عصر ایران؛ مهرداد خدیر -
سید محمد علی ابطحی عضو مجمع روحانیون مبارز و رییس دفتر و معاون رییس جمهوری دوران اصلاحات در پایان یادداشتی که در تکریم همسر تازه درگذشتۀ استاد شهید
مرتضی مطهری نوشته به نکتهای اشاره و خود نیز اذعان کرده عجیب است. آن نکته هم این است که برادر
خانم اعظم (عالیه ) روحانی داماد ( احتمالا به معنی شوهر خواهر و نه همسر دختر )
دکتر علی شریعتی است.
خود ابطحی هم اظهار تعجب کرده ولی توضیح نداده و میتوان حدس زد که این اظهار شگفتی به خاطر اختلافات شدید دکتر علی شریعتی با مرتضی مطهری است تا جایی که حتی پس از درگذشت شریعتی هم مطهری علیه او بیانیه صادر میکند و یکی را در ابتدا مهندس بازرگان هم امضا میکند و بعد پس میگیرد و حالا باخبر میشویم این دو خانواده اکنون نسبت دارند ولو سببی.
مرتضی مطهری در نامه به امام خمینی در سال 1356 و چند ماه پس از درگذشت علی شریعتی مینویسد:
«اخیراً میبینم گروهی که عقیده و علاقۀ درستی به اسلام ندارند و گرایشهای انحرافی دارند، با دستهبندیهای وسیعی در صدد این هستند که از او بتی بسازند که هیچ مقام روحانی جرأت اظهار نظر در گفتههای او را نداشته باشد.
این برنامه در مراسم چهلم او در مشهد--متأسّفانه با حضور بعضی از دوستان خوب ما--و پیشتر در ماه مبارک رمضان در مسجد قبا اجرا شد، تحت عنوان اینکه بعد از سیّد جمال و اقبال و بیش از آنها این شخص رنسانس اسلامی به وجود آورده و اسلام را نو کرده و خرافات را دور ریخته، و همه باید به افکار او بچسبیم. ولی خوشبختانه با عکسالعمل شدید گروهی دیگر مواجه شد، و به علاوه هوشیاری و حسن نیّت امام مسجد که متوجّه شد توطئهای علیه روحانیّت بوده در شبهای آخر فیالجمله اصلاح شد.
عجبا! میخواهند با اندیشههایی که چکیدۀ افکار ماسینیون، مستشار وزارت مستعمرات فرانسه در شمال آفریقا و سرپرست مبلّغان مسیحی در مصر، و افکار گورویچ، یهودی ماتریالیست، و اندیشههای ژان پُل سارتر، اگزیستانسیالیست ضدّ خدا، و عقائد دورکهایم، جامعهشناسی که ضدّ مذهب است، اسلام نوین بسازند! پس و علی الاسلام السّلام.
به خدا قسم اگر روزی مصلحت اقتضا کند که اندیشههای این شخص حلاّجی شود و ریشههایش به دست آید و با اندیشههای اصیل اسلامی مقایسه شود، صدها مطالب به دست میآید که بر ضدّ اصول اسلام است، و به علاوه بیپایگی آنها روشن میشود. من هنوز نمیدانم فعلاً چنین وظیفهای دارم یا ندارم؛ ولی با اینکه میبینم چنین بتسازی میشود، فکر میکنم که تعهّدی که دربارهی این شخص دارم دیگر ملغی است. در عین حال کوچک ترین گناه این مرد بدنام کردن روحانیت است.»
این نامه از چند جهت مورد انتقاد نیروهای انقلابی قرار گرفت و امام خمینی نیز دستکم به صورت علنی پاسخ نداد. شاید به این خاطر که می دانست موتور انقلاب را پس از سال ها خاموشی بعد از 15 خرداد شریعتی روشن کرده است. انتقاد ها اما جز این به دلیل آن بود که تنها چند ماه قبل شریعتی درگذشته بود و بهتر بود در حیات او را به مناظره دعوت میکرد و در سنت ایرانی تجلیل از درگذشته طبیعی است و موضع آقای مطهری نامتعارف بود. دوم این که
آیتالله خامنهای که از دوستان و علاقهمندان شریعتی بود نه این لحن را میپسندید و نه اتهام ضد روحانیت را وارد میدانست بلکه معتقد بود شریعتی بر روحانیت غیر انقلابی نقد دارد. سوم این که در صفوف انقلابیون که اغلب آنها به شریعتی علاقهمند بودند اختلاف ایجاد میکرد و چهارم به این خاطر که شریعتی هرگز کلمهای در غیاب مطهری نگفته و ننوشته بود. (البته شهید مطهری اگرچه بر خلاف شریعتی سرنگونی سلطنت و استقرار جمهوری اسلامی را دید اما آن قدر زنده نماند تا ببیند انقلابی که با شور و نام شریعتیِ ضد روحانیت به تعبیر او برپا شد به حاکم شدن روحانیون انجامید.)
در پی این همه سال اما این که آقای ابطحی خبر میدهد برادر همسر شهید مطهری یا دایی علی مطهری داماد دکتر شریعتی است موضوع جالبی است. نویسندۀ این سطور تا کنون نشنیده بود و حال نیز تنها از حجتالاسلام ابطحی نقل میکند ولی امیدوار است اگر تألمات روحیِ فراق دردناک مادر به دکتر علی مطهری اجازه داد و ایشان روایت دیگری دارند همچون نوبت قبل که
به یادداشت ما دربارۀ غیبت پدرشان در مراسم تشییع دکتر شریعتی در لندن واکنش نشان دادند توضیح دهند.
این یادآوری هم لازم است که محمد علی ابطحی این نکته را تنها در سطر پایانی آورده وگرنه بقیه متن به ستایش همسر شهید مطهری اختصاص دارد و نوشته است: «نیمی از احترام جامعه برای مطهری و دانش و اندیشه او را باید به خانم بزرگوار او اختصاص داد چون بزرگان بدون همسران نیکو موفق نمیبودند. مطهری فرزندان بسیار خوبی دراد و یقین دارم اگر از هر کدام سؤال شود به نقش بیبدیل مادرشان اذعان دارند.»
آقای ابطحی ننوشته اما این هم عجیب بود که همسر ایدئولوگ شهید جمهوری اسلامی در اردیبهشت 1400 دید شورای نگهبانی که ایدهآل مطهری در نظام جمهوری اسلامی برای پاسداری از مغایرت نداشتن مصوبات مجلس با موازین فقهی بود هم پسر او را رد صلاحیت کرد - متولی آثار پدر - و هم حتی دامادش علی لاریجانی را در حالی که هر یک 12 سال نماینده و رییس مجلس شورای اسلامی بودند و اتفاقا این نکته عجیبتر بود از وصلت خانوادگی فردی منتسب به همسر مطهری با خانواده شریعتی چون اختلاف دیدگاه در خانوادههای گسترده قدیمی و فکری عجیب نیست و هر دو خاندان مطهری و شریعتی اصالتا خراسانیاند.
(نویسندۀ این سطور حدس میزند برخی از مخاطبان بگویند در وانفسای دلار و سکه یا گوشت و پسته و چشماندازهای مبهم سیاسی و اقتصادی موضوع مهمی نبود ولی واقعا نمیشد نقل نکرد چون جالب بود و از ما همین برمیآید و تدبیر دلار و سکه را به سرعت قطار پیشرفت میسپاریم! )
---------------------
* تصویر نمایه عمودی (صفحه اصلی) بوسه علی لاریجانی رییس وقت مجلس شورای اسلامی بر دستان همسر شهید مطهری (یا بوسۀ داماد بر دست مادرزن) در همایش "نسیم مطهر" در سال 94 در فرهنگ سرای اشراق. او در سالهای ریاست بر صدا و سیما "کنگره حکمت مطهر" را برگزار میکرد. تصویر نمایه افقی بالای متن هم از حضور حسن روحانی رییس جمهوری وقت در 11 اردیبهشت 1393 در منزل مرحوم مطهری گرفته شده. خانم مطهری هم در عکس دیده می شوند.
خدایا پناه بر تو از این قوم ......
یا
داماد=شوهر دختر؟
بله. این هم پرسشی است که منظور از داماد همسر دخترشان است یا همسر خواهر؟ ممنون از طرح این پرسش. مثل شما نمی دانیم. اما از کامنتی دیگر برمی آید مراد شوهر خواهر است نه داماد خود دکتر و به متن افزوده شد.
البته خانواده شریعتی که در دهه 60 مغضوب بودند و هرگز منصبی هم نداشتند. حتی چند بار برای تغییر نام خیابان شریعتی هم کوشیدند و اگر علاقه رهبری نبود هم اسم خیابان را عوض می کردند و هم خط تبلیغی سید حمید زیارتی ( روحانی) در انتساب دکتر به ساواک دنبال می شد.
شریعتی همان بود که در ظاهر بروز دشت و هیچ روی دیگر نداشت. این صداقت و اخلاص، در کنار ویژگی های منحصر بفرد، آور را در قله نشاند . امری که خوشایند بخش وسیع از روحانیت نبود.
قطار پیشرفت می سپاریم ... احسنتُ ماشاالله
در خانه اگر کَس است ، یک حرف بس است
پیش از فوق/شهادت آنها، در همان سالها و یا سالها پس از آن
کما اینکه در تظاهرات سال 57 تصویر سه نفر را می بینیم ، حضرت امام ، طالقانی و شریعتی .
آن بقیه ای هم که به تعبیر امام توانایی اداره یک نانوایی را هم ندارند در آن زمان اصلا در خط این حرفها نبودند .
وگرنه با رجوع به نظراتشون به راحتی میشه نسبت به تهی بودن اونها از اعتبار رو چه در اون موقع و چه اکنون تشخیص داد.
خواننده گان کتابهای شریعتی بودند آری این چنین برادر.
واوبودکه گفت مرجعع تقلیدمن آیت الله خمینی است.