۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۷۴۴۱۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۵ - ۲۶-۱۰-۱۴۰۱
کد ۸۷۴۴۱۳
انتشار: ۰۹:۵۵ - ۲۶-۱۰-۱۴۰۱
واژه‌خانۀ عصر ایران

«نظام حزب مسلط» چیست؟

«نظام حزب مسلط» چیست؟
نظام‌ حزب مسلط ممکن است از لحاظ روان‌شناختی خودجاودانه‌ساز باشد. یعنی مردم را از تغییر بترساند و در قدرت بودن یک حزب خاص را "طبیعی" جلوه دهد.

عصر ایران - نظام حزب مسلط (Dominant-party system) را نباید با نظام تک‌حزبی اشتباه گرفت؛ هر چند که ممکن است گاهی خصوصیات همانندی نشان دهند.

نظام حزب مسلط در این معنا رقابتی است که چندین حزب در انتخابات منظم و عمومی برای بدست آوردن قدرت رقابت می‌کنند، اما فقط یک حزبِ عمده قدرت را بدست می‌آورد و در پی آن زمانی طولانی در قدرت می‌ماند.

اما این تعریف شسته‌رفته، دشواری‌هایی هم دارد؛ از جمله اینکه معلوم نیست دورۀ حکومت یک حزب باید چقدر "طولانی" باشد تا بتوان آن را "مسلط" قلمداد کرد.

معمولا ژاپن نمونۀ کلاسیک نظام حزب مسلط خوانده می‌شود. در این کشور حزب لیبرال‌دموکرات تا زمان سقوط در سال 1993، به مدت 38 سال پیوسته در قدرت بود و فقط در سال‌های 1976، 1979 و 1983 نتوانست اکثریت فراگیر مجلس نمایندگان (مجلس پایین ژاپن به نام دیت) را بدست آورد.

"معجزۀ اقتصادی" ژاپن، اساس سلطۀ حزب لیبرال‌‌دموکرات را بوجود آورد. سلطۀ این حزب حاکی از جذابیت اصول نوکنفوسیوسی این حزب در مورد وظیفه و تکلیف در نواحی روستایی و همچنان سنتی ژاپن نیز بود، و پیوندهای مستحکمی را که حزب با نخبگان بازرگانی برقرار کرده، منعکس می‌کرد.

اگرچه حزب لیبرال‌دموکرات همچنان بزرگ‌ترین حزب ژاپن است، برای اینکه بتواند حکومت تشکیل دهد روز به روز بیشتر به حزب‌های دیگر تکیه می‌کند.

حزب کنگرۀ هند، از زمان دستیابی هند به استقلال، در سال 1947، سی سال پیوسته در قدرت بود. این حزب تا سال 1989 فقط سه سال مقام اپوزیسیون را تحمل کرد.

کنگرۀ ملی آفریقا نیز از پایان آپارتاید در سال 1993 حزب مسلط در آفریقای جنوبی بوده است و صاحب موقعیتی است که مبتنی بر نقش برجستۀ آن در مبارزه با فرمانروایی سفیدهاست.

یکی از بهترین نمونه‌های اروپایی نظام حزب مسلط در کشور سوئد وجود داشته. در سوئد حزب سوسیال‌دموکرات کارگر از سال 1951 تا 1993 به جز دو سال (به تنهایی یا در ائتلاف با همتایی کوچک‌تر) در قدرت بوده است.

پارلمان سوئد

«نظام حزب مسلط» چیست؟

نمونۀ دیگر ایتالیا است که در آن حزب دموکرات‌مسیحی بر هر یک از 52 حکومت (پارلمان و قوۀ مجریۀ) کشور در دورۀ پس از جنگ جهانی دوم تا فروپاشی اساسی حزب در اوج دوران اتهامات فساد طی سال‌های 94-1992 مسلط بود.

مهم‌ترین ویژگی نظام حزب مسلط گرایش به تمرکز سیاسی به منظور گذار از رقابت بین حزب‌ها به درگیری جناحی در درون خود حزب مسلط است. مثلا نقش حزب دموکرات‌مسیحی در ایتالیا کمی بیشتر ازائتلاف‌های گروه‌های صاحب‌امتیاز و صاحبان منافع بازرگانی در جامعۀ ایتالیا بود و این حزب نقش دلال را برای نیروهای اجتماعی گوناگون ایفا می‌کرد.

کلیسای کاتولیک، اجتماع کشاورزان و شرکت‌های صنعتی، قدرتمندترین این نیروها به شمار می‌رفتند. هر یک از این گروه‌ها می‌توانستند با پروراندن وفاداری رای‌دهندگان به اعضای حزب دموکرات‌مسیحی بر پارلمان ایتالیا تاثیر بگذارند.

در ژاپن نیز همزمان با شکل‌گیری اتحاد خرده‌گروه‌های گوناگون در اطراف افراد قدرتمند یا در حال رسیدن به قدرت، مبارزه‌ای همیشگی برای کسب قدرت درون حزب لیبرال‌دموکرات بوجود آمده است.

توانایی رهبران جناح‌ها برای تامین خواست‌های سیاسی پیروان خود و در سطح پارلمانی از طریق جذب مقامات بالای حکومتی و حزبی، جناح‌گرایی را در سطح ملی حفظ می‌کند.

نظام‌های تک‌حزبی و بویژه دوحزبی و چندحزبی، در قیاس با نظام حزب مسلط مدافعان بیشتری دارند. گرایش به نظام حزب مسلط، جدا از پسندیده بودن ثبات سیاسی و قابلیت پیش‌بینی در این نظام حزبی، معمولا پدیده‌ای تاسف‌انگیز و ناسالم قلمداد شده است.

از نظر منتقدین، نظام حزب مسلط اهمیت تمایزات قانونی بین دولت و حزب صاحب قدرت را از بین می‌برد.

وقتی حکومت (قوۀ مجریه) در اختیار یک گروه سیاسی قرار می‌گیرد، نوعی سیاسی‌سازی منفی در بین نهادهای دولتی ایجاد می‌شود و این نهادها (مثلا بوروکراسی و پلیس و دادگستری) خود را با ترجیحات ایدئولوژیک و سیاسی حزب مسلط هماهنگ می‌کنند.

مثلا در اوایل همین قرن میلادی، حدود یک‌چهارم اعضای مجلس ژاپن از حزب لیبرال‌دموکرات، پیشتر کارمند دولت بوده‌ند.. این وضع نوعی پیوند میان دولت-حزب بوجود می‌آورد که غالبا در نظام‌های تک‌‌حزبی (یعنی نظام‌های مناسب دیکتاتوری) دیده می‌شود.

مجلس ژاپن

«نظام حزب مسلط» چیست؟

انتقاد دوم به نظام حزب مسلط این است که طولانی شدن دورۀ قدرت می‌تواند خودخواهی، خودپسندی، غرور و حتی فساد در حزب مسلط به بار آورد.

مثلا روند سیاست در ایتالیا و ژاپن در نیتجل رسوایی‌هایی که بیشتر به اتهامات فساد مربوط می‌شود، بارها از هم گسیخته است. در واقع فروپاشیدن هر دو حزب لیبرال‌دموکرات در ژاپن و دموکرات‌مسیحی در ایتالیا در دهۀ 1990 با چنین اتهاماتی ارتباط نزدیک داشت.

وقتی حزب‌ها دیگر "از صندوق رای نترسند"، بسیار محتمل است که جایگاه خود را به لحاظ ایدئولوژیک تحکیم بخشند و دیگر پاسخگو نباشند.

مثلا به نظر می‌رسد فرمانروایی درازمدت حزب محافظه‌کار در بریتانیا از سال 1979 به بعد، حزبی به بار آورده است که از کنار گذاشتن میراث تاچری خود ناتوان است.

نقد سوم به نظام حزب مسلط، اپوزیسیون ضعیف و بی‌تاثیر در چنین نظامی است. حزب‌های مسلط اعتراض و انتقاد حزب‌هایی را که رقیبان واقعی قدرت دانسته نمی‌شوند به راحتی نادیده می‌گیرند.

انتقاد چهارم این است که وجود حزب "دائمی" در حکومت (قوۀ مجریه) ممکن است با برانگیختن ترس رای‌دهندگان از تغییر توام باشد و آن‌ها را تشویق کند که در کنار حزب "طبیعی" صاحب حکومت باقی بمانند. چنین وضعیتی می‌تواند "روحیۀ دموکراتیک" را از بین ببرد.

پس نظام‌ حزب مسلط ممکن است از لحاظ روان‌شناختی خودجاودانه‌ساز باشد. فرهنگ سیاسی دموکراتیک به مردمی نیاز دارد که بی‌اعتمادی سالمی نسبت به همۀ حزب‌ها و مهم‌تر از آن، شور و شوقی زیاد به تغییر حکومت‌های شکست‌خورده داشته باشند.

ارسال به دوستان