عصرایران؛ رضا غبیشاوی - هر گاه جواد اوجی وزیر نفت درباره مصرف گاز هشدار می دهد یا خبری از قطع گاز منتشر يا شهری برای کاهش مصرف گاز تعطیل می شود بلافاصله فیلم معروف وزیر نفت در تابستان گذشته بازنشر می شود؛ وقتی در اوج هیجان و احساسات آرزو کرده بود "خداوند به همه طول عمر بدهد تا ببینند امسال برای دنیا و به خصوص اروپایی ها چه زمستان سختی در پیش است".
او در 31 مرداد 1401 با حضور در برنامه "جهان آرا" شبکه افق، خطاب به مجری برنامه (امیرحسین ثابتی) گفته بود: "آقای ثابتی ان شاء الله خدا به همه مون عمر بده ببینیم امسال چه زمستان سختی در پیشه...برای دنیا به خصوص برای کشورهای واردکننده انرژی، به خصوص اروپایی ها ... خودشون به خودشون دارن ظلم می کنند ... دولت ها دارند به مردم شون ظلم می کنند... می توانیم بخشی از کمبود انرژی جهان به ویزه اروپا را تامین کنیم".
حالا که در این شرایط قرار گرفتیم واقعا چرا وزیر نفت آن روز تابستانی چنین سخنی گفت تا حالا هر بار از شرایط سخت گازی ایران صحبت شود، آن سخن وزیر از "زمستان سخت اروپایی" یادآوری و چنین تناقض و تضادی، عیان شود؟
آیا وزیر نفت که خود قبلا رئیس شرکت گاز بود نمی دانست هر ساله در زمستان ایران، چالش، مشکل یا بحران گاز داریم و با اندک افزایش سرما یا مصرف گاز، کشور می تواند وارد بحران شود؟
آیا او وقتی این سخن را می گفت نمی دانست وقتی زمستان ایران و چالش گاز برسد این سخنش یادآوری می شود و حالا او به چالش کشیده می شود و زحمت مجموعه های متعدد برای رساندن گاز به تک تک خانه ها و گرم نگه داشتن آنها به حاشیه رانده می شود؟
آیا این سخن اوجی وزیر نفت نشان نمی دهد او در این جایگاه بالای اداری و با وجود اطلاعات و تجربیات و ... نتوانست آینده زمستان ایران و اروپا و جهان را پیش بینی کند؟ حال آنکه پیش بینی و تحلیل وزیر نمی تواند شخصی باشد بلکه برآیندی از دستگاه کارشناسی مجموعه زیرمجموعه اوست.
آیا در سایر حوزه ها هم چنین تحلیل هایی، تولید می شوند و معیار قرار می گیرند؟ آیا تصمیم گیری ها کلان برپایه چنین تحلیلی هاست؟
آیا نمی دانست حتی اگر اروپا زمستان سختی داشته باشد باز هم چیزی به ارزش های وزیر نفت ایران افزوده نمی شود؟ آیا نمی دانست عملکرد او و وزارتخانه اش نه با زمستان سخت اروپا که با زمستان ایران سنجیده می شود؟
آیا نمی دانست وعده دادن به زمستان سخت اروپا ناخوداگاه باب مقایسه زمستان ایران و اروپا را باز می کند و ضرر کننده بزرگ در این میان شرکت گاز و فعالیت ها و تلاش های شبانه روزی کارکنانش است؟ آیا نمی دانست اگر باب مقایسه ایران و اروپا را بازکند به هزار و یک دلیل موجه و ناموجه، نزد افکار عمومی پیروز نخواهد بود؟
آیا نمی دانست نباید یک کشور بزرگ دارنده گاز را با کشورهای واردکننده گاز مقایسه کند؟
آیا نمی دانست کرکری خوانی و تبلیغات و سخنان هیجانی را باید به دیگرانی واگذار کند و خود مظهری از عقلانیت و بیان سخنان سنجیده و قابل اتکا باشد؟ وزیران انرژی و اقتصاد اهل طمأنینه و تأمل هستند و نمادی از بلوغ و دوراندیشی، نه تبلیغ و احساسات. اقتصاد و انرژی، علم عقل و واقعیت اند نه شور و هیجان.
با موضع گیری شعاری و احساسی شاید بتوان طرفداران این یا آن جناح سیاسی را خوشحال کرد و سرذوق آورد اما قطعا به کار مدیریت انرژی نمی آید.
بعد از تحریر:
فارغ از عملکرد مسوولان، برای کمک به بهرمندی حداکثر مردم از گرمای گازی در سرمای زمستان، کمتر گاز مصرف کنیم.