عصرایران؛ رضا غبیشاوی - زمان ورود ویروس کرونا به ایران در سال 98 از جمله موارد بحث برانگیز است. دولت وقت اصرار داشت زمان رسمی ورود 30 بهمن 98 است اما بسیاری معتقد بودند زودتر از این است. حالا بعد از گذشت سه سال سخنگوی سابق وزارت بهداشت گفته است کرونا اواخر دی یا اوایل بهمن 98 وارد ایران شده است.
کیانوش جهانپور به تازگی در مصاحبه با ایسنا توضیح داده: "لازم نیست کسی کشف کند که ویروس اوایل بهمن وارد ایران شده بود زیرا این امر بدیهی است. قطعا ما هم معتقد هستیم بر اساس شناسایی قطعی و اطلاعات و مستندات امروز، به نظر میرسد اواخر دی یا اوایل بهمن، کرونا وارد ایران شده است".
روز اعلام رسمی وجود کرونا در ایران 30 بهمن 98 است یعنی حدود یک تا 1.5 ماه فاصله. می توان این فاصله را میان آمار رسمی و غیررسمی به دلایل مختلف از جمله شرایط بررسی هر کدام دانست.
1- آمار رسمی، خط قرمز نیست
در دوره زمانی قبل از اعلام ورود رسمی کرونا به ایران (30 بهمن 98)، آنچنان نهادهای دولتی، در این باره حساسیت به خرج دادند که موضوع ورود یا عدم ورود کرونا به ایران به مسئله ناموسی، امنیت ملی، خط قرمز و یک تابوی بزرگ تبدیل شد. همین حساسیت و برخورد نادرست مسوولان وقت، باعث شد افکار عمومی و مردم در برابر اعلام رسمی ورود کرونا و دیگر آمارهای کرونا، دچار بی اعتمادی یا تشکیک یا کم باوری یا ناباوری شوند.
این بی اعتمادی یا تشکیک ادامه یافت و به سایر بخش های این ماجرا از جمله واکسن، تعداد فوتی کرونا، قرنطینه، کرونایاب و ... هم تسری یافت. این در حالی است که آمار کرونا چیزی شبیه آمار تورم و بیکاری است. مرکز آمار و بانک مرکزی هر کدام آماری درباره بیکاری و تورم اعلام می کنند. ممکن است سایر بخش های دولتی، غیردولتی و عمومی هم برای تورم و بیکاری اعدادی را اعلام کنند. مردم هم ممکن است هر کدام از این آمار را باور کنند یا نکنند یا حتی خود آمار جدیدی را حدس بزنند یا اعلام کنند.
حساسیت بیش از اندازه دولت در برابر آمارهای خود، نتیجه عکس می دهد. آمارهای اعلامی دولت، نه مقدس هستند و نه خط قرمز. می توان آنها را تایید یا رد کرد. همین حساسیت و مقدس پنداری آمار دولتی درباره آمار فوتی های کرونا هم منجر به نتایج منفی بالاگفته شد.
اعلام رسمی آمار فوتی های کرونا هم همبن سرنوشت را داشت. ابتدا سختگیری بسیار زیاد و حساسیت بالا بر سر این آمار رسمی و بعد از مدتی مشخص شد آمار واقعی بیش از آمار رسمی است زیرا آمار رسمی منوط به چارچوب های مشخص و فنی است.
حتی یکی از روزنامه های چاپ تهران نیز به دلیل انتشار آمار متفاوت از آمار رسمی درباره فوتی های کرونا، با برخورد شدید وتوقیف روبه رو شد این در حالی است که تنها به وظیفه حرفه ای اطلاع رسانی خود عمل کرده بود.
اطلاع رسانی در انحصار دولت نیست و قرار نیست آمار اعلامی دولت، تنها روایت ماجرا باشد بلکه دولت تنها یک بعد از ابعاد ماجرا را مطرح می کند.
2- ورود رسانه های رسمی
یکی از بدترین کارها، استفاده از رسانه های رسمی / دولتی / حکومتی برای اثبات و دفاع از روایت / موضع / آمار مقامات دولتی و رد اطلاعات طرف مقابل است.
چنین اقدامی نه تنها منجر به تایید و تقویت باورپذیری اطلاعات اعلامی طرف دولتی نمی شود بلکه رسانه شریک در این بازی تبلیغاتی را نیز ضایع و نابود می کند. گزارش خبرنگار صداوسیما از شهر قم درباره رد وجود کرونا و قرنطینه و تمسخر این ویروس و محدودیت های مقابله با آن از این نوع نمونه است.
رسانه حرفه ای و مستقل، مسوول تبلیغات و روابط عمومی مسوولان نیست.
در ماجرای اطلاع رسانی کرونا، فعالیت رسانه ها و روزنامه نگاران مستقل و حرفه ای از اهمیت بیشتری برخوردار شد. رسانه هایی که یکی از ماموریت هایشان، پوشش همه آمارها و خبرها و گمانه زنی ها و احتمالات بود. رسانه نباید تنها آمار و اطلاعات و موضع و روایت دولت / رسمی را منتشر کند بلکه باید بتواند همه بخش های "گوی واقعه" را پوشش دهد.
ایجاد محدودیت برای اطلاع رسانی رسانه و خبرنگاران، منع آنها از پوشش سایر ابعاد یک داستان و محدود کردن آنها به انتقال روایت و آمار رسمی، قطعا به ضرر دولت و اطلاع رسانی حرفه ای و مخاطبان و به سود شایعه سازان، منابع غیرمعتبر و غیرحرفه ای و تولیدکنندگان خبر جعلی است.
3 - برخورد
در مقطع قبل از اعلام رسمی ورود کرونا به ایران، تعدادی از افراد یا رسانه ها در مناطق مختلف کشور به دلیل انتشار خبرهایی درباره وجود کرونا، به اتهام "شایعه پردازی" با برخورد مواجه شدند. به نظر می رسد ضمن درخواست خودداری از تکرار این رفتار در آینده، می توان مطالبه کرد از افراد یا رسانه هایی که در این دوره با آنها برخورد شد عذرخواهی و اعاده حیثیت شود.