عصر ایران؛ رضا شاهملکی- تهران روح تاریخی پنهانی دارد که نزدیک من و شماست. اما گاه خود را از ما دور میبیند. خیلی دور...خیلی نزدیک. برای گشت و گذاری در روح تاریخی تهران پیشنهاد میکنم یک روز آخر هفته را اختصاص دهید . یقین بدانید در پایان روز تهران و تاریخش با شما آشناتر خواهند بود.
پس یک صبح خنک پاییزی، ترجیحا پنجشنبه، گشت و گذار خود را از خیابان سی تیر آغاز کنید. ضمن بازدید از موزه ملی ایران، موزهای که ساختمانش را آندره گدار فرانسوی با الهام از معماری ساسانی ساخته ، آثاری چون مجسمه مرد پارتی و سر و ریش سالم ماندۀ مرد نمکی و پلکانهای تخت جمشید و تندیس بی سر داریوش و نخستین انیمیشن جهان به دست آمده از شهر سوخته و .... را ازنزدیک تماشا کنید. موزه ملی ایران یا همان موزه ایرانباستان، جایی است که نه هر تهرانی، که هر ایرانی باید ببیند.
موزۀ ایران دوره اسلامی هم همانجا است. از دیدنش غافل نشوید. همان ابتدای ورود پارچههایی از نخستین روزهای سقوط ساسانیان و ورود اسلام به ایران را خواهید دید و سپس در مقابل شما دو تابلوی بزرگ نقاشی از جنگ های ایران و روس و نیز تابلوی معروف عاشورا اثر محمد مدبر جلوه میکند.
اگر یک روز تعطیل خود را به این شکل آغاز کنید قول میدهم روز خوبی باشد. متفاوت از روزمرگی هایمان. پس از آن پیاده به سمت سر در باغ ملی بروید و این سر در زیبا و تاریخی را به چشم ببینید.
سردری که تا همین صدسال پیش راه ورود به میدان مشق بود. در انتهای میدان مشق ساختمان قزاقخانه است. جایی که شاهد کودتای سوم اسفند رضاخان بوده و هم اکنون مکان دانشگاه هنر است. تا در میدان مشق هستید توپ معروف به توپ مروارید (توپ مرواری) را هم از پشت نردههای ساختمان شماره هفت وزارت امور خارجه تماشا کنید.
دارالفنون هم همان نزدیکی است. یادتان نرود، همین جایی که ایستاده اید، ناصرالدین شاه و آقاخان نوری ، صدر اعظم جدید ایستاده بودند تا گشایش نخستین دانشگاه مدرن ایران را بدون حضور بانی آن- امیر کبیر- ببینند.
عرض شود که پس از این بازدید می توانید پیاده به سمت خیابان پانزده خرداد بروید تا به قصر قاجاری معروف تهران یعنی کاخ گلستان برسید.
بلند ترین بنای تهران قدیم یعنی شمس العماره راهنمای خوبی است. اینجا مجموعهای دیدنی از معماری قاجاری پیش چشم شما است؛شامل نارنجستان و عمارت اندرونی و نگارخانه و موزه و خلوت کریمخانی و....لطفا در این بازدید تالار ظروف را از یاد مبرید. اگر سفرنامه دکتر فووریه را خوانده باشید ، میتوانید در حیاط کاخ گلستان حضور شاه و وزرا و کمال الملک و... را در گوشه گوشۀ باغ زیبای کاخ گلستان مجسم کنید.
پس از این بازدید ، هنوز وقت کافی دارید تا راهی بازار تهران شوید. هم تفریح است و هم خرید و هم تاریخگردی. راه راسته ها و دالانها را پیش بگیرید تا به بقعه امام زاده زید در همان بازار برسید. در آنجا پس از وضو ساختن از حوض میان صحن و اقامه نماز و زیارت، در گوشهای فراموش شده ، سنگ قبری بی رنگ و رو پشت دری آهنین و کهنه به چشم تان خواهد خورد که بر مزار لطفعلیخان زند قرار گرفته و جسد بی چشم شاهزاده دلیر و بی سرانجام زندیه در زیر آن بر خاک رفته:
باز هم صدای نی میاد
آواز پی در پی میاد
لطفعلیخانم کی میاد....
در این حوالی چشم بر معماری زیبای بازار، مسجد جامع، مسجد امام خمینی و...بدوزید. ریشههای تهران فرهنگی - تاریخی اینجا است. از من میشنوید ناهار را در همان بازار مهمان چلوکبابی معروف مسلم یا شرفالاسلامی باشید تا طعم کباب واقعی روزتان را کامل کند.
اما میدان بهارستان... تاریخگردی در تهران بدون میدان بهارستان بیمعنی است. گردش در میدان بهارستان به موازات تاریخ پرحاثه اش طولانی خواهد بود : در آنجا مدرسۀ سپهسالار (شهید مطهری) قرار دارد. بنایی تاریخی که آخرین بازماندۀ معماری قدیم میدان بهارستان ، تاریخی ترین میدان تهران است. میدانی که سنگر مبارزان و مجاهدان مشروطه بود و از ناصرالدین شاه تا مظفرالدین شاه و از اتابک امین السلطان تا عینالدوله و از تقیزاده تا ستارخان... شاهد رفت و آمد های تاریخی بسیار بوده. بنایی است با معماری خاص و تزیینات بسیار زیبا. بانی آن میرزا حسین خان سپهسالار بوده از رجال معروف عصر ناصری . هم او که البته بانی قرارداد رویتر هم بوده. رو به روی این بنا درنگی کنید و گزارش های کسروی و ناظمالاسلام و...را به یاد آورید: در همین ورودی مدرسه، مشروطه خواهان مقابل لیاخوف سنگر گرفته بودند...
میدان بهارستان با آن ایوان معروف گوشۀ میدان ، ایوانی که دکتر مصدق و دکتر فاطمی بارها از فراز آن نطقها کرده بودند. اکنون مغازۀ پایین آن ایوان مانتو فروشی شده. میدان بهارستان، میدانی که شاهد ترورهای تاریخی زیاد بوده : ترور ساختگی محمد علیشاه در ضلع جنوبی آن که بهانۀ سرکوب مشروطه شد، ترور اتابک امینالسلطان که میگفت ایرانی ها را به قیمت دو تومان، گران و خوب به روسیه فروختم و تیر تپانچه عباسآقا صراف تبریزی که بر قلبش نشست، قیمت واقعی هر ایرانی را به یادش آورد، ترور حسنعلی منصور توسط محمد بخارایی و... همه در این میدان اتفاق افتاده. توپ بزرگی که در انتهای میدان قرار دارد همان مکانی است که لیاخوف و استبدادیون به سمت مجلس در سوی دیگر میدان نشانه رفته بودند. بله ساختمان و موزه مجلس شورای ملی را میگویم. ساختمان مشروطه در دل خود چه روایات که برای بازگویی ندارد: نطق های بهار و مدرس و مصدق... خاطرات روز یومالتوپ ، و..
اگر خوب در میدان بهارستان درنگ کنید میتوانید مؤلفههای خاص تاریخی و کتیبههای کار گذاشته توسط شهرداری در معرفی تاریخ معاصر میدان و مجسمه ها و... را بدون عجله بخوانید و ببینید و تصور کنید. این میدان میزبان یک عمارت تاریخی دیگر است.
یعنی آخرین ساختمان قدیمی تهران ، عمارت مسعودیه که ابتدای خیابان اکباتان است. این بنا را به همراه باغی بزرگ مسعود میرزا ظل السلطان فرزند نابکار ناصرالدین شاه خریده بود. در جریان به توپ بستن مجلس این بنا هم گلوله باران شد. اگر بخواهم باز هم بگویم ، عرض می کنم که انتهای خیابان جمهوری به ساختمان مدرسه علمیه خواهید رسید . از قدیمی ترین مدارس تهران که بیش از یک قرن پیش ساخته شده و از نوجوانی های سعید نفیسی و همایون خرم و...خاطره ها دارد. خستگی خود را هم می توانید در کافه تاریخی لقانطه در کنید. کافهای که غلامحسین خان لقانطه در روزگار مشروطه برپا کرده.
پس از این همه ، به پارک شهر بروید که در محله سنگلج از قدیمی ترین محله های پایتخت قرار دارد و خانه شیخ فضل الله نوری هم همینجا بوده. قدیمی ترین تماشا خانه فعال تهران با نزدیک به شش دهه قدمت در جنوب این پارک است. صحنه اش خاطره اجراهای "گاو" غلامحسین ساعدی و "میراث "بیضایی و "حسن کچل" علی حاتمی را به یاد دارد.
یک بنای تاریخی دیگر را که بخواهید ببینید ، به خیابان شریعتی باید سری بزنید. اینجا حسینیه تاریخ ساز ارشاد است. ساختمانی با نیم قرن تاریخ پرماجر ا که خاطرات مهم اواخر پهلوی و روزهای نخست روی کار آمدن جمهوری اسلامی را نمایندگی میکند. کانون روشنفکری دینی در اوایل انقلاب با گنبدی فیروزهای پذیرای شما است. یادآور علی شریعتی و آیتالله مرتضی مطهری.
چند خانه تاریخی در تهران هست که در میان برج های بلند و همهمه هر روزه تهران گم شده اند. مختصر گذری میکنیم: باغ و خانه ی عینالدوله صدراعظم معروف مظفرالدین شاه و دشمن نامدار مشروطه در در کوی یاس خیابان پاسداران . عمارتی دو طبقه و اعیانی. عمارت مستوفی الممالک نخست وزیر قاجاری و اوایل پهلوی با درختان چنار معروفش و شیشه های رنگی زیبا در ده ونک.
همین خانه هنرمندان ایران در خیابان ایرانشهر که از کفر ابلیس و زهد سلیمان مشهورتر است ، بنایی معروف در عصر قاجار بود که از آن به عنوان انبار مهمات استفاده میشد. خانه پدری دکتر چمران در چهارراه مصطفی خمینی (چهرراه سیروس) ،خانه و موزه شهید رجایی در میدان شهدا ، خانه دکتر حسابی در تجریش ، و البته خانه و موزۀ زیبای مقدم ، که خانۀ احتسابالملک بوده واقع در گوشه شمالی خیابان امام خمینی، از دیگر خانه های معروف تهران هستند. محسن مقدم باستان شناس نامدار دانشگاه تهران و همسرش سلما در این خانه زیبا و چشمنواز اقامت داشتند. بازدید از خانه مقدم را از یاد مبرید و در آنجا خود را مهمان فنجانی چای بکنید و به طراوت و سرسبزی باغچه آن چشم بدوزید.
فهرست خانه های تاریخی تهران را را میتوان اینگونه ادامه داد : خانه پیر نیا ، خانه اتحادیه ، خانه امیر کبیر ، خانه و ثوق الدوله بانی قرارداد 1919 ، خانه مشیرالدوله ، خانه بهار ، خانه ابتهاج ، خانه شریعتی ....
مسیر را که تغییر دهیم در خیابان معروف ولیعصر نرسیده به پل تجریش موزه سینمای ایران دیدنی است. بازدید از تاریخ سینمای ایران در عمارت کلاه فرنگی باغ فردوس.این همان باغی است که ناصرالدین شاه به عمه خود عصمت الدوله بخشیده بود. مکان فیلمبرداری فیلم سلام سینما بوده و نخل کن عباس کیارستمی هم آنجا است و حتی لباس "دختر لر" بازیگر فیلمی با همین نام. نخستین فیلم ناطق تاریخ سینما.
باغ موزه دیگری داریم که اقامت گاه تابستانی فتحعلیشاه بوده. بعدها کمال الملک در اینجا ریاست «مدرسه صنایع» را بر عهده گرفت و زمانی هم مرکز موسسه دهخدا بود. اکنون با نام باغ موزه نگارستان در میدان تاریخی بهارستان میزبان شما است. به اینجا سری بزنید و موزه های دیدنی آن شامل موزه کمال الملک و موزه ی استاد بهار و تندیس های معروف آن بخصوص تندیس حافظ و فردوسی را ببینید. حال که عنان اسب سخن به دست بنده افتاده دلم میخواهد تاکید کنم یکی دیگر از موزه های تهران را هم حتما ببینید. موزه ای منحصر به فرد و ناشناخته به نام موزه نقاشی. واقع در عمارتی قدیمی و بزرگ که متعلق بوده به دکتر شقاقی از پزشکان سرشناس تهران در سالهای آغازین حکومت رضا شاه. این موزه در خیابان سعدی ، تقاطع هدایت قرار دارد. این موزه خیره کننده است زیرا تمامی آثار ، نقاشی بر روی شیشه هستند. هنری که در عصر صفوی در ایران رونق داشته .
از باغ موزه زندان قصر نمیتوان نگفت . باغی ایرانی با درختان فراوان و مجسمههایی زیبا واقع در خیابان مطهری، میدان پلیس ، که زندان پهلویها بود. ساختمان اصلی در روزگار فتحعلیشاه بنا شده. در عهد ناصری قزاقخانه بود و پهلوی ها استفاده بهینه کرده و تبدیل به زندانش کردند! اولین مرکز فرستنده رادیویی ایران اینجا بوده و البته دومین فرودگاه پایتخت. حال بیش از سی سال است که تبدیل به موزه شده. وارد شوید و در زندان مارکوف و دالانها و سلول های پیچ در پیچ آن شاهد رنج های فرخی یزدی در کنج سلول باشید و نالههای میرزاده عشقی و تنهاییهای بهار در سلولی نمور و تاریک. جمعی از سران سرشناس انقلاب هم در این سلول ها زندانی بودهاند که با نام و نشان میتوان دید.
نمیتوان نام موزه ها را در تهران آورد و از مجموعه کاخ – موزه نیاوران یادی نکرد. باغ و کاخی با معماری زیبای ایرانی – اسلامی واقع در میدان نیاوران. کاخی که داستانهایش تا روزگار ناصرالدین شاه و محمد شاه و البته فتحعلی شاه قابل روایت است و نیز همه میدانیم خاندان پهلوی به اقامت در این ییلاق خوش آب و هوا علاقه بسیار داشتند. موزۀ کاخ ، تالارها ، سرویس چینی اهدایی دولت فرانسه در عهد قاجار ، لباسهای محمدرضا شاه و اتاق لباس و آرایش فرح و.... از دیدنیهای نیاوراناند.
این را هم بگویم که الماس دریای نور با شهرت عالمگیر، تاج کیانی، تخت طاووس و بسیاری جواهرات و گنجینههای با ارزش دیگر که هرگز نتوان برای آنها قیمتی تعیین کرد همین نزدیکی شما هستند. در زیر زمین بانک مرکزی ایران در خیابان فردوسی. بازدید از این موزه تدابیر امنیتی خاص خود را دارد اما به سختیاش میارزد. از من بشنوید.
و در آخر ، در خیابان کمالی ، محدودۀ مرکزی شهر تهران، بنبست شهید سیدمحمد ابراهیمی درِ آبی رنگی قرار دارد. پشت این در، ویرانهای محقر از آجر و آهن و نخاله دیده میشود. اما در بین این ویرانهها، مدفن چند شهید راه مشروطه است: دو تن از آنان معروف ترند: میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل - و ملکالمتکلمین، شهدای ظلم محمدعلی شاه در باغشاه. وضعیت قبرها زیر حجم غمانگیزی از ویرانی دردآور است.
روح تاریخی تهران و تمامی این یادگارهای دیدنی، در بین دود و سیاست و ازدحام ،ساختمانهای بدقواره و بلند و بیتوجهی و شتاب سردرگم ما فراموش شدهاند.
● در نوشتن این مطلب، از برخی گزارشهای ماهنامه خواندنی "سرزمین من" نیز بهره گرفتهام.