آمار سرقت از بانک در ایران سالهاست به شدت کاهش یافته اما در گذشته شاهد دزدیهای مسلحانه و خونینی بودیم که آنها را مرور کردهایم.
پلیس تهران در حال تحقیق درباره ماجرای سرقت از صندوقهای امانت بانک ملی شعبه دانشگاه است. چنین سرقتی در نوع خود در ایران بیسابقه بوده اما پیش از این، در سالهای گذشته، شاهد شیوههای دیگر دزدی از بانک بودیم که برخی از آنها با قتل و جنایت همراه بود. سرقت مسلحانه از بانکها خبری بود که در سالهای قبل هر از گاهی میشنیدیم و از همان زمان اجباری شدن حضور مامور مسلح در شعب، نصب دوربینهای مداربسته و آژیر خطر و شیوههای امنیتی دیگر این جرم را تا نزدیک به صفر کاهش داد. در ادامه برخی از سرقتهای بزرگ از بانکها را مرور کردهایم.
یکی از مخوفترین سرقتها در همدان رخ داد. سارقان صبح روز ۲۲ بهمن سال ۶۸ وارد بانک کشاورزی همدان شدند؛ اما رئیس بانک به نام عبدالرحمان نفیسی آنها را شناخت و سارقان نیز او را به همراه همسرش، فاطمه طاهریان و دو فرزندش به نامهای پیمان ۱۲ساله و ایمان چهارساله و نگهبان بانک، حسین شکری، به قتل رساندند. سارقان در این دزدی ۲ میلیون تومان سرقت کردند. یکی از آنها کارمند اخراجی بانک بود که همراه دو همدستش دستگیر شد و در نهایت جنایتکاران اعدام شدند.
ابوالفضل شادمانی که در آن زمان سرگروه حسابرسی بانک کشاورزی در استانهای ایلام، کرمانشاه، کردستان و همدان بود، ۳۱ سال بعد از گذشت این جنایت، به ایسنا گفته بود: «به محض اینکه تلفنی به بنده اطلاع دادند قتل در بانک اتفاق افتاده، به همدان آمدم و بدون اینکه از چیزی اطلاعی داشته باشم نیروهای آگاهی خواستند که تحویلدار بانک را معرفی کنم که بنده معرفی کردم و به اتفاق با ماشین آگاهی به سمت بانک کشاورزی آرامگاه بوعلی حرکت کردیم. با ماشین نیروی انتظامی به بانک کشاورزی آرامگاه رسیدم، جمعیت زیادی در جلوی بانک ایستاده بودند که نیروهای انتظامی راه را باز کردند و ما توانستیم وارد بانک شویم.
مستقیم به صندوق نسوز همدان (نگهداری پول) رفتیم و در آنجا نخستین صحنهای که با آن مواجه شدم، جسد رئیس بانک (شهید نفیسی) به همراه پسر کوچکش غرق در خون بود که در این هنگام حال من به هم خورد. در این حال بد روبهرویی با جسد بدون سر رئیس بانک، پلیس اسامی کارکنان بانک را از من خواست که گفتم در این وضعیت نمیتوانم اسامی را به شما بدهم، فقط در تعقیب «حسین.گ» باشید. بلافاصله به اتاق دیگر بانک رفتم که با جسد مستخدم بانک که جانباز بود مواجه شدم و بعد از آن جسد همسر و پسر دیگر شهید نفیسی را دیدم.»
سارقی مسلح در روز ۲۱ اسفند سال ۱۳۸۲ به بانک صادرات شعبه «ملی راه» اهواز رفت تا دست به سرقت مسلحانه بزند. این مرد ۳۱ساله که علی نام داشت بعد از ورود به بانک به سوی کارمندان و مشتریان تیراندازی کرد و پس از قتل پنج نفر با سرقت ۱۸ میلیون تومان تراول چک فراری شد.
متهم ۲۱ روز بعد دستگیر شد و اعتراف کرد به خاطر بدهی و اعتیاد این سرقت مرگبار را انجام داده است. او محاکمه و به مرگ محکوم شد و حکمش یک سال بعد به اجرا درآمد.
سارق مسلحی به نام اردشیر در آخرین روزهای مرداد سال ۸۳ با ورود به بانک کشاورزی در خیابان میرداماد تهران، پس از تهدید کارکنان بانک، بیش از پنج میلیون تومان از موجودی بانک را سرقت کرد. او پس از ۳۰ دقیقه درگیری مسلحانه با ماموران انتظامی، سرانجام هدف اصابت گلوله قرار گرفت و دستگیر شد.
متهم در بازجوییها اعتراف کرد در سال ۸۱ و ۸۲ با همدستی یکی از دوستانش از دو بانک کشاورزی در خیابان دولت و ستارخان سرقت مسلحانه کرده و از شعبه دولت مبلغ ۱۸ میلیون تومان و از شعبه ستارخان سه و نیم میلیون تومان پول به سرقت بردهاند.
همدست متهم نیز بعد از دستگیری در اعترافاتش گفت: «از چندی پیش به اتفاق اردشیر تصمیم به سرقت مسلحانه از بانکها گرفتیم. ابتدا برخی از شعبهها را که تجهیزات مناسبی نداشتند و موقعیت فیزیکیشان خوب بود، شناسایی و سپس با تهدید سلاح سرقت میکردیم.»
مسعود ۲۷ساله و حسن ۲۴ساله دو سارق دیگری بودند که روز ۲۶ آذر سال ۸۴ در جریان سرقت از بانک تجارت در تهران یک سرباز وظیفه را هدف گلوله قرار دادند و به قتل رساندند. در کیفرخواست صادره علیه این متهمان آمده بود: «متهمان جهت ارتکاب سرقت مسلحانه وارد بانک تجارت شدند و سرباز نگهبان بانک درصدد مقابله با آنان برمیآید که در این میان با شلیک گلوله از سوی هر دو متهم به قتل میرسد.
با شروع تحقیقات از محوطه بانک دو عدد گلوله کشف شد و در جریان کالبد شکافی از مقتول چهار گلوله استخراج شده که مشخص میشود سارقان مجموعاً ۶ تیر شلیک کردهاند و از ۶ گلوله چهار گلوله به مقتول اصابت کرده است.
پزشکی قانونی علت تامه مرگ را اصابت گلوله به تنه و اندامهای تحتانی اعلام کرده و در این راستا اداره تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران اعلام کرده است که چهار گلوله به مقتول اصابت و ۲ گلوله از یک سلاح و ۲ گلوله دیگر از سلاح دیگر متهم شلیک شده است که این نشاندهنده آن است که هر دو متهم دارای سلاح بودهاند و مقتول در اثر اصابت تیرهای شلیکشده از سوی هر دو متهم به قتل رسیده و موضوع مشارکت در قتل مطرح است.»
مسعود متهم ردیف اول این پرونده در جریان بازجوییها اعتراف کرده بود: «وارد بانک شدم. سرباز وظیفه نشسته بود. به او گفتم تکان نخور و او بلند شد و گلولهای به پایش شلیک کردم و مجدداً گلولهای به سمت شکم او شلیک کردم، سپس حسن وارد بانک شد و او هم دو گلوله قبل و بعد از سرقت شلیک کرد.»
صبح روز ۲۶ مرداد سال ۹۰ اعضای یک باند سرقت مسلحانه مقابل بانک سپه شعبه خیابان سعدی کرمانشاه به خودرو حمل پول یورش بردند. چهار مهاجم شروع به تیراندازی کردند و بعد از سرقت ۲۱۷ میلیون تومان وجه نقد فراری شدند.
یکی از محافظان خودرو حمل پول همانجا کشته شد و سه مامور دیگر نیز در بیمارستان جان باختند.
سردسته باند سرقت مسلحانه فردی به نام صلاحالدین بود که ۱۲ سابقه سرقت مسلحانه داشت و بار آخر به اعدام محکوم شده، اما از زندان فرار کرده بود. در نهایت صلاحالدین و دو همدستش تحت تعقیب ماموران قرار گرفتند.
در روز عملیات دستگیری صلاحالدین وقتی متوجه شد در محاصره پلیس است به کمک چهار همدستش به سوی ماموران نارنجک پرتاب کرد و درگیری مسلحانه شدت گرفت. صلاحالدین در این درگیری کشته شد و یک مامور پلیس نیز به شهادت رسید. سایر اعضای باند نیز دستگیر شدند.