با اینکه انسان موجودی اجتماعی است و تحقیقات پشتیبان این حقیقت است که ارتباطات اجتماعی برای رفاه احساسی و فیزیکی حیاتی است، اما تنهایی هم نقش موثری در سلامت روان دارد. معاشرت با انسانها توام با پاداش است، اما خالی از استرس نیست، مثلاً برخی افراد شدیداً نگرانِ فکر دیگران درباره خودشان هستند یا برای جلوگیری از طرد شدن از سوی دیگران رفتارشان را تغییر میدهند و خود واقعیشان را نشان نمیدهند.
شاید این هزینه عضویت در دنیای اجتماعی باشد، اما همین چالشهاست که ثابت میکند چرا گهگاه روی آوردن به تنهایی مهم است. زمانی را که شما در تنهایی به خودتان اختصاص میدهید فرصتی است تا از فشارهای اجتماعی فاصله بگیرید و روی افکار، احساسات و تجربیات خودتان تمرکز کنید.
همهگیری کووید-۱۹ از چالشهای تنهایی و احتیاج انسانها به خلوت کردن پرده برداشت. بسیاری از افراد با چالش احساس انزوا و تنهایی روبرو شدند و بسیاری دیگر با چالش گذراندن اوقات طولانی در خانه با اعضای خانواده یا هماتاقیها مواجه شدند. مرزهای مبهم کار و زندگی و نداشتن زمان تنهایی، بسیاری از افراد را ناگهان با مشکلِ نداشتن وقتِ تنهایی مواجه کرد.
به سه دلیل:
کاوش فردی
خلاقیت
انرژی اجتماعی
کاوش فردی
آسوده شدن در تنهایی به شما زمان و آزادیِ کاوشِ صادقانهی احساسات خودتان را بدون هیچ مزاحمتی میدهد. از این فرصت میتوانید برای تجربیات جدید، پژوهش دربارهی موضوعات مورد علاقه، کسب دانش و حتی تمرین روشهای جدیدِ خودبیانگری استفاده کنید.
اختصاص زمان تنهایی به خودتان به این معناست که میتوانید بدون فشارها و قضاوتهایی که ممکن است دیگران به شما تحمیل کنند آزادانه به این موضوعات بپردازید. زمان تنهایی برای رشد و پیشرفت فردی شما حیاتی است، البته به شرطی که در این زمان طلایی به جای نگرانی دربارهی نیازها، علایق و عقایدی که ممکن است دیگران داشته باشند، فقط روی خودتان تمرکز کنید.
زمان تنهایی فرصتی است که به شما اجازهی پرواز فکر و تقویت خلاقیتتان را میدهد، در این زمان میتوانید تاثیرات بیرونی را نادیده بگیرید و به تمرکز درونی بپردازید. تنها بودن منجر به بروز تغییراتی در مغز میشود که به فرایند خلاقیت کمک میکند. افرادی که تمایل دارند به صورت عمدی اوقاتی را در تنهایی خودشان سپری کنند از خلاقیت بالایی برخوردارند.
در مطالعهای که سال ۲۰۲۰ انجام شد، محققان دریافتند انزوای اجتماعی (تنهایی) منجر به فعالیت افزایشیافته در مدارهای عصبیِ مرتبط با تخیل میشود، چون وقتی مغز با فقدان محرکهای اجتماعی مواجه میشود، شبکههای خلاقیت خود را برای پر کردن این خلاء به سرعت افزایش میدهد.
معمولاً تنها زندگی کردن بار منفی دارد، اما کسانی که تنها زندگی میکنند زندگی اجتماعی غنیتر و انرژی اجتماعی بیشتری نسبت به دیگران دارند. اِریک کلاینبِرگ در کتاب خود با عنوان «Going Solo» اشاره میکند از هر ۷ آمریکایی ۱ نفر تنها زندگی میکند. کلاینبِرگ میگوید این بزرگسالان نه تنها بیکس نیستند بلکه بسیاری از آنها در واقع زندگی اجتماعی غنیتری دارند.
برای برخی افراد تنهایی بنا به دلایلی چالشبرانگیز است. بسیاری از افراد ترجیح میدهند درد شوک الکتریکی را تحمل کنند، اما غرق افکار خودشان در تنهایی نشوند. برخی از دلایل دشواری تنها ماندن عبارتند از:
عدم تجربهی تنها بودن: برخی از افراد آنقدر به حضور دیگران خو گرفتهاند که تنها ماندن برایشان دشوار است. فقدان ناگهانی تعامل اجتماعی سبب میشود آنها احساس دورافتادگی یا جاماندن کنند.
افکار و احساسات پریشانکننده: تنهایی و تمرکز درونی میتواند دشوار یا حتی دردناک باشد. برای برخی افراد تجربهی دروناندیشی پریشانکننده است و آنها را غرق نشخوار فکری و نگرانی میکند.
انگ اجتماعی: انگهایی که به تنهایی زده میشود هم میتواند در شکلدهی احساس افراد نسبت به تنهایی نقش داشته باشد. برای کسانی که در معرض نگرشهای منفی نسبت به تنهایی هستند یا آن را به عنوان شکلی از رفتار ضداجتماعی یا طردشدگی اجتماعی میبینند، تنهایی میتواند شبیه شکل دردناکی از تنبیه باشد.
رِبِکا رانتِر استاد و محقق بازاریابی دانشگاه مِریلَند میگوید مردم در صورتی از انجام کارهای لذتبخش امتناع میکنند که قرار باشد آنها را به تنهایی انجام دهند، به ویژه اگر فعالیتی باشد که دیگران بتوانند آنها را همراهی کنند. چنین یافتهای بیانگر اینست که انگهای مرتبط با تنهایی این تردید را در افراد ایجاد میکند که کارهای لذتبخش را فقط در معیت دیگران میتوانند انجام دهند، برای نمونه غذا خوردن در رستوران یا تماشای فیلم در سینما.
ربکا در توضیح این یافته میگوید: «وقتی مردم تنهایی کاری رو انجام میدن، بیش از چیزی که فکرشو میکنن لذت میبرن. مردم دربارهی مزیتهای با هم بودن اغراق میکنن.»
شایان ذکر است که جنبههای شخصیتی شما همینطور ترجیحات فردی هم میتواند در تعیینِ میزانِ نیاز شما به تنهایی و سودمندی آن برای شما نقش داشته باشد. برونگراها از تجربیات اجتماعی احساس سرزندگی و انرژی میکنند بنابراین تنهایی برای آنها چالشبرانگیزتر است. برعکس درونگراها از تنها بودن انرژی میگیرند.
با این تنهایی صرفاً حالت جدا بودن از دیگران است؛ هرکس که تنهایی را تجربه میکند، لزوماً احساس تنهایی نمیکند. احساس تنهایی حتی در صورت احاطه شدن توسط افراد دیگر نیز میتوان احساس کرد. تنهایی پاسخی پیچیده و عمدتاً ناخوشایند به انزوا یا کمبود همصحبتی است. این پاسخ معمولاً شامل احساس اضطراب از کمبود ارتباط و اشتراک با دیگران است که از گذشته شروع شده و تا به آینده ادامه خواهد داشت. البته این احساس ممکن است زمانی که فرد در اطراف خود افرادی را دارد نیز وجود داشته باشد. تنهایی میتواند حاصل عوامل مختلفی چون عوامل اجتماعی، ذهنی و احساسی باشد.
حال، تصور نکنید بخاطر برونگرا بودن از خلوت کردن با خودتان لذت نخواهید برد. به عقیدهی تای نوویِن روانشناس اجتماعی، درونگراها و برونگراها در واقع در میزان لذتی که از تنهایی حس میکنند فرقی ندارند. برخلاف باور عموم، درونگراها بیش از برونگراها از تنهایی لذت نمیبرند.
حتی پیش از همهگیری، کارشناسان از همهگیریِ تنهایی که تندرستی افراد را در تمام سنین تهدید میکند هشدار دادند. بر اساس تحقیقات، امروزه افراد نسبت به گذشته تنهایی بیشتری را تجربه میکنند. براساس گزارشی که سال ۲۰۱۸ منتشر شد، نیمی از آمریکاییها گاهبهگاه احساس تنهایی میکنند، در حالی که ۲۵ درصد افراد تقریباً همیشه با این احساس زندگی میکنند.
مدارک فراوانی وجود دارد که نشان میدهد تنهایی میتواند عواقب مخربی برای سلامتی داشته باشد، ازجمله فشار خون بالا، تسریع افول شاختی، اضطراب اجتماعی، افزایش خطر ابتلا به آلزایمر، افسردگی، چاقی و مرگ زودهنگام.
یادآوری این نکته مهم است که احساس تنهایی با تنها بودن یکی نیست. احساس تنهایی یک وضعیت روانشناختی است که به واسطهی آن فرد احساس میکند هیچ کسی را ندارد و ارتباطات اجتماعیاش از آن چیزی که انتظار دارد کمتر است. اما شخصی ممکن است تنها باشد، اما احساس تنهایی نکند، برعکس از تنها بودنش احساس لذت، آزادی، الهام و تجدید حیات کند.
تشخیص نشانههایی که گواهِ نیاز شما به فاصله گرفتن از افراد و خلوت کردن با خودتان است، همیشه آسان نیست. برخی از این نشانهها عبارتند از:
احساس زودرنجی
زودخشمی بر سر مسائل کوچک
از دست دادن علاقه به انجام فعالیتهای مشترک با افراد دیگر
غرقهگی در احساسات شدید (در اینجا احساسات منفی)
مشکل در تمرکز کردن
مضطرب شدن از وقتگذرانی با دیگران
در صورت داشتن این علائم، حتی اندک زمانهای تنهایی در تسکین این علائم تاثیر قابلتوجهی دارد.
قبل از پرداختن به راههای گذراندن تنهایی ذکر این نکته ضروریست که تنهایی زمانی سودمند است که به انتخاب خودتان باشد.
انتخاب زمان: فکر کنید چه ساعاتی از روز دوست دارید تنها باشید. آن زمان را در برنامهریزیهایتان بگنجانید و کاری کنید دیگران هم از آن مطلع باشند و مزاحم شما نشوند.
کنارهگیری از رسانههای اجتماعی: عوامل حواسپرتی را حذف کنید و فقط روی افکار و علایق خودتان تمرکز کنید.
برنامهریزی: برای آن ساعات تنهایی برنامهریزی کنید، مثلاً کتابخوانی، کشف یک سرگرمی جدید یا فقط تمدد اعصاب و استراحت.
پیادهروی: اگر از تعاملات اجتماعیِ بیش از حد احساس خفگی میکنید زمان کوتاهی را به پیادهروی اختصاص بدهید تا از تاثیر احیاگر آن بهرهمند شوید.
میزانِ نیاز هر فرد به تنهایی و معاشرت با افراد دیگر متفاوت است، پس سعی کنید بین این دو تعادل برقرار کنید. برخی افراد گاه و بیگاه با چند دقیقه تنهایی سرحال میشوند و برخی دیگر برای تجدید قوا به تنهایی بیشتری نیاز دارند.
پیدا کردن وقت برای تنها بودن برای همه آسان نیست. اطرافیان شما ممکن است نیازهای اجتماعی متفاوتی داشته باشند و نیاز شما به تنهایی را درک نکنند. تعهدات خانوادگی و مسئولیتهای فرزندپروری هم به ندرت وقتی برای تنها شدن باقی میگذارد.
صراحت داشتن: با صراحت به اطرافیانتان بگویید نیاز به تنهایی دارید (هماتاقی، اعضاء خانواده یا شریک احساسی)
شفافسازی: به اطرافیان بگویید معنای این تنهایی چیست. مثلاً توضیح دهید در این زمان مشخص نیاز دارید بدون مزاحمت و حواسپرتی کتاب بخوانید، فیلم تماشا کنید یا به یک پادکست گوش دهید.
جبران کردن: اگر دیگران به زمانِ تنهایی شما احترام میگذارند، شما هم همین ملاحظه را در مورد نیاز آنان به تنهایی داشته باشید و در آن فرصت مسئولیتی را از جانب آنها بر عهده بگیرید.
انعطافپذیری: این ویژگی به ویژه زمانی اهمیت دارد که شما با دیگران زندگی میکنید و برای یافتن زمان تنهایی باید انعطافپذیر باشید و منتظر فرصت بمانید.
اگر فکر کردن به تنهایی باعث ایجاد احساس تنهایی در شما میشود بهتر است زمان تنهایی را به عنوان زمان خودسازی در نظر بگیرید. حتی اگر تنهایی همیشه خلق و خوی شما را بهتر نکند میتواند به کنترل احساسات شما کمک کند. از راهکارهای ایجاد ذهنیت درست دربارهی زمان تنهایی، مطالعه و تحقیق پیرامون شیوع تنهایی یا مزایای آن برای سلامت روان است. بالا بردن سطح آگاهی نسبت به اهمیت زمانِ تنهایی میتواند نقش مهمی در متعادل کردن اثرات منفی تنهایی داشته باشد.
گرچه ممکن است گاهیاوقات تنهایی با احساس تنهایی اشتباه گرفته شود، امروزه روشن است که وقت صرف کردن در تنهایی برای سلامت روانی ما بسیار مهم است. اگر فکر کردن به تنهایی در شما احساس بیحوصلگی یا ناراحتی ایجاد میکند، سعی کنید در آغاز اوقات کوتاهی را به تنهایی خودتان اختصاص دهید و روی کار خاصی تمرکز کنید تا گرفتار نشخوار فکری دربارهی تنهایی و متعاقباً احساس تنهایی نشوید. به مرور زمان که توانستید از تنها شدن با خودتان لذت ببرید، متوجه اثرات مثبت آن خواهید شد، به ویژه زمانی که با دیگران معاشرت میکنید و احساس میکنید از انرژی بالاتری برخوردار شدهاید.
منبع: فرادید