عصر ایران ؛ شایان شعبان - جریان نقاشیخط در اواسط دهه چهل شمسی توسط برخی از مهمترین هنرمندان نوسنتگرای ایران بنیان نهاده شد که هرکدام به نوعی مدعیاند در این عرصه پیشگام بودهاند.
هرچند شاید بنا بر تاریخ برخی از آثار، محمود جوادیپور و منصوره حسینی یا حتی صادق تبریزی و سیا ارمجانی، تلاشهایی در استفاده از فرم حروف الفبا و خط فارسی بوده است که بتوانیم آن را نقاشیخط بنامیم؛ اما بیشتر عنوان نقاشیخط را به آثار محمد احصایی، فرامرز پیلارام، حسین زنده رودی، رضا مافی و بعدتر نصرالله افجهای میتوان اطلاق کرد.
نکته قابل توجه اما آن است که در این بین کمتر هنرمند زنی در تکاپوی خلق اثری با استفاده از حروف الفبا و خط فارسی در آثارش بوده است، با این حال اما چند نسل بعدتر، هنرمندانی که عمدتا هم دور از فضای هنری ایران بودهاند و کمتر تحت تاثیر آن جو قرار گرفتهاند با استفاده از همین عناصر فرم و حروف خط فارسی آثاری خلق کردند که دارای هویتی مستقل، نو و جدید بود، 《هنرمندانی مانند شیرین نشاط ، که از بافت و معنای کلمات بر روی تصاویر هویتی تازه را در خط فارسی جستجو کرد، یا هدیه شفیعی و فرزاد کوهن و فرهاد مشیری که تحصیل کرده هنر خارج از ایران بودند و هرکدام در پی فرم و معنای جدیدی در خط و حروف فارسی گشتند که در نوع خود قابل توجه است.
مشیری با استفاده از یک یا چند کلمه بر روی کوزههای خود و بافتی که مختص به آثار اوست سعی داشته مخاطبش را با درگیری های ذهنی اش روبرو کند و این آزادی را به او بدهد که هرچقدر که مایل است در یافتن معنای تازه ای در آثارش کندوکاو کند. فرزاد کوهن نیز شاید اولین تجربه های استفاده از کلاژ در خلق آثارش را در میان این همه از هنرمندانی که در این عرصه فعالیت کرده اند را انجام داده باشد که در نوع خود بی نظیر و یا کم نظیر بوده است و دارای ثباتی بصری می باشد.》 یا به مانند افروز هوشنگ، پرستو فروهر و افسانه پرچکانی در نگاهی مینیمالیستی مسیری تازه در استفاده از حروف و خط فارسی را کشف کرده و از پی گرفته اند.
افروز هوشنگ، معماری خوانده است اما در نگاهی کاملا نقاشانه آثاری را پدید آورده است که در نگاه اول مخاطب متوجه آن نمی شود که اثری که پیش رویش است نقاشیخط است یا یک نقاشی کاملا انتزاعی ساده ، و همین نقطه قوت آثار او ست.
پرستو فروهر هم مخاطب را در دل آثار خویش غرق می کند، آثار او نه صرفا یک تابلو بلکه هویتی نو استفاده ای جالب از حروف الفبا و خط فارسی است؛ آثار او اتاقهایی است سفید رنگ که مخاطب را در انبوهی از کلمات و حروف و جملات که بر زمین و سقف و دیوار در گردش اند، به فکر فرو میبرد و علیرغم آن دارای جنبههای زیبایی شناسی و بصری نیز هستند.
با این حال جا دارد در این مطلب از فرهاد پیلان جواهریان و ویدیوآرت هایش نیز نام ببرم که در نوع خود قابل توجه و اهمیت هستند.
افسانه پرچکانی اما در هفته گذشته برای اول بار نمایشگاهی از آثار خود را روی دیوارهای گالری جاوید برد که در نوع خود دارای اهمیت است.
افسانه پرچکانی که نزدیک به دو دهه در عرصه روزنامهنگاری سیاسی فعالیت داشت، مدتی است به هنر کالیگرافی روی آورده و کوشیده است به بیان دغدغههایش از طریق هنر بپردازد. او تلاش می کند مخاطب را در برابر پرسشهایش بگذارد و ذهن آنها را به یافتن جوابهای چند وجهی ترغیب کند.
آثار او در نمایشگاه انفرادی اش (اثر انگشت) حروف الفبای پارسی را در کانون توجه قرار داده و کوشیده است اهمیت این حروف در انتقال اندیشه فارسیزبانان به زبانی معاصر را به بحث بگذارد. نگاه او شاید در استفاده از ریزنویسی تحت تاثیر برخی از آثار نصرالله افجهای باشد اما هویتی کاملا مستقل را یدک میکشد.
آثار او با وسواسی بسیار خلق شدهاند اما این وسواس و نگاه در زیباییشناسی و ترکیب بندی کلاسیک حروف مجموع آثار نمایشگاه را دارای تکرار تلقی کند اما مسلما خلق چنین آثاری در اولین نمایشگاه یک هنرمند نشان از توانایی او و احاطه به کارش دارد، با این حال در برخی از آثار این نمایشگاه تلاش هایی صورت گرفته است که می تواند در قالب مجموعه ای دیگر بیشتر مورد توجه و نقد و بررسی قرار گیرد آثاری که اگر در ابعاد بزرگ اجرا شوند مسلما چشم گیر خواهند بود و برخلاف این نمایشگاه دارای این حجم از احتیاط و وسواس، مسلما نخواهند بود، آثاری که از در هم تنیدگی حروف از مرکز اثر شروع شده و به تدریج هرآنچه که به حاشیه اثر نزدیک میشویم تراکم حروف کمتر می شود و همین امر اثر را دارای بعد و نور می کند و چشم مخاطب را به همراه حرکات خود در گردش می اندازد اینگونه است که این آثار جسارتی هنرمندانه و خلاقانه پیدا می کنند.
مسلما این مسیر میتواند پرچکانی را در آیندهای نزدیک به یکی از مهمترین هنرمندان فعال در این عرصه مبدل کند، افسانه پرچکانی در نمایشگاه اثر انگشت نگاهی را به مهمترین عنصر ارتباطات بشر دارد یعنی "حروف الفبا و زبان وخط فارسی" که بسیار قابل توجه است.
او در یکی از آثار خویش که نام نمایشگاه را نیز یدک می کشد، مخاطب را با سی و دو حرف فارسی روبرو می کند و خود درباره آن اثر می گوید که چه استفادههایی در طول تاریخ از امر خیر و شر گرفته می توان با همین سی و دو حرف انجام داد، اندیشمندانی مانند منصور حلاج و مولانا و فردوسی و حافظ و سعدی و خیام و ... جملگی از همین سی و دو حرف استفاده کرده و شاهکارهایی راهگشا برای تمام جهانیان به ارمغان آوردهاند و در مقابل سفاکانی در تاریخ چه جنایتها که با آن مرتکب نشدهاند.
شاید این تصور و دیدگاه پرچکانی نسبت به این آثار از هویت بصری و ترکیب بندی و رنگ آنها مهمتر باشد و اینگونه آدمی را به فکر فرو برد، این نگاه است که نمایشگاه اثر انگشت را مهم و قابل توجه میکند.
می توان این دیدگاه را هم با توجه به اینکه پیش از این پرچکانی خبرنگاری در حوزه اخبار سیاسی بوده است جالب دانست که نمایشگاه اثر انگشت تجربهای زیستی از زندگانی او به عنوان یک خبرنگار بوده است.
مطلب فوق شاید حق مطلب را درباره هنرمندانی که در عرصه نقاشیخط و با استفاده از حروف الفبا و خط فارسی فعالیت کرده اند، ادا نکرده باشد اما مسلما گریزی بر چهرههای نوظهوری بود که هرکدام مسیر خود و بیان خود را پیدا کردهاند و همچون بسیاری مقلدگر ناشیانهی بنیانگذاران این عرصه نبودهاند و در آینده ممکن است پا را از آنان نیز فراتر بگذارند و بر خلاف بسیاری اعتلا بخش این هنر باشند.