همشهری آنلاین نوشت: رئیس سابق پلیس راهور تهران بزرگ نبود اراده در دولتها برای ایمنسازی خودروهای داخلی، انحصاری کردن خودرو در کشور با ممنوعیت واردات خودرو و وجود مافیا در شرکتهای خودروسازی را از عوامل اصلی کیفیت پایین خودروهای داخلی بیان میکند و درباره حد و مرز قانونی پلیس در بحث شمارهگذاری نکردن خودروهای
در هفتههای اخیر شاهد تصادفات بسیاری در جادههای کشور بودیم که یکی از بدترین این تصادفات در جاده بهبهان رخ داد و منجر به برخورد ۵۹ خودرو شد. سردار سید کمال هادیانفر، رئیس پلیس راهور فرماندهی انتظامی کشور با اشاره به اینکه در حادثه بهبهان ایربگ هیچ خودرویی باز نشد، گفت: چرا ارابه مرگ تولید میکنیم؟ چرا استانداردها کنترل نمیشود؟ چرا وزارت صمت کنترل نمیکند؟
نکته قابل تامل این است که این نقصها در چند سال گذشته وجود داشته است و موضوع تازهای نیست. اکنون سوال این است که چرا پلیس در سالهای گذشته مانع پلاکگذاری این خودروها نشده است یا بعد از وقوع این حادثه آیا پلیس از نظر قانونی نمیتوانست این خودروها را که استانداردهای لازم را ندارند شمارهگذاری نکند؟
سرهنگ سیدهادی هاشمی رئیس سابق پلیس راهور تهران بزرگ دراین زمینه صحبت کرده است که می توانید در زیر بخوانید:
*بحث کیفیت پایین و ایمن نبودن خودروهای داخلی سالهاست مطرح است. چرا برای رفع این مشکلات اقدامی نمیشود و اساسا ریشه این مشکل کجاست؟
نبود اراده در دولتها برای ایمنسازی خودروهای داخلی، انحصاری کردن خودرو در کشور با ممنوعیت واردات خودرو و وجود مافیا در شرکتهای خودروسازی دلایل وضعی است که سالهاست شاهد آن هستیم.
*یعنی مافیا و گروهی مانع ساخت باکیفیت خودروها میشوند؟
کیفیت پایین خودروهای داخلی و گزارشهایی که از نقص فنی خودروها داده میشود به ماجرای پشت پرده خودروسازان مربوط میشود. معلوم نیست پشت پرده چه خبر است و چه مافیایی وجود دارد. مثلا قطعهساز خودش عضو هیئتمدیره خودروسازی است مگر از این فاجعه بالاتر داریم؟ خیلی سال است که این مشکل در کشور وجود دارد معلوم نیست داخل این شرکتها چه خبر است که همه را در خودش ذوب میکند.
*به نبود اراده در دولتها برای ایمنسازی خودروها اشاره کردید. در این مورد بیشتر توضیح دهید
به اعتقاد من عامل اصلی استاندارد نبودن خودروها و اینکه مردم ما را به کام مرگ میکشند این است که در دولت ارادهای برای ایمنسازی خودروها وجود ندارد. بحث من این دولت یا دولت قبل نیست به طور کلی سیاست دولتها را میگویم. مثلا در دولت قبلی، آقای روحانی از کیفیت پایین خودروها انتقاد کرد و خودروسازان را در این باره مواخذه کرد و بعد از این ماجرا مردم پذیرفته بودند این خودروهای بیکیفیت را نخرند اما وزیر صنایع وقت، آقای مهندس نعمتزاده، همه اراده دولت و توان بانک مرکزی را به کار گرفت و به مردم وام دادند و مردم را تهییج کردند که خودروهای بیکیفیت را بخرند. وزیر محترم وقت با پشتوانه دولت و بانک مرکزی همه پولی که باید برای تولید، صنعت و طبق فرمایش رهبری برای اقتصاد مقاومتی صرف میشد رها کرد و با دادن وام به مردم آنها را تشویق کرد تا خودروها را بخرند و این نشان میدهد در دولتها ارادهای برای ایمنسازی خودروها وجود ندارد. دولتها چیز دیگری را دنبال میکنند که ظاهرا به آن رسیدهاند و همان برایشان کفایت میکند. از طرف دیگر دولت با تعرفههای سنگین گمرکی و مالیاتی و ممنوعیت ورود خودروهای خارجی، ساخت خودرو در ایران را انحصاری کرده است و به همین دلیل در کشور ما رقابتی در این زمینه وجود ندارد. پولی که مردم برای یک پراید پرداخت میکنند با همین پول در کشوری دیگر میتوانند خودرویی با کیفیت بخرند.
*یعنی دولتها از شرکتهای خودروسازی حمایت میکنند؟
قطعا اینطور است. در کشور ما این همه دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و نظارتی وجود دارد چطور میشود یک نفر نتواند به خودروساز بگوید بالای چشمت ابرو است؟ در دنیا مسئول ایمنی و سلامت مردم کشور شخص رئیسجمهور است، ولی در کشور ما دولت، رئیسجمهور و وزارت صمت نماینده خودروساز هستند نه مردم و این یک فاجعه است. اگر رانتها برداشته شود، مسئله خودروسازی و مشکلات آن حل میشود.
اگر تعرفههای سنگین گمرکی و مالیاتی را برداریم و ورود خودرو را آزاد کنیم میتوانیم مشکلات خودروسازی را حل کنیم. به خاطر دارم یکی از نمایندگان مجلس از طرف مجلس رفت و اشکالات خودروها را جمعآوری کرد و با نجابت این موارد را در صحن مجلس مطرح کرد. میدانید چه شد؟ دور بعد این نماینده تایید صلاحیت نشد. منظورم این است این مافیا همه را در خودش غرق کرده است و به اعتقاد من امیدی به خودروسازی در کشور ما نیست. شرکتهای خودروسازی ما از استانداردهای دنیا عقب هستند؛ چراکه همیشه حمایت بیچون و چرا میشوند و معلوم نیست پشت پرده چه خبر است و هر اتفاقی هم میافتد پاسخگو نیستند.
*بعضی از مسئولان خودروی خارجی را کالای لوکس به حساب میآورند و برای همین مانع واردات آن میشوند. به نظر شما خودرو جزو کالاهای لوکس است؟
ببینید واردات خودرو یک امر لوکس نیست. خودرو جزو کالاهای ضروری است چون با جان مردم سروکار دارد. این از کالاهای ضروری است که ورود آن باید آزاد شود؛ چراکه اگر خودروهای باکیفیت خارجی به کشور وارد شوند رقابت ایجاد میشود. خودروسازهای ما که اهل کیفیت و ایمنی نیستند اینها عادت کردند به این رویه و با واردات خودرو باید جمع کنند و بروند. اگر تعرفههای گمرکی برداشته شود و رقابت ایجاد شود، والله اگر خودروسازهای داخلی ما بتوانند در سال حتی یک خودرو بفروشند. مطمئنا با ورود خودروهای باکیفیت این خودروهای بیکیفیت که آدمکش هستند جمع میشوند. تصادف در همه جای دنیا اتفاق میافتد منتها یک خودرو دارای کیفیت و ایمنی بالاست و تصادفش خسارتی میشود، اما خودروهای ما چون کیفیت و ایمنی ندارند تصادفشان میشود جرحی و فوتی.
*در دنیا، دولتها چطور بر ایمنی خودروها نظارت دارند؟
در دنیا برای اینکه خودرویی ایمن باشد موسساتی هستند که خودروها را از حیث فرمانپذیری، پایداری، سازگاری با سرنشینان، میزان آسیبپذیری و بازدارندگی ترمز تست میکنند و با توجه به این معیارها به خودروها از یک تا پنج ستاره میدهند. بعد از آن دولت به مردم اعلام میکند خودروهای سهستاره و با کیفیت پایین را نخرید، اما در کشور ما مردم را برای خرید این خودروهای بیکیفیت که عمدتا زیر سه ستاره دارند، تشویق هم میکنند.
در کشور ما استانداردها را طوری عنوان میکنند که اصلا قابل ارزیابی نیست اصلا جایی که اینها را ارزیابی کند هم وجود ندارد. در ماجرای تصادف زنجیرهای بهبهان که ایربگ خودروها عمل نکرد، هیچکس به مردم پاسخی نداد. اگر دولتی طرفدار ایمنی باشد، قاعدتا باید خطوط تولید این خودروها تعطیل شود تا زمانی که اشکالات برطرف شود، ولی در کشور ما اصلا آب از آب تکان نخورد. ما در دنیا دیدیم که فقط در یک خودرو اشکال به وجود آمد ولی خط تولید آن خودرو را که از خودروسازهای بزرگ دنیا بود، کلا متوقف کردند و همه خودروها را جمع کردند و خسارت پرداخت کردند و تا زمان اصلاح مشکل اجازه تولید ندادند، اما در کشور ما اصلا آب از آب تکان نمیخورد.
در این تصادف، ایربگ حتی یک خودرو عمل نکرد اصلا معلوم نیست این خودروها ایربگ داشتند یا نه، ولی هیچ اتفاقی نیفتاد و کسی مواخذه نشد. مردم باید در پناه دولت باشند ولی دولت در بخش حملونقل و ایمنی هیچ پناهی برای مردم نیست.
دولتهای ما برخلاف تفکر ایمنی دنیا قدم برمیدارند و این یک فاجعه است. خود دولتها این بیکیفیتی را میخواهند و گاهی برای اینکه مردم را دلخوش کنند یک مصاحبهای میکنند که ذرهای هم عمق ندارد و این خودروها همچنان در کشور ما در جادههای ما تردد میکنند. متاسفانه باید بگویم تقریبا اکثر کشتههای حوادث رانندگی دهکهای پایین جامعه هستند که به دلیل گرانی توان خرید خودروی باکیفیت را ندارند.
جای تاسف دارد که خودروسازی و صنایع ما یک وزیر دارد اما وزیر به مردم پشت کرده و به سمت خودروساز رفته است. ما هیئت دولت داریم اما به مردم پشت کردند و به سمت خودروساز رفتهاند ما بانک مرکزی داریم اما به مردم و کشور پشت کردند و رفتهاند سمت خودروساز. با این اوضاع دیگر چه امیدی میتوانیم داشته باشیم واقعا امیدی نیست. این را من عرض میکنم که سالها در بخش حملونقل و ترافیک کار میکنم و با این آقایان هم کار کردهام. خودروهای داخلی ما دهها مشکل دارند گزارش این مشکلات نزد افسران کارشناس تصادف و در راهنمایی و رانندگی ناجا موجود است اما کو گوش شنوا؟!
*بعد از ماجرای تصادف بهبهان پلیس باید چه اقدامی میکرد؟
من اگر رئیس پلیس بودم بعد از این اتفاق دیگر این خودروهای تولیدشده را پلاک نمیکردم. پلیس خودش شوکه شد از اینکه ایربگ ماشینها باز نشد ولی باز هم این خودروها را شمارهگذاری میکند. درست است که پلیس تاییدیهها را از وزارتخانهها گرفته و براساس آن خودروها را پلاک میکند، ولی وقتی اتفاقاتی از این دست رخ میدهد این تاییدیهها زیر سوال میرود و مردود میشود. پس پلیس میتواند شمارهگذاری خودروهایی را که ثابت شده استاندارد لازم را ندارند متوقف کند.
به اعتقاد من، پلیس همان روز باید شمارهگذاری را متوقف میکرد و به دولت، مجلس و دستگاه قضایی گزارش میداد که این خودروها استانداردهایی که برابر آنها تایید شدهاند و ما بر این اساس آنها را پلاک کردهایم ندارند، لذا ما برای پلاک کردن معذوریم. پلیس بهترین کاری که باید میکرد این بود که شمارهگذاری را همان روز متوقف کند تا این قضیه عملا به چالش کشیده شود و برای همیشه حل شود. اگر پلیس جدی برخورد میکرد، دیگر هیچ سازمانی نمیتوانست از خودروساز حمایت کند.
*پس پلیس توانایی انجام این کار را دارد، اما کوتاهی میکند؟
پلیس قطعا این توانایی را دارد که چنین خودروهایی را پلاک نکند اصلا از وظایف پلیس است. شرط اینکه خودرویی پلاک شود این است که تاییدیههای استاندارد را داشته باشد. حالا اگر ایربگ داشته باشد و کار نکند با نداشتن ایربگ چه فرقی میکند؟ وقتی چرخ ماشین درمیرود، پلوس میبُرد، ماشین آتش میگیرد، ریل سوختش اشکال دارد، فرمانپذیری ماشین اشکال دارد و پلیس این را در تصادفات میبیند یعنی این خودروها خلاف این استانداردها ساخته شدهاند و قطعا پلیس میتواند جلوی شمارهگذاری این خودروها را بگیرد. خودروهای ما صلاحیت شمارهگذاری را ندارند چه چوبدستی بگذاریم در خودروها چه ایربگی که کار نمیکند هیچ فرقی ندارد.
*اما پلیس معتقد است استاندارد بودن خودروها از طرف سازمانهای ذیصلاح تایید شدهاند
تاییدیه سازمان استاندارد زیر سوال است و دیگر نمیتوان به سازمان استاندارد اعتماد کرد. تاییدیه وزارت صمت و سازمان حفاظت محیط زیست زیر سوال است. تاییدیه خودروساز زیر سوال است. همه اینها مردود شدهاند و هیچکدام از اینها نمره قبولی نمیگیرند. پلیس هم اینها را میداند.
*سازمان استاندارد هم باید در این امور پاسخگو باشد
سازمان استاندارد و خودروساز که با هم پسرخاله هستند و بحثشان جداست. مدعی اصلی باید سازمان استاندارد باشد و باید یقهگیری کند، باید نظارت و کنترل کند و باید کشور را روی سر خودروساز خراب کند، اما اصلا بانگی از سازمان استاندارد بلند شد؟ گاهی هم که حرفی میزنند مصلحتی است و نباید خیلی جدی بگیریم. وزارت صمت و سازمان استاندارد ثابت کردند که حرفهایشان ذرهای عمق ندارد و هیچ اقدامی پشتش نیست، لذا خودروساز حاکم بلامنازع است و هر کاری دلش بخواهد میکند.
*شما در این سالها در حوادث پیشآمده تصادف عجیب و غریبی دیدهاید؟
همه تصادفات ما عجیب و غریب هستند. ببینید در یک تصادف که اتفاق میافتد سرنشینان وسایل نقلیه به ۳ صورت آسیب میبینند: کششی، فشاری یا برشی. برشی این است که مثل چاقو اعضای بدن سرنشینان را میبُرد، در آسیب فشاری سرنشینان به بدنه ماشین میخورند و له میشوند و کششی یعنی اینکه برخورد خودرو فشار منفی ایجاد میکند که نسوج داخلی بدن را پاره میکند و ظاهر شخص سالم است اما به دلیل خونریزیهای داخلی فرد میمیرد.
معمولا در تصادفات یکی از این اشکال باعث آسیب سرنشینان وسایل نقلیه میشود، اما در اکثر تصادفاتی که در کشور ما رخ میدهد سرنشینان به هر ۳ شکل آسیب میبینند بنابراین همه تصادفات ما عجیب و غریب هستند. کمربند ایمنی باید پیشکشنده باشد و سرنشینان را به صندلی بچسباند و ایربگ هم عمل کند تا انرژی جنبشی را خنثی کند که آسیب به سرنشینان نرسد، ولی ما میبینیم که در همه حوادث سرنشینان آسیب میبینند. یعنی در هر حادثهای یک اتفاق عجیب و غریب میافتد.
در حوادث پیشآمده به وفور خودروهایی را دیدهام که به ظاهر خیلی باکیفیت بودند، اما هنگام حادثه به خوبی عمل نکردند. مثلا خودرویی که ایربگش عمل کرده پژو ۲۰۷ بود، اما میدانید چه زمانی ایربگ عمل کرد؟ شاید باور نکنید اما بعد از تصادف! حریق خودروها و اتوبوسها هم همینطور است. مثلا داخل کابین اتوبوس، صندلی و کفپوش باید نسوز باشد یا اگر آتش میگیرد باید بدون شعله باشد با پیشروی یک متر در دقیقه ولی اتوبوسهای ما درجا شعلهور میشوند و سرنشینان اتوبوس زندهزنده میسوزند. به نظر شما همه اینها عجیب و غریب نیست؟
مردم ما با امیدی میروند یک کوییک، سمند، پژو یا رانا میخرند. مثلا همین رانا اصلا ایربگش عمل نمیکند بعد ادعای این را دارند که این خودرو با خودروهای پنج ستاره اروپایی برابری میکند. این خوروساز حمایت دولت را دارد این ستارهها توخالی هستند این ستارهها از طرف دولت و وزیر صمت است نه به دلیل کیفیت خودرو.
*چه اقداماتی باید برای ایمنسازی خودروها انجام شود؟
فرمانپذیری، پایداری وسیله نقلیه، سازگاری با سرنشینان اینها موارد مهمی است که در تولید خودرو باید در نظر گرفته شود. برای اینکه خودرویی این موارد را داشته باشد باید ترمزABS آن درست عمل کند، بدنه اتومبیل طوری ساخته شود که در تصادف آسیبپذیری را به حداقل برساند و اینکه کمربند ایمنی عملکرد درستی داشته باشد. رعایت مواردی از این دست که جزو استانداردهاست، ایمنی خودروها را بسیار بالا میبرد. اما باید به عنوان کارشناس بگویم وقتی عملکرد سازمانها و نهادهای مختلف را نگاه میکنم امیدی به بهبود کیفیت ندارم اصلا هم ندارم.