عصر ایران؛ سروش بامداد- شروع مرور و تورّق ویژهنامههای نوروزی مطبوعات در نخستین روز سال تازه با مجلۀ «تجربه» به خاطر آن است که کمتر نشریهای تا این حد پر و پیمان به «رفتگانِ بیبرگشت» سال کهنه (1401 خورشیدی) پرداخته است و البته منظور چهرههای مشهور هنری و فرهنگی است که کوچیدند و با هفتهزار سالگان سر به سر شدند وگرنه از حیث شخصی برای هر کس عزیز خود اهمیت بیشتری دارد.
شمارۀ تازۀ مجلۀ فرهنگی- ادبی - هنری «تجربه» البته عنوان ویژهنامۀ نوروزی ندارد اما تاریخ آن (اسفند 01 و فروردین 02) و پرداختن به رفتگانِ سال و مرور وقایع هنری و ادبی و صفحات بیشتر به نسبت شماره های عادی همه گواه آن است که ویژه نامۀ نوروزی است ولو سردبیر (پژمان موسوی) با این یادآوری چندان میانه نداشته باشد.
حمیدرضا محمدی یادداشت خود دربارۀ «زبدگان و نخبگان درگذشته در نخستین سال سدۀ پانزدهم» را با عبارتی از «تاریخ الوزرا»ی « ابوالرجای قمی» آغاز می کند: «رایگان، آبادیِ جهان می کنیم و پاداشی جز مرگ، نمی بینیم. پنداری که مزدوران ایم که خرابیِ عمر به مقاطعه داریم. پنداریم که دورِ فلک، حریفی خوش است. اخترانِ فلک هم روزی در مغاک خواهند افتاد. ملک الموت هم شربت موت بچشد.»
وقتی مجلهای چنین نویسندهای داشته باشد که تنها در همان عبارتی که نقل میکند خواننده را به فکر و تأمل وادارد، حاصل جز آن «تجربه» ای که میبینیم نخواهد شد. پروندۀ پُر و پیمان «رفتگان بی برگشت، زبدگان و نخبگان رفته در هر ماه سال کهنه را به تفکیک و از زبان و قلم دیگری معرفی کرده است. هر چند طبیعی است که برخی از قلم افتاده باشند یا کوچ بعضی مانند دکتر سید جواد طباطبایی پس از انتشار مجله رخ داده باشد.
نامی که نیامده و در آغاز سال چشم از جهان بست، علی رضاقلی است و شاید غلبۀ صبغۀ جامعه شناسیک او سبب شده در این فهرست نیاورد ولی او هم سخت با سعدی و فردوسی دمخور بود و در نظریات اقتصادی و جامعهشناختی خود از آموزههای آنان بهره میگرفت.
برخی از آن رفتگان بیبرگشت که دوستان یا دوستداران یا همکارانشان دربارهشان نوشته اند از این قرارند:
رضا براهنی (نویسنده و شاعر، فروردین)، مسلم بهادری (پیشکسوت اموزش نوین پزشکی، اردیبهشت)، محمد علی اسلامی ندوشن (سلطان نثر فارسی، اردیبهشت)،عثمان محمد پرست ( نوازنده موسیقی نواحی، اردیبهشت)، احمد ساعی (استاد علوم سیاسی، خرداد)، سید محمود دعایی ( سرپرست روزنامۀ اطلاعات و روحانی و سیاست مدارِ مداراجو، خرداد)، محسن میرزایی( تاریخ نگار، خرداد)، احمد مهدوی دامغانی ( ادیب و الهی دان، خرداد)، حسن ذوالفقاری (پژوهشگر ادبیات، تیر)، امیر هوشنگ ابتهاج یا ه.الف.سایه ( غزل سرای نامدار معاصر که تعبیر " رفتگان بی برگشت" هم از خود اوست، مرداد)، ابراهیم قنبری مهر ( استاد ساز سازی، مرداد)، منوچخر اسماعیلی (صداپیشه، مرداد)، عباس معروفی ( رُمان نویس و روزنامهنگار، شهریور)، یدالله رؤیایی (شاعر، شهریور)، مجید مهران ( دیپلمات کهنهکار، مهر)،جلال مقامی (صدا پیشه، آبان)، ناصر تکمیل همایون (ایرانپژوه و جامعهشناس، آبان)، یدالله مفتون امینی (شاعر،آذر)، محمود زند مقدم (راوی حکایت بلوچ، آذر)، ایرج اعتصام ( پایهگذار رشته شهرسازی در دانشگاه تهران، آذر)، احمد احرار ( روزنامه نگار کهنهکار، دی)و سرانجام سید محمد هاشمی ( حقوقدان، بهمن).
در سال 1401 البته چهره های هنری و فرهنگی دیگری هم از دنیا رفتند و از جمله میتوان به امین تارخ بازیگر اشاره کرد که شماری از بهترین بازیگران سینمای ایران در کارگاه او بالیدند و معرفی نشدند و نام او در فهرست نیامده است. حق امین تارخ در روزهای بیماری و درگذشت هم به نیکی ادا نشد شاید به این خاطر که درست با ماجرای غم گسار «مهسا امینی» هم زمان شد؛ شهریور 1401.
به جای یادداشتی دربارۀ ابوالحسن مختاباد - روزنامهنگار و پژوهشگر موسیقی- هم یادداشت منتشر نشدۀ خود او دربارۀ اختلاف شجریان و ابتهاج آمده که سردبیر برای شمارۀ مهرماه دریافت کرده بود و سردبیر توضیح داده: «به کل فراموش کرده بودم که آن یادداشت را سفارش داده بودم» و حالا منتشر شده اما بعد از مرگ روزنامهنگاری که مرگ هیچ به او نمیآمد در میانسالی.
بر جلد تجربه نوروزی سیمای حسین علیزاده نشسته که دربارۀ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گفته با این تیتر: «خیلی چیزها را از بین بردند، جز نسلی که کانون به وجود آورد.»
پروندۀ تجربه به مناسبت صدمین سال انتشار منظومۀ افسانۀ نیما یوشیج بیگمان متنوعترین مجموعهای است که در این سالها دربارۀ افسانه منتشر شده است. گفتوگو با سایه اقتصادینیا که حالا در دانشگاه جرجتاون، زبان و ادبیات فارسی درس میدهد بسیار خواندنی و پرنکته است و به این پرسش همیشگی پاسخ داده: «علی اسفندیاری یا نیما یوشیج؟» و چنان به جزییات و تاریخچه پرداخته که مخاطب از این همه اطلاعات حیرتزده میشود.
صریح و روشن باید یادآور شد در این معرفیها یا تورق ها غرض آمادهخوری نیست و اگرچه مجله از بازنشر بیاجازه منع کرده ولی برای نقل محدود اجازه داریم اما هدف تشویق مخاطب است به خریدن و خواندن و همراه داشتن در سفر تا حال که تعطیلات نوروزی طولانی است بخشی از وقت را با مجلهخوانی بگذرانید. هر گونه محاسبه کنید به نسبت وجهی که برای خرید مجله می پردازید و وقتی که از شما پر میکند سود کردهاید چون با 90 هزار تومان هیچ کالا یا خدمت دیگری با این کیفیت ارایه نمیشود که با آن بتوانید به عرصههای مختلف سفر کنید و قدری بیندیشید.
چندان که در نوشتهای از دیوید ام. رایت با عنوان «چرا ادبیات بخوانیم؟» آمده است: «خواندن ادبیات ما را از شرایط کنونی خارج میکند و به اعصار و مکانهای دیگر میبرد. تعامل با شخصیتها در فضا و زمان از غفلت ما میکاهد. مارک تواین میگوید: "سفر، مرگ تعصب، تنگنظری و پیشداوری است.دیدگاههای وسیع، سالم و خیرخواهانه نسبت به انسان و چیزها را نمیتوان با زندگی نباتی در گوشهای کوچک از زمین به دست آورد." بسیاری از ما نمیتوانیم یک کشتی بخار را در امتداد رودخانۀ میسیسیپی هدایت کنیم یا مثل تواین به بسیاری از نقاط جهان سفر کنیم. پس ادبیات میتواند راهنما و وسیلۀ ارزشمندی برای اکتشاف باشد.»
به همین سیاق میتوان گفت بسیاری از ما پول یا وقت یا حوصلۀ خواندن کتابهای متعدد را نداریم یا نمیدانیم کدامیک را برگزینیم اما مجله میتواند نقش همان راهنمای جملۀ نقل شده را ایفا کند هر چند توجیه اول در این شرایط قابل توجهتر است: «ما را از شرایط کنونی خارج میکند.»