فارس نوشت: داداشپور جزو اولین افرادی بود که محمدعلی زلفی گل وزیر علوم تحقیقات و فناوری او را برای فعالیت در نظام آموزش عالی کشور فراخواند و به وی حکم ریاست سازمان امور دانشجویان را داد و حال از حکمی که آبان ماه ۱۴۰۰ به وی داده شده، حدود ۹ ماه میگذرد.
رئیس سازمان امور دانشجویان از اقدامات ویژهای گفت که مبنی بر مرجعیت علمی ایران در منطقه است و در سازمان امور دانشجویان در حال اجراست.
مهمترین بخش سخنان داداش پور:
-در بین المللی شدن دانشگاههای کشور نیز موضوع جذب دانشجویان بین المللی اهمیت زیادی دارد. وقتی از مرجعیت علمی صحبت میشود یعنی اینکه ایران باید مرکز ثقل و مکان اصلی مراجعه دانشجویان بین الملل قرار بگیرد. در حال حاضر، حدود ۶ میلیون دانشجو در سطح جهانی دارند از کشوری به کشور دیگر مهاجرت می کنند. البته ممکن است این مهاجرت موقت یا دایمی باشد. برآوردها نشان میدهد که در سال ۲۰۳۰ این آمار به ۹ تا ۱۰ میلیون نفر افزایش خواهد یافت. این امر بیانگر این است که در ۸ سال حجم عظیمی از جمعیت دانشجویی از کشوری به کشوری دیگر به قصد تحصیل و ارتقای جایگاه علمی خود در حرکت هستند که در دنیا تحت عنوان تبادل دانشجویی از آن نام میبرند.
-در حال حاضر حدود ۹۴ هزار دانشجوی بینالمللی در دانشگاههای کشور در حال تحصیل هستند که روند به سمت افزایش این عدد در سال تحصیلی آینده است. ۹۹ درصد از این دانشجویان شهریه پرداز هستند و قاعدتا افزایش این عدد می تواند اقتصاد آموزش عالی را تحت تاثیر خودش قرار دهد. ما الان با این عدد جزء ۲۰ کشور اول دنیا در پذیرش دانشجوی بینالمللی هستیم.
-ما برای رسیدن به این جایگاه باید الزاماتی را رعایت کنیم، یکی از این الزامات فراهم کردن زیر ساخت های لازم برای جذب دانشجوی بینالمللی است. این زیرساختها رفاهی و فیزیکی هستند، فضای مثبتی است که باید ایجاد شود تا دانشجوها احساس راحتی و آرامش کنند تا کیفیت آموزش بهتری داشته باشیم.
-با اطمینان عرض میکنم دانشگاههای ایران از جهت کیفیت آموزش در دنیا جایگاه خوبی دارند اما این کافی نیست و باید تصویر سازی لازم را درباره دانشگاههای کشور انجام دهیم تا دانشگاه های ایران جایگاه بینالمللی خود را پیدا کنند. ما در این زمینهها کمبود داریم، یکی از این کمبودها این است که دانشگاههای ما در منطقه معرفی شده نیستند و همین میتواند مانع ایجاد کند یا تصویرسازیهای منفی که از جمهوری اسلامی ایران میشود هم جزو همین موانع ذهنی است.
-ایران می تواند در بین ۱۰ کشور اول دنیا در جذب دانشجو قرار بگیرد مشروط بر اینکه همه دست به دست هم بدهند تا بتوانیم در یک زمان کوتاه جزو کشورهای برتر در این زمینه قرار بگیریم.
-از قدیم موسسات اعزام دانشجو را داشتیم که این موسسات به صورت یک طرفه به پمپاژ متقاضیان تحصیل در خارج از کشور کمک می کنند اما اخیرا و برای اولین بار آیین نامه و شیوه نامه های موسسه های جذب دانشجو با کمک نهادهای مرتبط طراحی و تدوین شد.
-در حال حاضر، فراخوان صدور مجوز جذب موسسه های جذب اعلام شده است تا بتوانیم تا آخر سال برای حداقل ۱۰۰ موسسه جذب دانشجو مجوز صادر کنیم تا بتوانند به افزایش جذب دانشجویان بین المللی کمک کنند. برآوردهای ما نیز نشان می دهد که در دنیا بخش مهمی از جذب دانشجویان توسط موسسه های جذب دانشجو انجام میگیرد و قاعدتا اگر جایگاه شون نهادینه شود و به صورت قانونمند فعالیت کنند به جذب حداکثری کمک موثری خواهند کرد.
-در حال حاضر از ۱۱۹ کشور جهان در ایران تحصیل می کنند اما وقتی به سهم کشورها از جمعیت دانشجویان بین الملل نگاه می کنیم، می بینیم که سهم دو کشور خیلی بالاست. الان عمده دانشجویان بین الملل ما از کشورهای عراق و افغانستان هستند و دانشجویان برخی کشورهای دیگر مثل سوریه، لبنان، پاکستان، ترکیه و هند نیز در دانشگاه های ایران مشغول به تحصیل هستند اما سهم آنها در ایران کم است.
-در حال حاضر ۱۷۴ موسسه اعزام دانشجو از سازمان امور دانشجویان مجوز دریافت کردند و طبیعتا تحت نظارت سازمان امور دانشجویان هستند و بسته به ارزیابی و بازرسی ها زمینه تداوم فعالیت آنها امضا میشود. موسساتی که تخلف میکنند تذکر دریافت کرده و و بر اساس میزان تخلفات تعلیق یا لغو مجوز می شوند.
-موسساتی هستند که به صورت غیر قانونی فعالیت میکنند، اکثر تخلفها هم در این موسسات است، درباره ساماندهی این موسسات با دستگاه های مختلف مذاکره کرده ایم که اجازه ندهیم این موسسات جولان دهند و تخلف کنند، نباید این موسسات در فضای عمومی کشور و در مقابل موسسات مجوزدار قدرت عمل داشته باشند.
-سازمان امور دانشجویان ادارهای تحت عنوان اداره اعزام دانشجو با هزینه شخصی دارد. تعداد دانشجوهایی که به صورت رسمی به این اداره یا به سفارتخانه های ما مراجعه کردند حدود ۹۵ هزار نفر است.
-۷۵ درصد از دانشجویان ایرانی در خارج از کشور، دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی هستند که بیش از ۵۰ درصد آنها دانشجوی دکتری هستند و حدود ۳۰ در صد از آنها نیز در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل میکنند.
-عموما دانشجویانی که به خارج از کشور میروند دانشجویان رشتههای علوم پزشکی، دندان پزشکی و دارو سازی هستند که البته معنایش این نیست که در حوزه های دیگر دانشجو به خارج نمی رود اما با توجه به جو موجود در جامعه و مطالبات خانواده ها از فرزندان خود سهم این رشته ها بیشتر از حوزه های دیگر است.
مهاجرت دانشجویان در ایران زیاد است و به اصطلاح فرار مغزها صورت می گیرد. اما این یک واقعیت مسلم است که ما در تمام کشورهای دنیا مهاجرت دانشجویان را شاهد هستیم ، در دنیا به نام تبادل دانشجو از این روند نام میبرند.
-نکتهای که وجود دارد و برجسته هم میشود این است که مهاجرت دانشجویان در ایران زیاد است و به اصطلاح فرار مغزها صورت می گیرد. این تا حدی درست است. اما این یک واقعیت مسلم است که ما در تمام کشورهای دنیا مهاجرت دانشجویان را شاهد هستیم که، در دنیا به نام تبادل دانشجو از این روند نام میبرند.
-هر چند عمده این دانشجویان به کشورهای غربی مثل آمریکا، انگلستان، کانادا و استرالیا و نهایتا برخی کشورهای اروپایی مانند آلمان، ایتالیا و مانند آن میروند. اما جالب اینجاست که بر اساس آمارهای جهانی در این زمینه این کشورها بیشترین مهاجرفرست دانشجویی را هم دارند. این را از این جهت عرض می کنم که رفتن دانشجو فی نفسه بد نیست اما مهاجرت دایم و فقدان کشش در کشور مبدا قاعدتا در دراز مدت خسارت ایجاد می کند و باعث خالی شدن نخبگان از آن کشور می شود.
سازمان امور دانشجویان از قدیم مدارک دانش آموختگان خارجی را مورد ارزشیابی قرار می دهد و هم رفتن دانشجویان و برگشتن آنها را بیش از هر کس دیگری متوجه می شود. سالیانه دانشجویانی از کشور خارج می شوند و دانشجویان رفته به کشور بر می گردند و این مسیر نشان میدهد که هر رفتنی یک آمدنی هم دارد.
در کل تبادل دانشجو امری طبیعی در دنیا است. منتها در دنیا، سیاست هایی تدارک دیده اند که در قبال خروج نخبگان، با ارایه تابعیت به دانشجویانی که علاقه مند هستند بهر دلیلی در کشور مقصد باقی بمانند، خروجی ها را جبران کنند. البته این به معنای این نیست که بنده با خروج نیروهای علمی به طور کلی که سبب مهاجرت ژن ها شود و برگشتی اتفاق نیفتد موافق باشم بلکه خواستم یک روند تحلیلی از سیاستهای موجود در دنیا ارایه دهم.
-طبیعی است که برخی ازافراد بهر دلیلی تمایلی به برگشت به کشور از خود نشان نمی دهند، ممکن است دلایل زیادی داشته باشد که بخشی از آنها به زمینه اشتغال آنها در کشور مقصد بر میگردد.
-داده واقعی از دانشجویانی که رفته اند و برنمی گردند نداریم، ببینید الان من گفتم ۹۵ هزار نفر دانشجو خارج از کشور داریم. اما در ادامه عرض کردم بر اساس آمارهای موجود. ممکن است فردی اصلا به سفارتخانههای ما در خارج از کشور مراجعه نکند اما مهاجرت کرده و به عنوان یک شهروند به کشور دیگری رفته باشد و در یک دانشگاه دیگر مشغول به کار یا تحصیل شده باشند.
در دنیا هم داده دقیقی برای این موضوع وجود ندارد اما به طور کلی عرض کردم که هر چقدر ما بتوانیم دانش آموختگان بیشتری از مهاجرت کرده ها را به کشور دعوت کنیم و از ظرفیت آنها استفاده کرده و مهاجرت معکوس صورت دهیم و برگشت مغزها را تشویق کنیم به نفع کشورماست و به بازتولید قدرت علمی و فناوری بیشتر کشور منجر می شود. اما این امر زمانی محقق می شود که فرصت های لازم در این طرف هم فراهم شود تا مهاجرت موقت دانشجویان به مهاجرت دایم تبدیل نشود.
-از حدود یک میلیون و پانصد هزار نفر متقاضی ورود به دانشگاه های کشور، ۶۰۰ هزار نفر متقاضی ورود به رشته های مرتبط با علوم تجربی هستند که حدود ۴۰ درصد از کل متقاضیان را تشکیل می دهد در حالی که دانشگاه های وابسته به وزارت بهداشت فقط به حدود ۸ درصد این دانشجویان پاسخگو هستند. یعنی بخش قابل توجهی از دانشجویان از ورود به دانشگاه به دلیل علاقه به رشته های خاصی مانند پزشکی باز می مانند. این در حالی است که طی سالهای اخیر تعداد داوطلبان گروه آزمایشی علوم پایه کاهش یافته و تنها حدود ۱۴۵ هزار نفر علاقه مند هستند که در گروههای آزمایشی علوم ریاضی و فنی مهندسی حضور پیدا کنند در حالی که دولت در دهه ۱۳۸۰ سرمایه گذاری در دانشگاه های فنی و مهندسی انجام داده است تا این دانشگاه ها بتوانند عامل پیش برنده کشور به سمت تولید محوری باشند و نه به سمت حوزه های خدماتی که الان در حال رخ دادن است.
-در گروه آزمایشی هنر و زبان و ادبیات خارجی نیز این تغییر تقاضا رخ داده است در حالی که در ۱۰ سال گذاشته حدود ۵۰ هزار نفر متقاضی ورود به دانشگاه های کشور بودند این عدد در سال به ۱۶۱ هزار نفر تغییر پیدا کرده است در حالی که دانشگاه ها آمادگی پاسخ به این حجم از تقاضا را ندارند. این دقیقا در گروه زبان نیز رخ داده و بیش از ۱۹۴ هزار نفر متقاضی ورود به رشته های مرتبط با زبان هستند. من با توجه به تحولات عرضم این بود که ما باید این تغییرات در بدنه اجتماعی را جدی بگیریم و پاسخ متناسبی برای این تغییرات داشته باشیم.
-نگران خدماتی شدن و کلینیکی شدن رشتههای دانشگاهی برای کشور هستم که در آن نیازهای خدماتی کشور به نیازهای فناورانه و تولیدی کشور ترجیح پیدا کند، همانگونه که الان در حال رخ دادن است. خوشبختانه برنامه های خوبی توسط وزیر علوم در حال انجام است اما این کار به تنهایی از عهده وزارت علوم بیرون است و نیاز است تا همه دستگاه ها به کمک وزارت علوم بیایند تا جلوی این مخاطره گرفته شود و بین جهت گیری های حاکمیت و تجربه های عینی همسویی بیشتری رخ دهد.