عصر ایران - نظام تکحزبی (Single-Party System) نظام سیاسییی است که به موجب آن، کشور از طریق یک حزب اداره میشود.
مفهوم نظام سیاسی تکحزبی را نخستین بار لنین مطرح و تشریح کرد. او معتقد بود دولت با همۀ سازمانهای اداری، قضایی، انتظامی و ارتشی در یک کشور سرمایهداری، نگهبان منافع یک اقلیت سرمایهدار است.
لنین پس از این توصیف، این تجویز را هم پیش روی پیروانش گذاشت که استثمارشوندگان برای برانداختن طبقۀ استثمارگر باید فقط در یک حزب گرد آیند؛ زیرا تعدد احزاب، موجب تفرقۀ نیروهای استثمارشونده میشود.
نظام سیاسی تکحزبی، نخستین بار در اتحاد جماهیر شوروی مستقر شد و سپس در ایتالیای موسولینی و آلمان هیتلر. در واقع چنین نظامی از دهۀ 1920 با شکلگیری در شوروی و ایتالیا پا به عرصۀ تاریخ نهاد و هنوز نیز در کشورهایی مثل چین و کرۀ شمالی وجود دارد.
جشن صدسالگی حزب کمونیست چین
نظام تکحزبی فاشیستی برخلاف نظام تکحزبی سوسیالیستی، منکر وجود طبقات و مبارزۀ طبقاتی است و خود را نمایندۀ تمام ملت میداند و به جای ساختن جامعۀ بدون طبقات، میخواهد اتحاد ملی و یا اتحاد میان طبقات متضاد را برقرار کند.
با تمام اختلافاتی که میان نظامهای تکحزبی سوسیالیستی و فاشیستی وجود دارد، این دو نظام در یک چیز مشترکاند که عبارت از فقدان امکان آزادی و فعالیت برای جمعیتها و احزاب سیاسی، غیر از حزب رسمی و دولتی است.
نظام تکحزبی در واقع ریشه در آرای مارکس و انگلس دارد که در "مانیفست کمونیست" این ایده را مطرح کردند که دولت در جوامع سرمایهداری چیزی نیست جز کمیتۀ اجراییِ بورژوازی. یعنی یک طبقۀ حاکم داریم (بورژوازی) و دولت هم چیزی شبیه حزب بورژواها است.
دربارۀ تکثر حزبی در جوامع سرمایهداری قرن نوزدهم و حتی قرن بیستم، مارکسیستها در مجموع معتقد بودند این تکثر مثل وجود دو یا چند فراکسیون در درون یک حزب واحد است؛ بنابراین از حیث نمایندگی منافع طبقات محروم جامعه، اصالت ندارد.
در جوامعی که تحزب در آنها به یک سنت و رویۀ سیاسی بدل نشده و حزبهایی صوری و بیخاصیت با اعضای اندکشمار دارند و در مجموع هیچ حزبی نمایندۀ قدرتمند یک طبقۀ اجتماعی نیست، تکثر یا عدم تکثر بلوکهای قدرت سیاسی، تا حدی نشانۀ عدم پذیرش یا پذیرش منطق نظام تکحزبی از سوی موسسان و گردانندگان آن نظام سیاسی است.
در بین متفکران ایرانی، علی شریعتی با طرح ایدۀ "شیعه یک حزب تمام" نشان داد عمیقا از لنین تاثیر گرفته و تکثر حزبی در میان شیعیان را قبول ندارد.
محمدرضاشاه نیز با تلاش ناکامش برای تکحزبی کردن نظام سیاسی از طریق خلق حزب "رستاخیز"، کوشید نمایندگان همۀ طبقات اجتماعی را در یک حزب گرد هم آورد و با نفی اختلافات طبقاتی و گوناگونی نیروهای اجتماعی در ایران، خودش را مظهر یک ملت متحد جلوه دهد.
در واقع باید گفت شریعتی از مارکسیسم و شاه از فاشیسم تاثیر پذیرفته بودند که چنان ایدههایی را مطرح کردند.