حسین زمان هنرمند شناخته شده، موسیقی پاپ ضمن انتقاد شدید از نگاههای محدودکننده به مقوله هنر به سایت دیدهبان ایران گفت: هنرمند نمیتواند به بهانه اینکه «سیاست زدگی» چیز بدی است دچار خود سانسوری شود و تن به «عافیت طلبی» و «محافظه کاری» بدهد.
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ حسین زمان یکی از خوانندگان برجسته موسیقی پاپ پس از انقلاب اسلامی است که در دهه هفتاد نظر بسیاری از علاقمندان به موسیقی را به خود جلب کرد. هرچند به یکباره و به دلایل کاملا سیاسی از عرصه هنر و موسیقی کنار رفت و نزدیک به دو دهه بیشتر تمرکز خود را بر امر تدریس معطوف کرد. بررسی زندگی حسین زمان نشان میدهد که او یکی مبارزان سیاسی پیش از انقلاب است و کنشگریهای سیاسی او در دهههای اخیر به هیچ هنوان بدون پشتوانه فکری و عقیدتی صورت نگرفته است.
بازپخش یکی از آثار معروف حسین زمان با نام «مسافر» در فضای مجازی به بهانه آغاز نمایش سریال «بیگناه» در شبکههای اجتماعی بهانهای شد تا ضمن گفتوگویی کوتاه با این هنرمند پیشکسوت در عرصه موسیقی، نظر او را درباره وضعیت فعلی هنر و برخی نگاههای حاکمیتی جویا شویم.
آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی سایت دیدهبان ایران با این چهره شاخص در عرصه موسیقی «پاپ» است:
* آقای زمان! لطفاً بفرمایید چه روندی باعث شد تا اجازه انتشار یکی از معروفترین آثار خود (مسافر) را برای تیزر ساخته شده از سوی صفحه اینستاگرامی «سینما نوین» جهت تبلیغ یک سریال در نمایش خانگی را صادر کنید؟
- کسی از من اجازه نخواسته و استفاده از ترانه مسافر بدون اطلاع من بوده است!
* به نظر شما پس از چندین سال محدودیت برای هنرمندانی چون شما از سوی وزارت ارشاد و رسانههای حاکمیتی از جمله صدا و سیما، کدام بخش بیشتر متضرر شد؟ هنرمندان، ارشاد و صدا و سیما و یا حتی مردم؟
- سالهای اولیه محرومیت افرادی همچون من، به دلیل فعال نبودن رسانهها در فضای مجازی، کار برای ما سخت بود چون رساندن صدایمان به مردم مشکل بود؛ به خصوص برای امثال من که نه ترانههایم از صدا و سیما پخش میشد و نه برای هفده سال اجازه اجرای زنده داشتم.
البته باید تأکید کنم ممنوعیت پخش آثار من از صدا سیما، خواسته خودم بود و با استقبال صدا و سیما نیز روبرو شد. آقای لاریجانی طی یک دستور مکتوب به همه شبکه های رادیویی و تلویزیونی پخش آثار من را ممنوع کرد و این دستور از آن زمان تا کنون پا برجاست.
حاضر نیستم هنرمند فرمایشی باشم
قطعا ممانعت از کنسرت ها و پخش نشدن ترانه ها از صدا و سیما به من لطمه بزرگی زد ولی اصلا پشیمان نیستم زیرا حاضر نبودم یک خواننده سفارشی و فرمایشی باشم و دوست نداشتم با مجموعهای که مردم برایش هیچ اهمیتی ندارد همکاری نمایم تا بتوانم شهرت کسب نمایم .
* فکر میکنید نگاههای سیاسی به هنر و به نوعی تلاش برای حاکمیتی کردن هنر، چه آسیبهایی را در پی خواهد داشت؟ در همین رابطه شاهد بودیم که آقای محمود سالاری معاون هنری وزارت ارشاد به صورت علنی فرمودند که نماینده هنرمندان نیستند و حتی وزراتخانه متبوع ایشان حاضر نیست برای آثار «دِلی» هنرمندان پول و یا حمایتی را هزینه کند!
- این سیاسی به هنر نگاه کردن باید تفهیم شود. من معتقدم از مهمترین وظایف هنرمندان آشنایی با واقعیتهای تلخ و شیرین جامعه و بیان زیبای آن واقعیتها به زبان هنر است. چون واقعیتهای موجود در جامعه درگیر با سیاست هستند بنابراین هنرمند نمیتواند به بهانه اینکه «سیاست زدگی» چیز بدی است دچار خود سانسوری شود و تن به «عافیت طلبی» و «محافظه کاری» بدهد.
وظیفه یک هنرمند روشنگری و آگاهی بخشی است و البته نقد حاکمیت آنجا که مصلحت مردم در آن است، لازم است، ولو در این مسیر ضربه بخورد.
حاکمیت حق ندارد هنرمندان را ساکت کند
اما حاکمیت حق ندارد برای حفظ بقای خود هنرمندان را دعوت به سکوت نماید چرا که با این کار هنر متعهد را زیر پا میگذارد و هنر را آلوده به سرسپردگی مینماید. چنین نگاه سیاسی به هنر از جانب حاکمان قبیح و غیر اصولی است. هنرمندان عزیز هم باید به استقلال و آزادی عمل خود احترام بگذارند و حاضر به سفارشی و فرمایشی کار کردن نشوند.
* وظیفه هنرمند در جامعه امروز چیست؟ به این معنا که چگونه این هنرمند میتواند ضمن زنده نگه داشتن هنر به مفهوم واقعی آن، به کنشگری مسؤولانه خود در قبال جامعه پیرامونی ادامه دهد؟
در پاسخ به سؤال قبلی تا حدودی جواب این سؤال را دادم. هنرمندان جایگاه خود را به اعتبار مردم کسب کرده اند و در قبال مسائل و مشکلات مردم مسئولند. البته در شرایط سخت زندگی، مفرح و شاداب کردن فضای جامعه نیز میتواند اقدامی پسندیده از طرف هنرمندان باشد ولی نباید از واقعیتهای جامعه غافل شد.
هنرمند در قبال جامعه خود مسؤول است
درد های مردم را نیز باید شناخت. فقر، فقدان آزادی های به حق چه فردی و چه اجتماعی، بیعدالتی و... از واقعیت های تلخ جامعه هستند که گریبان مردم را گرفته اند؛ وظیفه هنرمندان ایجاب میکند در چنین شرایطی در کنار مردم بایستند و بخشی از آثار خود را صرف بیان دردهای مردم نمایند.
میدانم چنین رفتاری از سوی یک هنرمند هزینه سنگینی دارد و خود آن را تجربه کردهام اما ما لباسی به تن کرده ایم که تعهد آور است و باید هزینه های آن را نیز پرداخت نماییم.