مخاطبان عصرایران*- من، مادر چهار دخترم که بدون پدر و با هزار گرفتاری آنان را بزرگ کردهام و سابقه و پروندۀ من در سازمانهای حمایتی و کمیته امداد موجود است.
دختر بزرگ من، فرزند خود را که حاصل ازدواج موقت با مردی بدون مسؤولیت است به دامن من انداخته و رفته و من ماندهام با پسر بچهای ششساله و بیشفعال که اگر آرام و مرتب هم بود از عهدۀ اداره او برنمیآمدم، چه رسد به این که بسیار ناآرام است و مرا و دختران مرا اذیت میکند و خواب و خوراک را از ما گرفته است.
این بچه، شناسنامه ندارد و نمیتوانم او را در مدرسه ثبتنام کنم و اصلا نمیتوانم ثابت کنم مادر بزرگ او هستم تا به عنوان سرپرست در مدرسه ثبت نام کنم.
به ادارۀ سرپرستی دستگاه قضایی رفتهام میگویند شما نمیتوانید از آن مرد شکایت کنید بلکه دخترتان باید از آن مرد شکایت کند تا چنانچه ثابت شد فرزند اوست موظف به قبول مسؤولیت او شود.
دخترم اما این پسربچه را به دامن من انداخته و رفته است و به تماسهای من پاسخ نمیدهد.
من چه باید بکنم؟ اگر بخواهم از آن مرد شکایت کنم میگویند دخترت باید شکایت کند. تکلیف این بچه چیست؟
کسی هست به فریاد من رسیدگی کند یا همه منتظرند بلایی سر خودمان بیاوریم و بعد قصه ما را بنویسند؟ گاهی آن قدر درمانده میشوم و اذیت میکند که به سرم می زند خود را از زندگی خلاص کنم اما بر شیطان لعنت می فرستم و می گویم فریادرسی پیدا می شود.
یعنی در این مملکت مرد می تواند بچه را رها کند و برود و مادر بچه هم آن را گردن مادر بدبخت خودش بیندازد؟ به همین راحتی؟ البته برای آنها راحتی است و برای ما بدبختی.
تو را به خدا دستگاه قضایی، بهزیستی ، آموزش وپرورش یا هر جای دیگر بگویند من با این بچه چه کنم؟
چند سال قبل یکی از همسایه ها به من پیشنهاد داد او را تحویل کلانتری بدهم یا در حرم حضرت عبدالعظیم رها کنم. این کار را نکردم ولی داریم نابود میشویم. پدرش هم مرا تهدید کرد اگر بچه را تحویل جایی بدهی یا رها کنی خانهات را آتش میزنم و همین بر من ثابت کرد پدر اوست که این قدر حساس است. چون اگر نبود چرا باید حساس می شد؟
شنیده ام حاج آقا اژهای با اختیارات خود میتوانند. یعنی یک وکیل به من گفت که ایشان میتواند. چون از طرف رهبر که بر همه ولایت دارند اختیار دارد. این بچه هم باید پدرش مشخص شود.
خواست من این است که پدر این بچه را بخواهند تا وقتی ثابت شد پدر اوست مسؤولیت او را بر عهده بگیرد. چون دخترم اصلا در وضعیتی نیست که به حرف او بتوان اعتماد کرد. اصلا اگر میتوانند او را هم بخواهند و اصلا مجازات کنند. اعدامش کنند اما مرا از دست این بچه نجات دهند.
دخترم هر غلطی کرده من چرا باید تاوان بدهم. البته کار خلاف شرع نکرده و صیغه بوده و مرد، رها کرده و رفته.
این بچه به هر حال وجود دارد. نفس می کشد. به اندازه سه نفر شیطنت دارد. به اندازه سه نفر هم زحمت و هزینه دارد. این بچه ولی شناسنامه ندارد. اقلا تکلیف شناسنامه او را مشخص کنند.
من میتوانم مشخصاتی از پدر او یعنی کسی را که دخترم مدعی است پدر بچه است و من مطمئنم هست را به دستگاه قضایی بدهم تا از روی تلفن همراه یا کارت ماشین یا کارت بانکی بخواهند و قطعا مشخصات او در سامانهها ثبت است و مشخص شود این بچه پسر او هست یا نه اما رسیدگی نمیشود و فقط میگویند تو نمیتوانی و دخترت باید شکایت کند. چه جور باید ثابت کنم "کف دست مو ندارد" و دخترم رفته. این بچه اما هست.
اگر ثابت شد آن مرد پدرش نیست یا نیامد و از مملکت رفته بود یا مرده (در حالی که هم هست و هم زنده است) ولی به هر حال اگر نبود به بهزیستی نامه بنویسند. یعنی دستور بدهند بپذیرد. اگر هست موظف شود مسؤولیت او را بپذیرد و اگر مدعی شد سندی دارد که حضانت او را دخترم بر عهده گرفته حداقل به لحاظ مالی تقبل کند. چون دخترم به هیچ وجه صلاحیت و امکان پرورش او را ندارد.
در هر صورت من ماندهام و این بچه که نمیدانم با او چه کنم.
هر جا می روم با در بسته رو به رو می شوم. پس حضرت آیتالله، آقای اژهای به داد من برس. دست به دامان شما شدهام چون پیش هر وکیل و قاضی میروم میگوید کاری از ما بر نمیآید چون دخترت باید اقدام کند. اما کدام دختر؟ او که در دسترس نیست و هر از گاهی غریزه مادریش گل میکند و از طریق در و همسایه پیگیری میکند بچه هست یا نه و بعد دوباره غیب میشود.
من مدارکی دارم که میتوانم ثابت کنم پدر او کیست. به دادم برسید تا بلایی سر خودمان نیاوردهایم. همۀ همسایهها و کلانتری محل هم شهادت میدهند.
به داد یک زن مسلمان برسید که با شرافت زندگی کرده و چوب رفتار دخترش و بیمسئولیتی یک مرد را میخورد و حالا مانده با بچهای که شرح آن را دادم. به داد سه دختر دیگرم برسید که بیگناهاند و از دست این بچه زندگی ندارند.
* اطلاعات این مخاطب برای پیگیری و رسیدگی دستگاههای مسؤول و یاری به او در "عصر ایران" محفوظ است. چنانچه قضات، حقوقدانان و وکلای محترم نیز میتوانند راهکاری ارایه دهند لطفا پیام بگذارند چون به نظر میرسد موضوع فراتر از یک مشکل یک خانواده باشد و ممکن است افراد دیگری نیز با مشکلی اینگونه یا کاستی قانونی روبهرو شده باشند.
این پیرزن از دست پسر خودش و فرزند پسرش یک چشمش خون و یک چشمش آه است.
کاش اگر این موضوع به نتیجه رسید و راهحلی پیدا شد همینجا اعلام کنید شاید به درد دیگران هم بخورد.
خدا به این طفل بی گناه وان مادربزرگ کمک کنه
پر واضح است که در هر صورت این زن مسئولیتی در قبال نگهداری این بچه ندارد و لذا پخش کردن این متن هم وجهی نداشت. می توانست از مجاری قانونی پیگیری کند به جای این که باعث آشفتگی ذهن خوانندگان شود!