عصر ایران؛ وحید احسانی- خوشبختانه، مفهوم «جامعۀ مدنی» و اهمّیت آن در وضعیت جامعه بهصورت فزایندهای مورد توجه قرار گرفته است. در مقابلِ مفهوم «جامعۀ مدنی»، مفاهیم «جامعۀ ذرّهایشده یا ذرهوار» و «جامعۀ تودهایشده یا تودهوار» قرار میگیرند.
در جامعۀ ذرّهوار، سر هر کسی صرفاً به کار خودش گرم است و اهداف و منافع جمعی پیگیری نمیشوند. در جامعۀ تودهوار، عموم بهصورت یکدست دنبالهرو و مقلّد یک قهرمان میشوند و مفاهیمی چون فردیّت، تفکّر انتقادی، گفتگو و غیره موضوعیت خود را از دست میدهند.
«تودهوارگی» و «ذرّهوارگی» دو روی یک سکّه هستند؛ جمعیتهای فاقد جامعۀ مدنی به تناسب شرایط، حالت تودهای یا ذرّهای به خود گرفته و دچار «چرخۀ تودهوارگی-ذرّهوارگی» میشوند (ر. ک. به کتاب «در پیرامون خودمداری ایرانیان» اثر حسن قاضی مرادی).
ویژگی اصلی جامعۀ مدنی این است که میتواند بهصورت مدنی و ازپایینبهبالا، مراکز قدرت و قدرتمندان (شامل نظامیان) را کنترل کرده و بر تصمیمگیریهای آنها تأثیر بگذارد. نورث (اندیشمند سرشناس مباحث توسعه) این توانایی را اصلیترین عامل در تعیین وضعیت و سرنوشت جوامع میداند (ر. ک. به مقدمۀ احمد میدری بر کتاب «چرا ملّتها شکست میخورند»).
سخن گفتن از «کنترل مدنی قدرت» در مقام حرف و نظر ساده است، امّا دستیابی به آن برای جوامع تودهای-ذرّهوار به رؤیا و افسانه میماند.
در مقام مثال و مقایسه، «توانایی کنترل قدرت بهصورت مدنی» را میتوان به «توانایی پرواز»، جوامع فاقد این توانایی را به «کِرم» و جوامع دارای آن را به «پروانه» تشبیه کرد. بههمین ترتیب، نسبت و فاصلۀ میان «جوامع تودهای-ذرهوار» با «کنترل مدنی قدرت» مانند نسبت و فاصلۀ «کِرم» است با «پرواز».
تنها راه پیش روی کِرم برای اینکه بتواند پرواز کند، این است که به پروانه تبدیل شود. کرمی که نمیتواند بدود یا حتّی راه برود، بهمحض تبدیلشدن به پروانه، درست به همان راحتی که پیش از این میخزید و چه بسا سادهتر از آن، پرواز خواهد کرد. بنابراین، پرسش اصلی این است که «کِرم» (نماد جامعۀ ذرّهای-تودهوار) چگونه میتواند به «پروانه» (نماد جامعۀ مدنی) تبدیل شود؟
در پاسخ به این پرسش، اوّلین چیزی که به چشم و ذهن میرسد، «بال» است. اگر به مثال و مقایسۀ پیشین برگردیم، «بال» در جامعه بهمثابه آن چیزهایی است که امکان هماهنگ، همراستا و همافزا شدن مطالبات اکثریت را بهشکلی خردمندانه و موثّر فراهم میآورند، مانند ذرهبینی که نور خورشید را در یک نقطۀ خاص متمرکز کرده و آن را شعلهور میکند.
مفهوم «بال برای جامعه» نماد چیزهایی است مانند احزاب، اتّحادیهها، سازمانهای مردمنهاد و رسانههای غیردولتی، امّا باید متوجه باشیم که «داشتن بال» (جعلکردن بال) کافی نیست.
فرایند خروج کِرم از پیله و تبدیلشدن آن به پروانه، یک فرایند تدریجی، زمانبر، آهستهوپیوسته و نیازمند صبر، تلاش و پشتکار است. اگر یک نیروی خارجی (مثلا یک انسان) بخواهد کار کرم را ساده کرده و با دقّت و ظرافت کامل، پروانه را از پیله بیرون بیاورد، این پروانه باوجودی که بال دارد، هرگز نمیتواند پرواز کند و خیلی سریع میمیرد.
تلاش سخت و طولانیمدّت پروانه برای خارجشدن از پیله باعث میشود عضلاتش تقویت شوند و خون با فشار در بالهایش پمپاژ شود تا نهایتاً از دو بال ریشهدار و کارآمد بهرهمند گردد.
بنابراین، فقط بالهای «طبیعی، ریشهدار و نهادینه» است که میتوانند نعمت پرواز را برای ما به ارمغان بیاورند و بههمین ترتیب، تشکّلهای مدنی و شبکههای ارتباطیای که بهصورت غیرطبیعی (عجولانه و ازبالابهپایین) ایجاد شدهباشند ناکارآمد خواهند بود.
اگر به مثال خود بازگردیم، تلاش کِرم برای خروج از پیله، مانند تلاش فعالان مدنی و همراهی بطن جامعه در مسیر «مطالبهگری مدنی» است.
هیچ راه دیگری وجود ندارد، باید تلاش جمعی، صبورانه و خردمندانه برای مطالبهگری مدنی را آغاز و تقویت کنیم. حرکت در این مسیر است که نهایتاً ما را به پروانهای خوشبخت تبدیل خواهد کرد.