عصرایران؛ مصطفی داننده- سالار عقیلی خواننده مطرح سنتیخوان کشور، ربنا خوانده است. این ربنا شباهتی هم به ربنای جاودانه مرحوم شجریان ندارد اما برخی در این میان شروع به مقایسه این دو ربنا کردهاند و به همین سادگی دو قطبی عقیلی و شجریان را شکل دادند.
میگویند چرا عقیلی ربنا را خوانده است؟ او میخواهد جای شجریان را بگیرد! ربنا فقط ربنای شجریان و ....
واقعا چه اشکالی در خواندن ربنای عقیلی وجود دارد؟ اگر او خوب خوانده باشد، مردم از آن استقبال میکنند و اگر هم نه که به سرعت فراموش میشود، درست مثل بسیاری از آثاری که آمده و رفته است.
همین ربنای بیبدیل شجریان نشان میدهد که اگر مردم کاری را قبول کنند، حتی با دشنه هم نمیشود آن را از قلبشان بیرون کشید.
دو قطبی سازی تبدیل به دردی اساسی در کشور شده است. هر اتفاقی در کشور میافتد سریع دو قطب در برابر هم قرار میگیرند و شروع به تخریب یکدیگر میکنند. در این موقعیت، عقلانیت جای خود را به احساسات و طرفداری میدهد و دیگر گوشها حاضر نیستند حرف طرف مقابل را بشنوند.
نکته تلختر در مورد دو قطبی این است که این مسئله کم کم رنگ نفرت به خود میگیرد و آدمها به خاطر این طرفداری کورکورانه از یکدیگر متنفر میشوند. این تنفر را این روزها میشود به خوبی در جامعه دید. حسی که در دهههای گذشته شاهد آن نبودیم.
دو قطبی سازی مثل آتشی است که به جنگل میافتد. اگر فراگیر شود، کنترل آن از دست خارج میشود و دیگر حتی با هلکوپتر آب پاش هم نمیشود آن را کنترل و آتش را خاموش کرد و متاسفانه باید گفت جامعه ما دچار این آتش شده است.
تقریبا هیچ مسئلهای درکشور نیست که دو قطب درگیر آن نباشند. متاسفانه میبینیم که فرهنگ هم به این درد دچار شده است.
با ما و برما، مهمترین حرف دو قطبی است. دقت کنید از وقتی جامعه به خود و غیر خودی تبدیل شد. وقتی بخشی خود را انقلابی نامیدند و دیگران را با چوب ضد انقلاب طرد کردند، جامعه به چه حالی افتاده است.
حداقل ما مردم که میتوانیم وارد این بازی دو قطبی نشویم. ربنای شجریان را دوست داشته باشیم و هر ماه رمضان آن را گوش دهیم اما در کنار آن از ربنای عقیلی هم استقبال کنیم. حالا میخواهیم آن را دوست داشته باشیم یا نه.
دو قطبی انحصار میآورد و هرکسی به دنبال نشاندن حرف خود به کرسی است. انحصار هم یعنی قفل زدن به گنجینه تفکر و تولید حرفهای تازه.
اگر دلمان برای ایران میسوزد باید تلاش کنیم جلوی دوقطبیهای قدیمی و تازه بایستیم و اجازه ندهیم بیشتر از این مردم از یکدیگر نفرت پیدا کنند.