عصرایران؛ مصطفی داننده- بازدید ضرغامی وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی از مخازن موزه ملی ایران، دو تصویر غمانگیز داشت.
اول: ضرغامی میگوید:« ۳۵۰هزار قطعه شیء تاریخی "ثبتشده" به دلیل کمبود جا در مخزن موزه ملی نگهداری میشود، که البته مجموع اشیاء فرهنگی تاریخی به بیش از سه میلیون قطعه میرسد!»
دردناک است که ما تاریخمان را به جای اینکه در موزهها بگذاریم، آنها را در مخازن پنهان کردهایم. قطعا اگر یک درصد این آثار در کشورهای دیگر بود، آنها میلیونها دلار از این آثار تاریخی پول در میآوردند و توریستهای جهان را جذب کشورشان میکردند. اما ما به جای ساخت موزه در سراسر ایران، تصمیم گرفتهایم این آثار را به مخازن بسپاریم.
میشد در شهرهای توریستی بزرگ ایران، موزههای استاندارد ساخت و این آثار تاریخی را آنجا به نمایش عموم گذاشت. مشکل این است که مسئولان ما درک درستی از صنعت گردشگری ندارند و توجهی ندارند که بسیاری از کشورهای جهان بخش اعظم بودجه خود را از توریسم تامین میکنند.
آنقدر ما با گردشگری غریبه هستیم که برای مردم خودمان کاری نکردیم چه برسد به اهالی فرنگ. چند درصد مردم ایران، رفتن به موزه را تجربه کردهاند و اصلا آن را در برنامههای خانوادگی خود قرار دادهاند؟
دوم: وزیر میراث فرهنگی، جامی با ۴۵۰۰ ساله قدمت را به دست گرفته است و با فردی که کنارش ایستاده است حرف میزند. گویا جناب وزیر نگران افتادن یا ضربه خوردن این ظرف ظریف نبود و به گونهای رفتار میکرد که انگار کاسهای است که برای کشیدن آش برداشته است.
ما هنگام برداشتن ظرفهای جهاز مادرانمان بیشتر میترسیم تا جناب ضرغامی که یک ظرف 4500 ساله را با یک دست نگه داشته است. البته شاید این هم از تاثیر وزیر بودن است که ما از آن بیخبریم.
شاید اگر وزیر میراث فرهنگی آشنایی بیشتری با آثار تاریخی ایران داشت و میدانست که این ظروف چقدر حساس هستند و میتوانند با کوچکترین اشتباه، نابود شوند، به راحتی آنها را در دست نمیگرفت.
نکته تاسف آور این است که چرا مسئولان موزه که قاعدتا باید متوجه حساسیتها باشند به ضرغامی اجازه دادند به راحتی به این آثار را لمس کند و آنها را در هنگام حرف زدن با یک دست نگه دارد.
بسیاری از مسئولان ما حوزه کاری خود را نمیشناسند و فکر میکنند چون در جای دیگری مسئولیت داشتهاند در یک وزارتخانه تخصصی هم موفق میشوند.
در نهایت باید گفت تا وقتی ما نگاهمان را به گردشگری عوض نکنیم و باور نداشته باشیم که یک صعنت است، آش همان آش است و کاسه، همان کاسه.
ایران با تاریخ کهن خود و آب و هوای بینظیرش میتواند گزینه اول، گردشگران خارجی باشد اما ابتدا ما باید بخواهیم و شرایط را آماده کنیم و بعد آنها چمدانها را ببندند و راهی ایران شوند.
به طور مثال ما میدانستیم که قطر میزبان جام جهانی است و در تمام این مدت دست روی دست گذاشتیم و هیچ کاری نکردیم و این در حالی بود که ما میتوانستیم با معرفی درست ایران به همه آنهایی که میخواستند جام جهانی را در قطر ببیند، کاری کنیم آنها کمی قبل از آغاز مسابقات به ایران بیایند و طبیعت و آثار تاریخی کشورمان لذت ببرند. مثل همیشه اما ما فقط نگاه کردیم و وعدههای بزرگ دادیم.