عصرایران؛ رضا غبیشاوی - ایران و امریکا قرار است در دوحه قطر، مذاکرات جدید و البته غیرمستقیم داشته باشند.
این مذاکرات، در ادامه مذاکرات هسته ای احیای برجام در وین انجام می شود. به گفته جوزپ بورل مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مذاکرات از وین به دوحه منتقل می شود زیرا این مذاکرات "در قالب برجام و گروه 1+4 نیست" و "به لطف این گفتگوها، در روزهای آینده دوباره تماس های نزدیک بین ایالات متحده و ایرانی ها آغاز خواهد شد".
در این باره می توان به چند نکته اشاره کرد:
نکته 1- تکرار تاریخ
به نظر می رسد در مذاکرات هسته ای، تاریخ در حال تکرار باشد.
قبلا برای به سرانجام رسیدن مذاکرات هسته ای، ایران و امریکا در عمان مستقیم مذاکره وتوافق کردند و در نتیجه، برجام متولد شد. هم اکنون نیز برای احیای برجام، ایران و امریکا باید در قطر مذاکره کنند.
در دهه 80 وقتی مذاکرات هسته ای در دولت احمدی نژاد و به مدیریت سعید جلیلی و معاونت علی باقری کنی (مسوول فعلی مذاکرات) بعد از چند سال بدون نتیجه و با بن بست مواجه شد مذاکرات موازی میان ایران وامریکا به صورت غیرعلنی در عمان آغاز شد. وقتی مذاکرات ایران و امریکا در عمان نتیجه داد مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 هم به توافق رسید یعنی برجام متولد شد.
به نظر می رسد حالا هم شاهد تکرار همین روند هستیم. مذاکرات احیای برجام با بن بست روبه رو شده و اختلاف ایران وامریکا مانع از حل مشکل و توافق است. اولین قطعنامه هشدار در آژانس علیه ایران هم صادر شد.
راه چاره دوباره مذاکرات ایران و امریکاست اما این بار به جای عمان، در قطر خواهد بود. این بار برخلاف قبل که مذاکرات غیرعلنی بود؛ مذاکرات اطلاع رسانی شد. برخلاف قبل که مذاکرات هسته ای و مذاکرات ایران - امریکا به صورت موازی برگزار شدند این باره مذاکرات هسته ای متوقف می ماند در انتظار نتیجه مذاکرات ایران - امریکا.
علاوه بر این، مذاکرات هسته ای در دوره سعید جلیلی، وقتی طرف ایرانی در نتیجه گیری ناکام ماند به بازی تغییر شهرهای میزبان مذاکرات پرداخت. مذاکرات میان آلماتی قزاقستان و بغداد و استانبول و ژنو و ... در جابجایی بود و طرف ایرانی همین تغییر شهر مذاکرات را به عنوان دستاورد خود عرضه می کرد. نکند این بار هم همین رویه تکرار شود.
نکته 2- مذاکرات درباره هسته ای و غیرهسته ای
براساس خبرهای غیررسمی، مذاکرات هسته ای با مانع و اختلاف ایران و امریکا روبه رو شده است و یکی از این اختلافات بزرگ، موضوع باقی ماندن یا خروج نام سپاه پاسداران از لیست سازمان های تروریستی وزارت خارجه امریکاست. یعنی موفقیت مذاکرات هسته ای به موضوع غیرهسته ای و مرتبط با امریکا گره خورده است. در نتیجه برای حل این مشکل، ایران و امریکا علاوه بر موضوع هسته ای، باید درباره موضوع یا موضوعات غیرهسته ای هم مذاکره کنند.
همانگونه که قبلا درباره موضوعات متعدد مذاکره داشتند. از مذاکرات ایران -امریکا در الجزایر درباره مشکل گروگانگیری در سفارت امریکا (در سال 1359 شمسی - 1981 میلادی ) تا مذاکرات دو طرف درباره سرنگونی طالبان در سال 2001 و حمله به عراق و سرنگونی صدام در سال 2003 و البته مذاکرات مستقیم ایران و امریکا در بغداد (خرداد 86). طرفه اینکه در این مذاکرات، حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه فعلی ایران به عنوان نفر دوم هیات ایرانی حضور داشت.
نکته 3 - اصولگرایان و مذاکره
این هم برای ثبت در تاریخ است اصولگرایان که بیشترین حمله را هم به مذاکره و هم به مذاکرات هسته ای و هم به برجام و هم علیه امریکا و مذاکره با امریکا داشتند و روزی روزگاری از شماتت قدم زدن ظریف و جان کری هم نمی گذشتند اما امروز هم مذاکره هسته ای می کنند هم برای احیای برجام تلاش می کنند و هم با امریکا وارد مذاکره می شوند.
البته مذاکره چیز خوبی است. اصولگرایان هم اگر مخالفت می کردند برای کوبیدن رقیب بود که البته کوبیده شد. هم رقیب کوبیده شد و هم زندگی و کسب و کار مردم اما مشکلی نیست مهم شکست رقیب سیاسی و پیروزی خودی هاست که اتفاق افتاد.
نکته 4 - هشدار ظریف واقعیت بود
دولت رئیسی و اصولگرایان نتوانستند مذاکرات هسته ای را به سرانجام برسانند و مذاکرات با بن بست روبه رو شد. حالا برای حل بن بست مجبور به مذاکره با امریکا هستند. پیش بینی ظریف درباره آینده درست بود.
او هشدار داده بود : "شرایطی که امروز هست 6 ماه دیگر تکرار نمی شود. یک اشتباهی که دوستان می کنند و خیال می کنند اگر مانع شوید این دولت عمل کند 6 ماه دیگر شرایط سرجایش است آنها می آینده و افتخار حل و فصل مشکل ر به خودشان اختصاص می دهند. دوستان ما حالی شان نیست. واقعا حالی شان نیست که 6 ماه دیگر دنیا، دنیای دیگری است ... دنیا متحرک است".
او به اصولگرایان تحذیر داده بود فکر نکنند می توانند جلوی موفقیت مذاکرات احیای برجام در دولت روحانی را بگیرند و خود این مذاکرات را به سرانجام برسانند و افتخار رفع تحریم ها و گشایش اقتصادی را به نام خود بزنند چرا که شرایط تغییر خواهد کرد. این پیش بینی ظریف تحقق یافت.
نکته 5- قطر
قطر میزبان جدید مذاکرات ایران و امریکاست. دوحه روابط خوبی با هر دو طرف دارد و میان تهران و واشنگتن میانجیگری می کند. به لحاظ مساحت، قطر بعد از بحرین، کوچکترین کشور منطقه است با این حال این کشور تلاش کرده وزن قدرت نرم خود را افزایش دهد. قدرت نرم در چند حوزه از جمله رسانه، حمل و نقل، ارتباطات، ورزش، ارتباطات خارجی، گفتگوها و فعالیت های بین المللی و البته سیاست خارجی شکل می گیرد. پذیرش میزبانی و میانجیگری دوحه از سوی ایران و امریکا، ثبت امتیاز جدید برای قطر است.
نکته 6- مذاکره با امریکا در دولت اصولگرایان
مذاکرات ایران و امریکا اتفاق خوبی است. چنین مذاکراتی در دولت اصولگرایان خوب تر. چرا؟ چون علاوه بر اینکه پوشالی بودن شعارهای اصولگرایان نمایان می شود (به ویژه برای تعدادی از هواداران نوجوان و جوان که شعار سیاسی را واقعیت می پندارند)؛ دولت اصولگرایان نسبت به دولت اصلاح طلبان و اعتدالگرایان، هم از اختیارات بیشتری برخوردار است و هم در زمینه تعهدات بین المللی می تواند بیش از دیگران تعهدات و مسوولیت های خود را عملی کند و هم با مراکز قدرت خارج از دولت، از هماهنگی و همسویی بیشتری برخوردار است.
علاوه بر این دولت اصولگرایان اگر تعهدی را قبول کند بیش از دیگران می تواند این تعهد را عملی کند. دولت اصولگرایان بیش از دیگر دولت ها، نماینده کل حکومت است. در نتیجه، مذاکره با این دولت، واقعی تر و تاثیرگذارتر است.
نکته 7- مذاکره ایران و امریکا
مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 دوباره نیازمند مذاکرات تهران – واشنگتن شد چه دولت احمدی نژاد باشد چه روحانی یا رئیسی. چه مسوول مذاکرات سعید جلیلی باشد، ظریف باشد یا علی باقری کنی. آیا بهتر نیست حالا که ایران و امریکا قرار است دوباره باهم مذاکره کنند علاوه بر هسته ای، درباره دیگر موضوعات و مشکلات هم گفتگو کنند. مذاکراتی برای کاهش تنش.
ایران و امریکا در منطقه درباره برخی موضوعات دارای اشتراک نظر، در برخی دیگر، اختلاف و در بعضی دیگر، بی ارتباط هستند. مثلا درباره برقراری ثبات و امنیت در افغانستان و عراق و یمن دارای اشتراک نظر هستند. درباره اسرائیل دارای اختلاف نظر هستند و درباره اختلاف ترکیه و یونان در جزیره قبرس، بی ارتباط اند.
با بازگشایی کانال ارتباطی مستقیم میان ایران و امریکا همانگونه که در دوره حضور امریکا در برجام وجود داشت می توان از اختلافات کاست و درباره آنها شفاف سازی کرد تا به برخورد و تنش منجر نشود. و همزمان اشتراکات را تقویت و افزایش داد.
حال که ایران و امریکا دوباره به مذاکره شبه مستقیم رسیده اند بهتر است علاوه بر هسته ای، راهی هم برای حل مشکل ارتباطی دو طرف هم بیابند که این به سود دو طرف است.
سیدعطالله مهاجرانی وقتی معاون پارلمانی رئیس جمهور در دولت هاشمی رفسنجانی بود در سال 69 با انتشار مقاله ای در روزنامه اطلاعات، خواستار مذاکرات مستقیم ایران و امریکا شد. این مقاله جنجالی به پا کرد با مخالفت و حمله و هجمه بسیاری روبه رو شد. از آن سال تاکنون 32 سال می گذرد. آیا نیاز است 32 سال دیگر هم بگذرد تا به نتیجه مشابه برسیم؟
مهاجرانی دهها سال بعد، درباره این مقاله، یادداشتی نوشت که بخش های از ان اینگونه است:
«سالها پیش! در خردادماه سال ۱۳۶۹ مقالهای در روزنامه اطلاعات منتشر کردم، عنوانش «مذاکره مستقیم» بود. محشر کبری شد. هر دو جناح و برخی شخصیتها با صراحت تمام هر چه خواستند گفتند و تا هر جا میتوانستند تاختند ... تبریز رفته بودم. قرار بود در مسجد طوبی - با همان گنبد زیبای خاطرهانگیزش - صحبت کنم. از ماشین که پیاده شدم، با موجی از جوانان حزبالله روبهرو شدم. با شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه به استقبال آمده بودند. با آن چنان شوری شعار میدادند که به نظرم رسید لحظاتی دیگر مرا به عنوان دشمن ولایت فقیه از صحنه زمین و زمان بر میاندازند. وارد شدیم. هنوز هم باور دارم که بایست با این جوانان و یا همان کسانی که برای این جوانان فکر و نظریه میسازند سخن گفت ... کسانی هم هستند که دشمنی با آمریکا، کار و کسب آنان است ... منظورم این است که عدهای هستند که کار و کسبشان تیره کردن رابطه و بر هم زدن فضای تفاهم است. ... با این دو گروه دشوار میشود سخن گفت اما بایست جوانانی را دریافت که رگهای گردنشان در تصویرها درشت شده است و بر پلاکارد جلوی فرودگاه نوشته بودند: آمریکا آمریکا مرگ به نیرگ تو!
باید به همان جوانان و نویسندگان گفت: نیرنگ درست است و نه نیرگ»
افراطیها یا خائن اند یا ابله...
به هیچ دولتی اندازه روحانی اختیارات داده نشد. حتی برای اولین بار پرونده رو از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه بردن تا فقط دولت تثمیم گیر روند مذاکره بشه نه دیگران بیرون دولت. و اتفاقا کمترین و بدترین عملکرد رو در حفظ منافع ملی داشت اگه دست ظریف ساده لوح نیوفتاده بود هیچ کس بند ماشه رو نمیپذیرفت