عصرایران - مازیار آقازاده؛ پس از حمله نظامی روسیه به اوکراین کشورهای غربی حامی دولت اوکراین، اعلام کردند که با روسیه جنگ نخواهند کرد اما این کشور را تحت شدیدترین تحریم ها قرار خواهند داد.
ایالات متحده آمریکا و کشورهای اتحادیه اروپا با ابزار تحریم به جنگ روسیه رفته اند؛ اقدامی که با توجه به قدرت نظامی و هسته ای روسیه قابل پیش بینی بود.
اروپایی ها می دانند در صورت رویارویی نظامی با روسیه اولین قربانی جنگ نظامی خودشان خواهند بود؛ آمریکایی ها نیز با توجه به سابقه گرفتار شدن در باتلاق های عراق و افغانستان و حساسیت افکار عمومی این کشور نسبت به شروع یک جنگ جدید و فرار سراسیمه وار اخیرشان از افغانستان نشان داده اند که حاضر نیستند در صف آرایی نظامی تازه ای حاضر باشند.
اما فرار از مواجهه نظامی به معنای آن نیست که آنها به روسیه اعلان جنگ نداده اند. آنها در واقع وارد جنگی شدیدتر از رویارویی نظامی با روسیه شده اند؛ هر چند که در عرصه نظامی هم با کمک های گسترده ای که دارند به اوکراین می رسانند، به طور مستقیم در رویارویی نظامی اوکراین و روسیه، مشارکت فعالی دارند.
غربی ها با روسیه وارد جنگ شده اند اما جنگی به مراتب پیچیده تر و دارای ابعاد و پیامدهای گسترده تر که اوکراین تنها خاکریز نظامی آن است.
کسانی که گمان می کنند کشورهای غربی از جنگ با روسیه پرهیز کردند؛ سخت در اشتباهند؛ چون تحریم به مراتب آثار و پیامدهای ویران کننده تری از جنگ دارد.
تحریم همان جنگ است که با محوریت ابزار اقتصادی و دیگر ابزارها و ظرفیت های مکمل علیه یک کشور اعمال می شود؛ به بیان دیگر در این نوع جنگ، اتاق جنگ به جای ستاد مشترک ارتش یا مقری نظامی مشابه آن به وزارت خزانه داری منتقل می شود.
کشورهایی که نمی خواهند در عرصه نظامی جنگ کنند و یا بنا به دلایل مختلف از جمله آسیب پذیری های نظامی و بیم از تلفات نیروهایشان نمی خواهند با ارتش مقابل صف آرایی کنند، رو به تحریم می آورند و از این ابزار استفاده می کنند.
تلفات انسانی تحریم را اصلا نباید دستکم گرفت چون بسیار بیشتر و پایدارتر از جنگ است. کشوری که علیه کشور دیگر اعلام تحریم می کند در واقع به او اعلام جنگ می کند؛ جنگی به مراتب سخت تر و بی رحمانه تر که به پادگان های نظامی هیچ ارتباطی نداشته و اهدف آن قفسه های غذا و دارو مردم عادی کشورهاست.
در "جنگ ترکیبی" که با محوریت تحریم اقتصادی شکل می گیرد، غالبا ابزارهای رسانه ای با هدف جنگ ادراکی و روانی علیه مردم کشور هدف و ابزارهای امنیتی، دیپلماتیک و سیاسی هم به کمک ابزار اقتصادی می آیند و تلاش می شود با ایجاد ائتلافی از کشورهای همسو و همسود، یک جبهه واحد در برابر کشور تحت تحریم ایجاد شود؛ همانند کاری که اینک پس از حمله روسیه به اوکراین، کشورهای غربی در قالب استراتژی "فشار حداکثری2" علیه روسیه انجام می دهند، از عرصه ورزش گرفته تا تجارت و بانکداری و هوانوردی و .. و در کنار آن ایجاد یک جو سنگین جنگ ادراکی و رسانه ای به منظور القای حس انزوای روسیه پس از جنگ اوکراین.
یا کاری که حدود 4 سال پیش دونالد ترامپ رییس جمهوری سابق آمریکا با اعلام خروج یکجانبه از برجام و در چارچوب استراتژی "فشار حداکثری 1" علیه ایران انجام داد و همچنان این تحریم ها و فشارها از سوی دولت بایدن نیز دنبال می شود و مورد بازنگری قرار نگرفته است.
کشته های تحریم بسیار بیش از جنگ است. اگر در جنگ در غالب موارد اهداف نظامی مورد حمله قرار می گیرد اما در تحریم این غیرنظامیان و همه اتباع یک کشور هستند که هدف قرار می گیرند و در اثر آن ممکن است میلیون ها نفر بدون اینکه هیچ تقصیری نداشته باشند به ورطه فقر بیفتند و گرفتار دهها آسیب اجتماعی شوند و هزاران خانواده از هم بپاشد و پیامدهای این آسیب های اجتماعی گاه تا دهه ها مردم کشور تحت تحریم را آزار خواهد داد.
از سوی دیگر در اثر مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم ممکن است هزاران هزار انسان در اثر سوء تغذیه، بیماری و... جان خود را از دست بدهند. مثال زنده و گویا این مساله کشور یمن است که نزدیک به 8 سال است زیر تحریم و محاصره همه جانبه است و طبق اعلام سازمان ملل بیش از دو سوم از جمعیت یمن محتاج کمک های غذایی و دارویی خارجی هستند و صدها هزار کودک یمنی گرفتار سوء تغذیه بوده و هزاران نفر از آنها در 8 سال گذشته در اثر سوء تغذیه و بیماری های ناشی از آن جان داده اند.
مثال های دیگر ایران و عراق و ونزوئلا و کویا و کره شمالی و... هستند که طبق آمارهای قابل اتکا نهادهای بین المللی، رشد فقر در مردم این کشورها نسبت مستقیم و غیرقابل انکاری با تحریم های آمریکا داشته؛ در حالی که دولت های هیچ یک از این کشورهای تحت تحریم، حتی سرسوزنی در برابر تغییر رفتار مورد انتظار آمریکا نرمش نشان نداده اند؛ اما دولت آمریکا همچنان گاه تا بیش از نیم قرن (مثال کوبا) با وجودی که جوابی جز تشدید فقر و بدبختی مردم این کشورها از تحریم نگرفته، به سیاست تحریم این کشورها ادامه داده است.
اگر در یک جنگ کلاسیک ممکن است چند هزار نیروی نظامی و در کنار آن صدها غیرنظامی کشته شوند اما در یک جنگ اقتصادی با استفاده از ابزار تحریم، میلیون ها شهروند بی گناه بدون اینکه گناهکار باشند مجازات می شوند و از حق داشتن یک زندگی معمولی محروم می شوند.
در واقع از این منظر، تحریم ها شاید بسیار بیش از جنگ ها مصداق "جنایت علیه بشریت" باشد؛ چون به طور مستقیم زندگی عادی اقشار مردم کشور تحت تحریم را هدف قرار می دهد.
کشورهایی که روسیه را تحت تحریم قرار داده اند.
کشورهای غربی به سردمداری آمریکا از تحریم به عنوان شایع ترین ابزار جنگی استفاده می کنند و آن را "جنگ متمدنانه" می خوانند! در حالی که تلفات انسانی تحریم ها به مراتب بیش از جنگ های کلاسیک است؛ اما چون مرگ بدون صدا و خونریزی و به نوعی تدریجی به همراه دارد، همانند رعد و برق غرش توپ ها در یک جنگ کلاسیک، چندان به گوش و چشم جامعه جهانی نمی آید، اما به طور قطع و یقین بسیار بیش از جنگ های کلاسیک قربانی غیرنظامی دارد و اساسا اگر نیک بنگریم در بسیاری موارد اصلا قربانی دولتی و نظامی ندارد و قربانیان آن همه از مردم عادی و طبقات متوسط و محروم جامعه هستند.
هم اکنون در جمع بیش از 200 کشور دنیا، دولت ایالات متحده آمریکا سردمدار جنگ تحریمی است و به اقتضای منافع خود، به این نوع جنگ بی صدا و زیرپوستی که دهها برابر جنگ کلاسیک و نظامی قربانی می گیرد، متوسل می شود. هم اکنون بیش از 30 کشور دنیا با شدت و حدت مختلف زیر سایه تحریم آمریکا زندگی می کنند و روسیه نیز از زمان الحاق شبه جزیره کریمه با شدتی کم وارد این جرگه شده است و حالا قرار است به بهانه جنگ اوکراین با شدتی بسیار بیشتر از گذشته درگیر تحریم های آمریکا و غرب شود.