اعتیاد استقبال میکند. این بچهها کاملاً باهم متفاوتند و برای درمان هریک از آنها راه مناسبی باید انتخاب شود.»
این روزها ملیکا و مریم در بهزیستی زندگی میکنند. پیش تر، رؤیا و چند کودک دیگر به خاطر اعتیاد جانشان را از دست دادهاند و همچنان زندگی و جان کودکان دیگری در معرض خطر است.