عصر ایران؛ مهرداد خدیر- اگر شینزو آبه نخستوزیر پیشین ژاپن که به خاطر ابتلا به سرطان روده از قدرت و دولت کنارهگیری کرده بود به همین دلیل درمیگذشت - ولو در قدرت - مرگ او تا این اندازه شوکآور نبود که با ترور و بعد از ترک نخستوزیری.
رکورددار طولانیترین دورۀ نخستوزیری در ژاپن (یک نوبت یک ساله و نوبت دیگر 8 ساله در دهۀ 90 خورشیدی و تقریباً هم زمان با ریاست جمهوری حسن روحانی در ایران) با سلاحی دستساز کشته شد. سلاحی که در واقع سلاح به مفهوم مصطلح هم نیست و میتوان برای آن از عنوان «شبه سلاح» استفاده کرد برای کشتن آقای آبه؛ هم او که در طول دوران نخستوزیری سعی فراوانی به کار بست تا با تغییرات و اصلاحاتی در قانون اساسی یا قوانین عادی، ژاپن را از حیث ارتش و نظامی به وضعیت پیش از جنگ جهانگیر دوم بازگرداند. چرا که برای کشوری که با فناوریهای حیرتآور زندگی نوع بشر را دگرگون کرده قابل قبول نمیدانست در بخش نظامی چنین منفعل و تماشاگر باشد اما ژاپن آن قدر بدسابقه بود که فاتحان جنگ دندانهایش را کشیدند و دستهایش را باز گذاشتند تا فقط بسازد!
ژاپن در جنگ دوم کنار آلمان نازی و ایتالیای موسولینی ایستاد و بر خلاف تصویر مظلومانهای که در پی بمباران هستهای دو شهر هیروشیما و ناکازاکی در اذهان نقش بسته خود در زمان حملۀ آمریکاییها خود در حال آزار و اذیت شهروندان هلند و اندونزی بودند و روزی که بمب بر ژاپن فروریخت اسیران هلهله کردند و اگرچه جهان در شوک این اتفاق و مرگ دهها هزار تن در طرفهالعینی فرورفت اما اگر آمریکا وارد جنگ نمیشد مشخص نبود پایان آن به صرف سقوط برلین به دست نیروهای شوروی قطعی باشد. پس از آن بود که آمریکا هم مانند بریتانیا و شوروی سیمای فاتح جنگ را به خود گرفت و ژاپن را خلع سلاح کردند و اجازۀ تشکیل ارتش به آن ندادند. هر چند به مرور نیروهای محدودی ایجاد کرده است.
به همین خاطر اولین حدس پس از ترور این بود که ضارب با تسلیح ژاپن مخالف بوده یا از حکومتهای همسایه مأموریت داشته تا انتقام بگیرد (در سئول حس کردم کرهایها از ژاپنیها نفرت دارند اگرچه در کلام مقاماتشان نمینشیند).
ضارب اما خارجی نیست و گفته شده سابقۀ سه سال خدمت در نیروی دریایی ارتش ژاپن* را دارد و دربارۀ انگیزۀ ترور نیز ابتدا گفت از عملکرد آبه ناراضی بوده اما بعد به «دلایل مذهبی» نسبت داد.
تهیۀ سلاح گرم به قدری در ژاپن تقریبا محال است که در مقام مقایسه آمریکا و ژاپن را در دو نقطۀ کاملا مقابل هم تصویر میکنند. حالا در همین کشور بیسلاح، نخستوزیر پیشین و از مشهورترین سیاستمداران قرن بیستویکم با سلاح به قتل میرسد اگرچه نوع غبر متعارف آن نشان میدهد همچنان دسترسی به سلاح بسیار دشوار بوده است.
با این توضیحات روشن میشود که چرا خیابان را برای نطق انتخاباتی در حمایت از یک نمایندۀ فعلی انتخاب کرد و چرا محافظان آن قدر ابتدایی عمل کردند و از کیفهای امنیتی هم کاری برنیامد.
ادعای انگیزۀ مذهبی توجه رسانهها را به کتاب «مکتب ترور در ژاپن پیشا جنگ» معطوف کرده که دربارۀ فعالیتهای تروریستی گروهی است که مسؤولیت ترور 3 شخصیت سیاسی و اقتصادی برجسته در دهۀ 1930 میلادی را بر عهده گرفتند. گروهی که رهبری آن با جوانی به نام «اینوئه نی شو» بود؛ استاد سبکهای متنوعی در ذن و اهل مراقبه که دستگیر و به حبس ابد محکوم شد ولی چند سال بیشتر در زندان نماند و آزاد شد. جالب این که پس از آزادی با یکی از نخستوزیران بعدی ژاپن همکاری کرد و به او مشاوره میداد!
با این پیشینه میتوان حدس زد که مراد یا الگوی ضارب، "اینوئه نی شو" بوده اگرچه گفته شده 41 ساله است حال آن که نی شو در سال 1967 و قبل از تولد او درگذشته است اما علاقه به شخصیتهای تاریخی مستلزم دیدار از نزدیک نیست. کما این که در تاریخ ما حسن صباح در طول تاریخ منبع الهام برخی در عملیات تروریستی بوده است.
ترور اگرچه یک چهرۀ سیاسی و حتی گاهی فرهنگی یا هنری را حذف و خون او را جاری میکند اما به ماندگاری او در تاریخ میانجامد و این همان پارادوکسی است که در حذف با ترور نهفته است.
اگر از میان تمام رییسان جمهوری آمریکا دربارۀ جان.اف. کندی بیشتر نوشته شده تنها به خاطر سیمای جذاب یا عملکرد او نیست. دلیل غالب، مرگ کندی بر اثر ترور است. چندان که آبراهام لینکلن هم با ترور حذف شد.
یا از پادشاهان تاریخ ایران چرا همچنان ناصرالدین شاه جذاب است؟ آری، 4 همسر عقدی و 80 زن صیغهای و 37 فرزند و قریب 50 سال سلطنت یا ذوق ادبی و سه سفر به فرنگ و صدراعظمهای متنوع از امیرکبیر تا میرزا آقاخان نوری همه مؤثرند ولی گلولۀ میرزا رضاکرمانی هم تأثیر غیر قابل انکاری دارد چندان که او را هم حذف کرد و هم ماندگار. صدراعظم توسعهگرا که با دسیسۀ مادر شاه به قتل رسید به امیر شهید شهرت نیافت حال آنکه ناصرالدین شاه به خاطر مرگ ناشی از ترور، مشهور شد به شاه شهید.
ترور اما موضوعی مربوط به دنیای معاصر نیست و اگرچه در زبان فارسی واژهای برابر ندارد و تنها از «ارهاب» عربی استفاده میشده اما هم مولا علی ترور شد و هم قبل از او خلیفۀ دوم و نام ضاربان را هم میدانیم: ابن ملجم مرادی و ابولؤلؤ.
دربارۀ ضارب خلیفۀ دوم داستانی نقل میشود که ورود او به شهر ممنوع بوده اما چون صنعتگری ماهر بود خلیفۀ دوم موافقت کرد و از او پرسید: میتوانی آسیا (یا آسیاب) هم بسازی و گفته بود: آری! آن قدر که تا قیام قیامت بگردد! مشخص نیست این روایت درست است یا نه اما از باور ضارب یا قصه پردازان به ماندگار شدن عمل حکایت میکند و همین به ضاربان انگیزه میدهد و وقتی دلایل اعتقادی هم پشت آن باشد مثل میرزا رضا کرمانی یا ابن ملجم مرادی یا ابولؤلؤ ابایی ندارند که هدف آن امیر مؤمنان باشد یا سلطان صاحبقران یا خلیفۀ مسلمانان.
در نگاه ضارب، بدنامی شاید از گمنامی بهتر باشد کما این که ابن ملجم همه ساله لعن و نفرین میشود ولی نام او هم ثبت شده است.
اگر ترور نخستوزیر پیشین ژاپن - که سفارت این کشور در تهران مدام به رسانه ها یادآور میشد نام او آبه شینزو است نه شینزو آبه - کار یک گروه مذهبی باشد نشان میدهد در جهان مدرن نیز میل به پیشامدرن همچنان قوی است یا تنها انقلاب ایران نیست که در نخستین ماههای پیروزی گرفتار گروه فرقان با ادعای اندیشههای مذهبی به سرکردگی یک طلبه اخراجی (اکبر گودرزی) میشود که حالا میبینیم در ژاپن پسامدرن هم یک گروه با اندیشههای مذهبی از نوع دیگر میتواند مشهورترین سیاستمدار ژاپن را از پا بیندازد.
ژاپن به لحاظ جغرافیایی در شرق است اما به لحاظ سیاسی در اردوگاه غرب تعریف میشود و به این اعتبار میتوان گفت آن قدر از تروریسم گفتند که از احتمال ترور در خاک خودشان غافل شدند.
آری، ترور منجر به مرگ، هم حذف میکند هم ماندگار و استیصال رقتانگیز محافظان آقای آبه نشان داد که به تعبیر مصطفی ملکیان متفکر برجستۀ ایرانی، انسان در هر جایگاه باز گوشت و پوست و استخوان است و گلولۀ داغ این بدن را از کار میاندازد.
خبرترین خبر هم خبر مرگ است به همین خاطر در زبان فارسی گاه خبر به معنی مرگ است. چنان که در پاسخ به پرسش «چه خبر» میگوییم «سلامتی» یا وقتی شاعر میگوید "آن را که خبر شد خبری بازنیامد"، "خبر شدن" اولی به معنی مرگ است.
روزی همه خبر میشویم و پیش از آن باید باخبر زندگی کنیم و زندگی آن قدر ارزش دارد که ماندگاری به قیمت ترور و این گونه جان باختن انتخاب نشود ولی نتیجۀ قهری ترور ماندگاری در عین حذف است وگرنه آقای آبه اگر میدانست چنین سرنوشتی در انتظار اوست ترجیح میداد در خانه و به خاطر ابتلا به سرطان روده بمیرد و مرگ او خبر کوتاهی باشد نه این گونه پربازتاب.
این نقل قول وودی آلن فیلمساز مؤلف آمریکایی مشهور است که «به جای جاودان شدن در قلب و ذهن آدم ها، ترجیح می دهم در آپارتمان خودم جاودان شوم» و چرا از او نقل کنیم وقتی حافط با زیبایی تمام گفته است:
شکوهِ تاجِ سلطانی که بیمِ جان در او درج است
کلاهی دلکش است اما به تَرک سر نمیارزد!
------------------------
* نام خاص ارتش ژاپن «نیروی دفاعی» است و برگردان آن به «نیروی دفاع از خود» نادرست است؛ نیروی دریایی دفاع از خود هم طبعا بی معناست و از نمونههای ترجمۀ تحتاللفظی و نادرست. اگرچه این اصطلاح را به خاطر وضعیت خاص ارتش ژاپن به کار میبرند اما در برخی کشورهای دیگر نیز به قصد تأکید بر جنبۀ دفاعی استفاده میشود.
وام پاراگراف آخرش عالی بود
تکان باید داد خویشتن را