عصرایران؛ مصطفی داننده- بدون اغراق میشود گفت که به جز چند روزنامه مستقل و خصوصا روزنامه هم میهن، رسانههای رسمی ایران در اطلاع رسانی از اعتراضات اخیر کشور، هیچ نقشی ندارند. رسانه در بسیاری از کشورهای دنیا، وظیفه اطلاع رسانی را به عهده دارد اما در ایران به نظر میرسد در مواقع خاص که اتفاقا احتیاج به خبررسانی درست وجود دارد، رسانه نقش خود را از دست میدهد و بیشتر نظارهگر اتفاقات است تا راوی آن.
در 20 روز گذشته در مسابقه خبررسانی در مورد اعتراضات اخیر ایران، رسانههای مجازی و نوشتاری مانند رسانههای دهه شصت عمل کردند.
در آن زمان معمولا مردم به واسطه روزنامههایی مثل کیهان و اطلاعات، دو یا سه روز بعد متوجه بعضی از اخبار مهم در کشور میشدند اما حالا به لطف شبکههای اجتماعی حتی با وجود فیلترینگ گسترده، مردم چندین قدم از رسانههای رسمی جلوتر هستند. اصلا برای کسب اخبار دیگر به سایتها و خبرگزاریها رجوع نمیکنند و یک راست میروند سراغ اصل مطلب.
سوال این است که چرا به رسانهها اجازه داده نمیشود در مواقع خاص وظیفه اصلی خود را انجام دهند؟ و چرا مطبوعات در ایران در عصر بحران، بیاثر و بیخاصیت هستند.
آتشنشانها آموزش میبینند در زمانی که ساختمانها دچار آتشسوزی میشوند، حریق را کنترل کنند. رفتاری که امروز با رسانهها میشود مثل این است که در هنگام آتش سوزی به آتش نشانها اجازه نداد وارد میدان شوند.
اگر خبرنگارها اجازه داشتند با لباس مشخص از هر طیف سیاسی که در ایران رسانه دارد در اجتماعات حضور پیدا کنند، قطعا روایتهایی که امروز از اعتراضات در ایران شنیده میشد، بسیار واقعی و روشن بود.
وقتی دست و پای خبرنگارها بسته میشود و آنها نمیتوانند راوی وضع موجود باشند، باید هم شبکههای لندن نشین، کار را به دست بگیرند و تبدیل به مرجع خبری مردم شوند.
در این میان صداوسیما هم مرجعیت خبری خود را در بین بخش گسترده ای از مردم از دست داده است و آنها دیگر روایتهای خبری تلویزیون را باور نمیکنند.
ناگفته نماند که برای بخشی از مردم همچنان اخبار ساعت 21 شبکه اول سیما همچنان مهمترین منبع خبری است.
همانطور که در سیل و زلزله شاهد حضور پررنگ خبرنگارها برای پوشش درست اخبار و کمک به مدیریت حوادث طبیعی هستیم، باید در اعتراضات هم شاهد این حضور باشیم.
این روزها بسیاری از اهالی رسانه به جای اینکه فکر پوشش اخبار باشند بیشتر به دنبال پیدا کردن راهی برای وصل شدن اینترنت و استفاده از شبکههای اجتماعی هستند تا احتمالا آنها هم از جریان خبر در ایران عقب نمانند.
اگر روند به همین گونه ادامه پیدا کند، رسانهها در ایران بیشتر از بیش اعتبار و مرجعیت خود را در بین مردم از دست میدهند و با توجه به سانسوری که در صداوسیما وجود دارد و فقط صدای جریانی خاص شنیده میشود، باید منتظر مرجعیت خبری شبکههایی مثل ایران اینترنشنال و بی بی سی باشیم.