۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۴۵۳۲۹
تاریخ انتشار: ۱۸:۲۸ - ۳۰-۰۳-۱۴۰۱
کد ۸۴۵۳۲۹
انتشار: ۱۸:۲۸ - ۳۰-۰۳-۱۴۰۱
یک چهره - یک روایت

مرضیه برومند؛ فرهنگ‌‌ ساز است نه فرهنگ ‌سوز/ سلیقۀ یک عده نمی‌تواند قانون باشد

مرضیه برومند؛ فرهنگ‌‌ ساز است نه فرهنگ ‌سوز/ سلیقۀ یک عده نمی‌تواند قانون باشد
تکذیب توقف پخش سریال عروسکی «کلیله و دمنه» ‌خبر خوب امروز است. همان‌گونه که انتشار خبر توقف پخش آن خبر بدِ چند ساعت قبل‌تر بود اما چرا گروهی درصدد تحمیل سلیقۀ خود هستند؟

 عصر ایران؛ مهرداد خدیر- تکذیب توقف پخش سریال عروسکی «کلیله و دمنه» به کارگردانی مرضیه برومند خبر خوب امروز است. همان‌گونه انتشار خبر بد، توقف پخش آن خبر چند ساعت قبل‌تر بود. هر چند اخبار بعدی حاکی از پی‌گیری به شکل‌های دیگر می‌کند که نشان می‌دهد عده‌ای دوست دارند برای سلیقۀ هنری مردم هم تعیین تکلیف کنند. یعنی دوست دارند دیگران آنچه را دوست داشته باشند که آنان دوست دارند. 


  چون مجموعۀ «مهمونی» ایرج طهماسب را در شبکۀ نمایش خانگی دنبال می‌کنم به اضافۀ سریال «جیران» و بنا ندارم بیش از این برای این شبکه وقت بگذارم، به همین خاطر «کلیله و دمنه» را ندیده‌ام. با این حال خبر توقف سریال، ناراحت کننده و تکذیب آن خوب است. نقد و اعتراض هم حق همه است. اما تقاضای توقف چرا؟ در حالی که قاچاقچی مواد مخدر را هم قرار شده اعدام نکنند چرا یک عده دنبال اعدام عروسک‌اند؟   اما چرا باید از تولید خلاقۀ هنری ایرانی جانب‌داری کرد ولو به آن نقد داشته باشیم؟ 


  اول این‌که اگر قرار باشد مرضیۀ برومند و ایرج طهماسب کار کودک انجام ندهند و با عروسک سر و کار نداشته باشند چه کسی داشته باشد؟ به قول ابن سینا: در دهر یک مسلمان و آن هم کافر؟


  لازم نیست سریال را ببینم تا دفاع کنم. چون این نوشته دربارۀ محتوا نیست. شاید اگر ببینم نقد کنم. در دفاع از یک اثر و حق انتشار است. همان قدر که کسی حق ندارد امکان نقاشی را از یک نقاش و خطاطی را از یک خطاط سلب کند حق ایجاد محدودیت برای مرضیه برومند را هم ندارد. چه خوش‌مان بیاید، چه نیاید. چون او مرضیه برومند است و نیاز به اثبات ندارد. نقد اما آری. این نوشته علیه متوقف کردن است نه انتقاد نکردن.


  دوم: انتقاد کرده‌اند که اثر، مناسب کودکان نیست. مهمونیِ طهماسب و حتی برخی قسمت‌های کلاه قرمزی هم مناسب کودکان نبود. طهماسب هم بیشتر با "کودک درون" ما کار دارد تا کودکان ما. خانم برومند نیز چنین مدعایی ندارد.


  سوم: صدا وسیما که اسیر سلیقۀ خاص است و در بخش سرگرمی ناموفق و  غالباً ملال‌آور است و تکلیف سریال‌های ترکی هم با عشق‌های مکرر مثلثی روشن است. بچه‌ها به لطف فیلترشکن‌ها فیلم از اینترنت دانلود کنند یا با اطمینان در شبکۀ نمایش خانگی به گشت و گذار و تماشا بپردازند؟


  معلوم است که گزینۀ آخر بهتر است. از این رو از هر کاری که در شبکۀ نمایش خانگی ارایه می‌شود و حداقل و نه حداکثر استانداردهای لازم را دارد باید دفاع کرد.


  چهارم: طبعاً همۀ سریال‌ها را نمی‌توان دوست داشت یا همۀ شخصیت‌ها را. خوب، نداشته باشیم نمی‌بینیم. انتقاد هم می کنیم ولی این به معنی آن نیست که متوقف شود.


  پنجم: حتی اگر صدا و سیما برای اصلاح خود بکوشد باز هم چنانچه پیش‌تر در مقاله‌ای به قلم یک کارشناس ارشد ارتباطات آوردیم رسانۀ تلویزیون آینده ندارد. مراد از تلویزیون در اینجا فراتر از رسانۀ دیداری رسمی است. دیر و دور نیست که تلویزیون از هال‌ها و اتاق های نشیمن هم رخت بربندد چرا که صفحۀ نمایش‌گر تلفن همراه و رایانه و لپ تاپ به تلویزیون اختصاصی هر فرد بدل شده است. مرضیه برومند و ایرج طهماسب و تینا پاکروان اگر هم تلویزیون می‌خواست نباید این پلتفرم را ترک می‌کردند.


  ششم: محصول ایرانی با فرهنگ ایرانی عجین است. از کار ایرانی فرهنگ غرب نمی‌تراود. غرب‌ستیزان نگران نباشند. بگذارید امثال خانم برومند و آقای طهماسب کار خودشان را انجام دهند و خودتان اگر هنری دارید انجام دهید. این همه بودجه و کانال رادیویی و تلویزیونی و اینترنتی دارید، خلاقیت خود را بروز دهید!


  همین که آدمی دارد کار می کند ارزش مند است. دوستی که دبیر ممتاز تاریخ است تصویر پاسخ دانش آموزی به یک پرسش را فرستاده که بعید است ساختگی باشد.


  سؤال برگه این است: نظر شما دربارۀ افرادی که می خواهند با کار نکردن یا کار کم به ثروت یا موفقیت های بزرگ دست یابند چیست؟


  پاسخ داده است: « به نظر من کار بسیار درستی می کنند. چون کار کردن خیلی سخت است و به نظر من هم می توان بدون کار کردن به ثروت رسید حالا به هر روشی که شده.»


  در جامعه‌ای که باور غالب این است و تازه از نظر طراح سؤال هم کار‌بما‌هو کار ارزش ندارد (و برای ثروت یا موفقیت باید باشد) همین که آدم هایی که مثل آنها در 85 میلیون به تعداد انگشتان دو دست نمی‌رسد کار می‌کنند ارزش دارد.


  هفتم: فرهنگ و هنر همان ایدیولوژی و تبلیغات نیست. این انتظار که مرضیه برومند و ایرج طهماسب در خدمت دستگاه تبلیغاتی ایدیولوژیک درآیند خطاست. اگر این کار شدنی بود مرحوم راستگو طی 40 سال انجام داده بود در حالی که دیدیم در سال 58 و در اولین برنامۀ تلویزیونی «بازی با کلمات» انجام می داد و مثلا با دو دست می‌نوشت و از این جور کارها و سی چهل سال بعد نیز همان بود. چرا که کار خلاقانۀ هنری محدودیت‌های تحمیلی را نمی‌پذیرد و در قالب جا نمی‌شود.


  هشتم: مدت‌ها بود تکیه‌کلام یک برنامۀ نمایشی بر زبان مردم نمی نشست. با مهمونی طهماسب دوباره شاهد رواج تکیه کلام شخصیت های «بچه، پشه، شاباش و قیمه» هستیم. از این بهتر چه؟ دنبال چه هستید؟ مرضیه برومند که تازه نسبت به طهماسب حق تقدم دارد.


  نهم: ساترا به شبکۀ نمایش خانگی به چشم هوو نگاه نکند و تصور نکند اگر مردم مجموعه‌های این شبکه را نبینند پای تلویزیون ایران می‌نشینند. نه! گزینۀ بدیل، شبکه‌های ماهواره‌ای است.

مرضیه برومند؛ فرهنگ‌‌ ساز است نه فرهنگ ‌سوز


دهم و دست آخر این که: مردم ایران رشیدتر و بالغ تر از آن‌اند که عده ای محدود بخواهند سلیقه‌های خود را بر آنها تحمیل کنند. اگر می‌خواستند زیر بار هر تحمیلی بروند، اکثریت مردم اکنون باید به گونه‌ای دیگر زندگی می‌کردند.


  بد نیست اگر گاهی کمی در خیابان‌ها بچرخید. گاهی با مردم صحبت کنید. در نشستی وزیری می گفت به این نتیجه رسیده که به فرزند 12 سالۀ خود باید و نباید نکند. این را وزیر دولتی می‌گفت که رییس آن هر روز را با چند تا تا باید و نباید به شب می‌رساند و نشان می دهد دریافته فشارهای قبلی نتیجۀ عکس داشته است.


   یک نویسندۀ برجسته که اکنون در دهۀ نهم عمر خود است می‌گفت نمی توانم تحمل کنم فردی در سن و سال نوۀ من زیر برخی از مطالب داستان من خط بکشد و مثلا بگوید جملۀ "دختر زیر باران بود" اروتیک است. احساس توهین می‌کنم و اثرم را نمی‌برم و ناشر هم روحیات مرا می‌داند و منتقل نمی‌کند.


   حالا ساترا خبر از بازبینی سریال کلیله و دمنه داده است. دنبال چی می گردید؟ به معیارهای دهۀ 60 برگردید که سه موضوع ممنوع بود: اول تنانگی و تن‌کامی، دوم اباحه‌گری آشکار و سوم خشونت عریان. سریال عروسکی که از این عیانی و عریانی ندارد.


   اگر دوست نداریم، نبینیم.انتقاد داریم بگویید و بنویسیم. بر کارگردان بتازیم. اما توقف و توقیف نه!


  خوب است جماعت محدود کننده یک آن با خود بیندیشند "فردا که از این دیر کهن درگذرم دربارۀ من چه خواهند گفت؟ کی با افتخار از یک سانسورچی خلاقیت کُش یاد می کند؟"


   البته خوش بختانه خبر تکذیب شده و این یعنی ساترا به معیارهای کلی وفادار است و قرار نیست همه را به اندازۀ خود آوریم.

ارسال به دوستان